بیانیه نویسی در تیم ملی اتفاق تازه ای نیست اما برای اولین بار، بازیکنان تیم ملی علنی علیه یکدیگر صف آرایی کرده اند.
به گزارش طرفداری، خلاف تمام ادواری که در فوتبال ملی، این اتفاق صورت می گرفت، این بار حرکت ملی پوشان اصلا در عرض هم نبود و 2 گروه فوتبالی علنا رو در روی هم ایستادند و ضمن ابراز صریح موضع خود، دیگری را هم متهم به دروغ گویی کرده است، سرداری ها و طارمی ها، بعضی از قدیمی ها را به یاد نعمتی ها و حیدری های فیلم اتوبوس یدالله صمدی می اندازد.
پیش از این در آبان سال گذشته ملی پوشان، کمبود امکانات، پشتیبانی ضعیف فدراسیون و مشکل بشور و بپوش بودن البسه را در قالب بیانیه ای مطرح کردند و در حرکتی متحد، باعث افسوس جامعه فوتبال از ضعف عملکرد فدراسیون فوتبال شدند.
قبل تر، در دوران ویلموتس و بعد از شکست دوم در مقدماتی جام جهانی برابر عراق، ملی پوشان در فرودگاه، شفاهی رودرروی محمدرضا ساکت، اعلام کردند اگر این مربی عوض نشود در بیانیه ای کناره گیری خود را از تیم ملی اعلام می کنند، حرکتی که شاید حرفه ای نبود اما هماهنگ و در مسیر اتحاد بازیکنان تیم ملی صورت گرفت.
در دوران دیکتاتوری کی روش بر ارکان فوتبال ایران هم بیانیه ها در یک مسیر متحد و در راستای اهداف تعریف شده برای فوتبال ایران و کی روش که در بیشتر اوقات به هم شباهت داشتند صورت می گرفت، در این دوران تیم ملی به لبنان در بیروت باخت، همان زمان که ورزشکاران ایرانی در المپیک 2012 لندن انفجار افتخار صورت داده بودند و از همان موقع ترجیع بند گفته های رسانه های موجه و منتقد این بود که مدالش را کشتی و وزنه برداری می گیرد و پولش را فوتبال... این انتقاد باعث شد بازیکنان تیم ملی، برای مدت کوتاهی رسانه ها را تحریم کنند اما بعد از مدتی، انتقادها به مسیر آشتی رسید و ملی پوشان بیانیه دادند که ما فوتبالی ها همه پشت هم هستیم و با قدرت در بازیهای آینده برنده می شویم و به جام جهانی می رویم که البته به واقعیت هم بدل شد.
در همین دوران، بیانیه ها و مواضع ملی پوشان در مواقع مختلف، در قالب برنامه ریزی های دوران کی روشیسم فوتبال محقق می شد و هر گاه قرار بود حرفی زده شود به نوبت از زبان ملی پوشان جاری می شد، شکل بیانیه متفاوت از امروز بود و در همه آنها وحدت در عین کثرت واقعیتی بود که مثل یک موج خروشان بود.
اما در دوران کمی دورتر، علی دایی در آستانه جام جهانی 1998 در بیانیه ای که 17 نفر از 23 بازیکن تیم ملی امضایش کرده بودند (و تنها نفراتی مثل رضا شاهرودی که همان زمان تاییدیه کتک زدن علی دایی را برای رسانه ها صادر کرد، آن را امضا نکردند) روزنامه پر تیراژ ورزشی آن دوران را حاشیه ساز و دشمن تیم ملی معرفی کرده بود.
به گذشته بسیار دور بر می گردیم و دوران بازیهای آسیایی سئول را به یاد می آوریم که 15 بازیکن تیم ملی در هواپیما در انتقاد از عملکرد مربیان وقت تیم ملی از این تیم استعفا کردند، تنها 5 نفر این بیانیه را امضا نکردند اما یک نفر دیگر هم امضای خود را پس گرفت و این بیانیه 14 نفری شد، با این حال چه در دوران 1986 سئول و چه در دوران علی دایی گیت 1998 علیه روزنامه ورزشی منتقد، اقلیت تیم ملی هیچ گاه روبروی اکثریت ایستادگی نکرد و تیم ملی دو پاره نشد، حتی در برخی اوقات شکل بیان موضع سیاسی هم کاملا دموکراتیک بود، در بازی ایران و کره شمالی در سال 1388، گروهی از بازیکنان تیم ملی با مچ بند سبز رنگ برای نمایه سیاسی به میدان آمدند، نه آنها که مچ بند سبز بسته بودند از اعتقاد خود متعصبانه دفاع کردند و نه آنها که با همبازیان خود همراه نشده بودند، علیه آنها موضع گرفتند.
در تمام آن دوران تیم ملی علیه تیم ملی نبود، امروز اگر تیم ملی دوپاره شده است در مرحله اول به خاطر ضعف اتوریته سرمربی تیم ملی و به بلوغ نرسیدن مدیریت کلان حاکم بر فضای فوتبال است، این اتفاق در روزگار یکی دو ساله اخیر، کاملا نمایان بوده است، وقتی سرپرست قبلی تیم ملی در رختکن، سرمشق جادوگر تیم ملی را برای آنها می خواند تا بازیکنان تکرارش کنند که به قول آقایان، کائنات به کمک تیم ملی بیاید، آنها بی توجه به مربیان و کادر سرپرستی خود، حلقه اتحاد زده و وارد میدان می شدند، سرمربی تیم ملی قبل از حضور در صفحه شطرنج تیم ملی کاملا کیش شده بود، همان اتفاقی که بارها و بارها رخ داده است و بازیکن تیم ملی را به جایی رسانده که اسکوچیچ را تهدید کرده اگر تعویضش کند، قید تیم ملی را می زند. حتی اگر چندی قبل مهدی طارمی از تیم ملی خط خورد باز هم خودکار قرمزی که روی نام طارمی خط کشید نه متعلق به سرمربی تیم ملی و نه در دست او بود، بلکه دیگران برای زهرچشم گرفتن از ستاره تیم ملی چنین کردند تا دهان او را ببندند، دهانی که بسته نشد و حالا به خودکاری منتقل شده است که متن بیانیه انتقاد از مربی تیم ملی و برگشتن احتمالی سرمربی سابق را نوشته است، خودکاری که این 2 بیانیه را نوشته است قطعا متعلق به کتاب مدیریت کم جان فدراسیون فوتبال کشورمان بوده است.