یکی از جنجالیترین تنشهای علمی بشر که به جنگ جریانها شهرت دارد، بین توماس ادیسون و نیکولا تسلا اتفاق افتاده است. میتوان گفت که برق موجود در خانههای ما، تا حدی نتیجهی همین رقابت جذاب است. در آن زمان هنوز شبکه برق سراسری شکل نگرفته بود و دولت آمریکا از متخصصان دعوت کرد در این زمینه یک استاندارد واحد تعیین کنند.
هرکسی که میتوانست طرح بهتری ارائه کند، با دولت آمریکا یک قرارداد بلندمدت تنظیم میکرد و در نتیجه پای پول زیادی در میان بود. سیستم طراحی شده توسط ادیسون، برق مستقیم یا DC بود. اما سیستم تسلا مبتنی بر جریان برق متناوب یا AC بود. تسلا ابتدا در شرکت ادیسون فعالیت میکرد و توماس ادیسون به تسلا پیشنهاد ۵۰ هزار دلاری برای بهسازی ژنراتورهای برق داده بود. تسلا اگرچه کارخانهی برق ادیسون را ارتقا داد، اما در نهایت پولی دریافت نکرد و ادیسون به او گفت بر سر پرداخت این پول با او شوخی کرده است. تسلا هم این شرکت را ترک کرد.
ادیسون در آن زمان با یک چالش مهم دستوپنجه نرم میکرد. جریان برق مستقیم برای تامین برق خانهها چندان کارآمد نبود و فقط برای مسافتهای کوتاه مورد استفاده قرار میگرفت. به عبارت دیگر، در مسافتهای بلند برق دچار افت ولتاژ و ضعف جریان میشد. برای جبران این ناکارآمدی، ادیسون به ناچار در فواصل کوتاه باید کارخانههای برق میساخت.
اما طرح تسلا، ارسال برق بدون افت ولتاژ در مسافتهای طولانی را امکانپذیر میکرد. زمانی که برق به مقصد میرسید، با استفاده از ترانسفورماتورها توزیع برق در ولتاژ مناسب ممکن میشد. امروزه از همین سیستم استفاده میشود و با همین روش برق از نیروگاهها به دست افراد میرسد.
در سال ۱۸۸۶ ایدهی تسلا مورد توجه جورج وستینگهاوس قرار گرفت. سرمایهگذاری آقای وستینگهاوس روی ژنراتورهای جریان متناوب، جنگ جریانها را کلید زد. اما ادیسون یک تاجر باهوش بود و تبلیغاتی در رابطه با خطرهای جریان متناوب پخش کرد. ادیسون حتی برای نشان دادن خطرات این نوع برق، یک فیل را با برق AC از پای درآورد.
در نهایت در سال ۱۸۹۳، تسلا و وستینگهاوس یک قرارداد با دولت آمریکا امضا کردند. دولت آنها را موظف کرد که یک نیروگاه تولید برق متناوب در کنار آبشار نیاگارا بسازند. در همان سال وستینگهاوس یک قرارداد دیگر برای تامین برق نمایشگاه شیکاگو امضا کرد. حالا دیگر همه از برتریهای جریان برق متناوب خبردار شده بودند و تسلا برندهی این جنگ مهم شد