اختصاصی طرفداری - همان طور که در پرونده فنی مفصل لیساندرو مارتینز وعده داده بودم (اینجا)، در این بخش از سری یادداشت های «نکته فنی» در وبسایت طرفداری به موضوع بسیاری مهمی خواهم پرداخت که اتفاقا این روزها در میان هواداران فوتبال در ایران و سایر نقاط دنیا نیز بسیار داغ است.
لیساندرو مارتینز که در تابستان امسال منچستریونایتد و آرسنال را خواهان خود می دید یکی از مدافعان میانی است که نسبت به دیگر هم پستانش در سایر تیم های بزرگ دنیا قد کوتاه تری دارد. ژول کونده نیز دیگر مدافع میانی است که همزمان چلسی و بارسلونا را خواهان خودش می بیند اما او نیز همچون مارتینز نسبت به دیگر مدافعان بلند قامت تیم های مطرح دنیا، قد کوتاه تری دارد. داستان از چه قرار است؟ هواداران فوتبال در بحث های عمومی قد یک مدافع میانی را ضرورتی بسیار مهم تلقی می کنند اما همزمان می بینیم ک چهار باشگاه بزرگ دنیا (سه باشگاه در لیگ برتر انگلیس که هواداران به طور ویژه معتقد هستند در این لیگ یک مدافع میانی حتما باید بلند قد باشد) به دنبال به خدمت گرفتن دو مدافع میانی هستند که قد نسبتا کوتاه تری دارند. آیا چهار باشگاه بزرگ دنیا و تیم های فنی و آنالیز مفصل آنان راه را اشتباه رفته اند؟ در این یادداشت سعی خواهد شد تا به این ابهام عمومی در میان هواداران فوتبال پاسخ فنی و توضیحات فنی داده شود.
نبردهای هوایی چه بخشی از تمامی کنش های یک مدافع میانی همراه با توپ را تشکیل می دهد؟ |
همه چیز شاید در پاسخ به این سوال نهفته باشد. در یکی از کارگاه های پیشرفته آنالیز و مربی گری که کمپانی مرجع StatsBomb برای مربیان و آنالیزورهای سراسر دنیا برگزار کرده بود، بحث بسیار مهمی در خصوص کنش هایی که مدافعان میانی در فوتبال مدرن می توانند همراه با توپ در زمین مسابقه داشته باشند، صورت گرفت. مدرس و آنالیزور ارشد کمپانی StatsBomb از این گفت که در فوتبال مدرن، مدافعان میانی با توجه به رویکردی که مربیان مدرن مد نظر دارند، باید ویژگی های مشخصی در کار با توپ داشته باشند و ما در دوره ای از فوتبال به سر می بریم که دیگر باید باورهای سنتی و غلط پیرامون مدافعان میانی را کنار گذاشت.
بیش از 20، دقت کنید، بیش از 20 داده فنی پیشرفته (منظور آمارهای آماتوری که در اختیار عموم هواداران فوتبال قرار دارد، نیست) برای ارزیابی، مطالعه و تحلیل مدافعان میانی در کار با توپ و ابعاد مختلف آن وجود دارد. تمامی تیم های مطرح برای تمامی مدافعان میانی خود و یا مدافعان میانی که قصد مطالعه عملکرد آنان را دارند، این داده های فنی پیشرفته را لحاظ می کنند و سعی در ارتقاء مدافعان میانی خود در چنین ویژگی هایی را دارند. به نظر شما چند داده فنی پیشرفته از میان انبوه این داده ها، به طور مستقیم عملکردش مربوط به قد مدافعان میانی می شود؟ پاسخ بسیار ناچیز است. نبرد هوایی یا دوئل های هوایی (برای مدافعان میانی) و یا در تصویر بزرگ تر، تمامی کنش های تدافعی که یک مدافع میانی می تواند انجام دهد، توسط فوتبال مدرن و توسط مربیان مدرن، در حال کوچک تر شدن هستند. به این معنی که این مربیان در تلاش برای پیدا کرده ایده هایی هستند که مدافعان میانیشان را معاف از انجام کنش های تدافعی زیاد و پیاپی در طول یک مسابقه کنند و در نقطه مقابل، این مدافعان میانی باید مشارکت بیشتری در امور تهاجمی، کار با توپ در جهت سوق دادن تیمشان رو به جلو و همچنین بازیسازی از عقب زمین و شکستن فشار حریف، از خود نشان دهند.
چنین مسئله ای چگونه محقق می شود؟ اینکه مجموعه تیم دارای ایده فنی مشخصی باشد و تک تک بازیکنان نیز دارای توانایی های فنی مشخصی باشند. مدافعان میانی که در کار با توپ توانا هستند، می توانند توپ را در زیر فشار حریف حفظ و کنترل کنند، آن را سالم رو به جلو انتقال دهند، تیمشان را به امکان گلزنی بهتری نزدیک کنند و در عین حال به محض از دست رفتن توپ، همچون دیگر بازیکنان، خیلی سریع نسبت به بازپس گیری آن از بالای زمین اقدام کنند، چه نیازی پیدا خواهند کرد که دست به دامن کنش های تدافعی پر تعداد درون باکس خودی شوند؟ این یک صورت مسئله فنی مشخص در فوتبال مدرن و ذهن مربیان مدرن است. به همین علت هم هست که این روزها تیم های فنی بزرگ ترین باشگاه های دنیا به مدیران توصیه می کنند که به سراغ مدافعان میانی بروند، که چنین ویژگی هایی داشته باشند. البته اشتباه نشود. منظور به این شکل نیست که دیگر نباید به دنبال مدافعان میانی رفت که در کنش های تدافعی ماهر هستند، خیر، منظور این است که دیگر تنها ویژگی مدافعان میانی، توانایی آنان در کنش های تدافعی پر تعداد، نیست و ابعاد مفصل تری نیز در این زمینه وجود دارد.
با این تفاسیر حالا اگر شما یک مدافع میانی ببینید که ویژگی های قابل توجهی در ابعاد مختلف کار با توپ داشته باشد، باهوش باشد، به درک درستی از مفهوم «Defensive Positioning» رسیده باشد و در عین حال روحیه «پرخاشگری» مورد نیاز را نیز در خود جای داده باشد و اتفاقا در نبردهای زمینی یک در برابر یک و کنش های تدافعی نیز توانا باشد، اما قد کوتاهی داشته باشد، تکلیفش در فوتبال مدرن چه می شود؟ آیا صرفا به این علت که قدش کوتاه است و احتمالا نمی تواند در نبردهای هوایی یک در برابر یک توانا باشد، باید او را کنار گذاشت؟ در فوتبال روز دنیا، به هیچ عنوان پاسخ به این سوال، مثبت نیست. اگر برای مدافعان میانی صرفا طول قد جهت پیروزی در ضربات سر کافی بود، که همه تیم های دنیا می توانستند از زوج هایی مشابه حامد حدادی - جابر روزبهانی، در مرکز خط دفاعی استفاده کنند. مطمئنا یک بازیکن هم پیدا نمی شد که بتواند روی سر این افراد، ضربه سر بزند. اما خیر، چنین چیزی نیست. قد مدافعان میانی که در جهت زدن ضربات سر و پیروزی در نبردهای هوایی می تواند کاربرد داشته باشد، بخش کوچک و ناچیزی از مجموع کنش هایی است که یک مدافع میانی در فوتبال مدرن می تواند داشته باشد. در ادامه حتی به شما خواهم گفت که قد بلند یک مدافع میانی، لزوما هم نمی تواند با توانایی او در زدن ضربات سر و پیروزی در نبردهای هوایی، رابطه مستقیم داشته باشد.
آیا برای پیروز شدن در نبردهای هوایی شما فقط باید قد بلند باشید؟ |
یک باور غلط دیگر در میان عموم هواداران فوتبال، همین مسئله است. بله، بلند قد بودن، می تواند، دقت کنید، می تواند، یک پارامتر تاثیرگذار در پیروزی شما مقابل حریفانتان در نبردهای هوایی باشد. اما به این معنی نیست که قد بلند بودن، تنها راهکار در این مورد محسوب می شود. اصل مهمی در نبردهای هوایی در آکادمی ها و کلاس های مربی گری پایه مختلف وجود دارد و در حال تدریس شدن است که می گوید "شما برای پیروزی در یک نبرد هوایی، لزوما نباید روی سر حریفتان بلند شوید تا او را مغلوب کنید، بلکه می توانید کار او را با انتخاب زمان و لحظه درست، مختل کنید".
این مسئله دقیقا همان چیزی است که بازیکنی مانند لیساندرو مارتینز در نبردهای هوایی اش از آن استفاده می کند. بهره گیری از هوش، زمان بندی درست در جهت انجام پرش و یا عدم انجام پرش، دخالت های فیزیکی قبل از پرش و یا دورخیز کردن، همه مهارت های انفرادی هستند که بازیکنان کوتاه قامت تر می توانند با فراگیری آن در جهت پیروزی در نبردهای هوایی در مقابل حریف، از آن استفاده کنند. به همین علت هم هست که دیگر لزوما قد بلند، برای پیروزی در نبردهای هوایی نمی تواند کافی باشد بلکه باید توانایی فنی این مسئله را نیز فارغ از قد فیزیکی خود، فرا گرفته باشید.
نکته بعدی در این زمینه، استفاده از رویکردهای فنی مشخص توسط سرمربی برای کمک به پیروزی در نبردهای هوایی مدافعان کوتاه قامت تر است. به این معنی که سرمربی راهکارهایی را بیندیشد که بازیکنان بلند قامت تر نیز بتوانند به مدافع کوتاه قامت، جهت پیروزی در یک نبرد هوایی مشخص یاری برسانند. این مسئله چگونه رخ می دهد؟ به یک نمونه شفاف البته در فاز تهاجمی دقت کنید. این ها راهکارها و رویکردهایی است که برای پیروزی در نبردهای هوایی مربیان می توانند هم در فاز تهاجمی و هم در فاز تدافعی جهت پوشش کوتاه قامتی بازیکنان، انجام دهند.
تصویر زیر از دیدار آژاکس مقابل آیندهوون در فصل گذشته انتخاب شده. شاگردان تن هاخ صاحب یک ضربه شروع مجدد شده اند و مطابق انتظار لیساندرو مارتینز نیز به باکس حریف رفته است. شما در چنین شرایطی شاید تصور کنید که به خاطر قد کوتاه مارتینز، او نباید هدف ارسال ضربه شروع مجدد در جهت گلزنی یا ایجاد موقعیت قرار گیرد، اما مسائل فنی، به این سادگی نیست. مربی همچون اریک تن هاخ، می تواند راهکارهای فنی برای این مسئله اندیشیده باشد. نگاه کنید که توپ اتفاقا به مقصد مارتینز و به جهت دخالت او، ارسال می شود. ابراهیم سنگاره، بازیکن آیندهوون، جهت شروع یک نبرد هوایی با مارتینز، وارد می شود اما در همین لحظه، ناگهان، سباستین هالر، مهاجم نوک بلند قامت آژاکس خودش را بین سنگاره و مارتینز در جهت مختل کردن تلاش ابراهیم سنگاره، جای می دهد. مهاجم آژاکس، کار سنگاره را مختل می کند و لیساندرو مارتینز موفق می شود روی هوا ضربه سر خود را درون باکس به جهت ایجاد موقعیت بزند. پیروزی مارتینز در این نبرد هوایی با استفاده از هالر، باعث می شود تا آژاکس در یک موقعیت فوق العاده درون باکس جهت گلزنی قرار گیرد. این یک نمونه از راهکارهای فنی مختلفی است که می توان در این جهت به کار گرفت.
همان طور که تاکید کردم، بازیکن کوتاه قامت تر، می تواند با کار کردن روی روش هایی، توانایی های فنی اش را در پرش کردن ارتقاء دهد تا بتواند کوتاهی قامتش را جبران کند. به این نمونه نیز از همان دیدار توجه کنید. آژاکس از سمت راست روی دروازه آیندهوون ارسالی را انجام می دهد و لیساندرو مارتنیز جهت گلزنی درون باکس قرار دارد. توپ روی دروازه ارسال می شود و مارتنیز می تواند در یک نبرد هوایی همزمان با دو بازیکن آیندهوون درون باکس، ضربه سر خودش را در جهت گلزنی بزند و در یک نبرد هوایی مستقیم پیروز شود. زمان بندی و اجرای پرش، مسئله دیگری است که هیچ ارتباطی با قد یک بازیکن ندارد.
چهار سرمربی مدرن قطعا به طور همزمان روی یک مسئله فنی، اشتباه نمی کنند |
فصل گذشته یونایتد با سه مدافع میانی اصلی خود که هیچ کدام کمتر از 185 سانتی متر نبودند و میانگین قدیشان نیز 190 سانتی متر بود، توانست تفاضل تاریخی و ویران کننده هیچِ مطلق را از خود ثبت کند. پس به راحتی می توانید ببینید که مدافعان میانی بلند قد، در بخش های بسیار ناچیزی از انواع کنش های درون زمین مسابقه فوتبال، می توانند از امتیاز قد بلند خود استفاده کنند. روی سر هری مگوایر با قد 194 سانتی متر، بازیکنان زیادی هستند که موفق شده اند ضربه سر بزنند و نبرد های هوایی زیادی نیز وجود دارد که مگوایر در طول بازی در آن بازنده شده است. حتی بر فرض اینکه تصور کنیم مدافعان کوتاه قدی همچون مارتینز و یا کونده در نبردهای هوایی ضعیف هستند (که توضیح دادم لزوما این طور نیست) باز هم چنین بازیکنانی به علت انبوه ویژگی های مثبت دیگری که دارند، می توانند در فوتبال مدرن با توجه به رویکرد سرمربی خود، یک مدافع میانی موثر باشند و برای پوشش ضعف هایشان در نبردهای هوایی نیز راهکارهای مختلفی وجود دارد. در طول فصل آینده مطمئنا روی سر مارتنیز نیز همچون تمامی مدافعان میانی روی کره زمین، ضربه سر زده خواهد شد و حتما او در نبردهای هوایی مختلفی نیز همچون دیگر مدافعان میانی روی کره زمین، بازنده خواهد بود که حتی ممکن است به قیمت یک گل یا چند گل تمام شود، اما این یک مسئله اصلی نیست و در فوتبال مدرن شما نمی توانید که یک مدافع میانی توانا در ابعاد مختلف را صرفا چون قد کوتاهی دارد، کنار بگذارید. هیچ سرمربی مدرنی روی کره زمین در فوتبال مدرن، چنین کاری نخواهد کرد.