حمید .فوتبال المپیک، جای درخشش مردان پولادین است. اصلا حلقههایش را بردارید و داس و چکش به جایش بگذارید. این، یگانه عرصهی طلاییرنگ بلوک شرق در تاریخ فوتبال.
پس از جنگ دوم. تیم مجارستان 1952 طلاییتر از رنگ مدالهایشان. شوروی 1956 با یاشین، یوگسلاوی، مجارستان و دوباره مجارستان. فوتبال المپیک در انقیاد مردان پولادین بلوک شرق در آمده. ما چه میخواستیم وسط آنها؟
خلاصه ای از وضعیت بازی:
دور مقدماتی المپیک:
سری در میان سرها درآوردیم. با دلبرکان تاجی و پرسپولیسی. با پروین و جباری. با جان کندن کویتیها را شکست میدهیم. کویتیها نق میزنند که کیفیت چمن امجدیه خوب نبوده. کویتیها سه بار محل بازی برگشت را عوض میکنند و دست آخر در آتن پذیرای ما میشوند! همان بازی که ماموران ساواک میروند دنبال پرویز قلیچخانی... کویت را که میبریم تازه اول ماجراست. کرهشمالیها ازراه میرسند و طوفان زردشان. یک مساوی، دو مساوی، بازی سرنوشت در راولپندی پاکستان. در زمین بیطرف. در روز سرخ ایران. صفر و حسین آقای کلانی میفرستندمان به المپیک 1972 مونیخ وسط غولها...
.
برزیل و دانمارک و مجارستان. تکلیفمان برابر مجارها مشخص است. رکوردداران طلای المپیک، پنج تا برایمان کنار گذاشتند. در نورنبرگ. بعدی دانمارکیهای هستند و الن سیمونسن. شاه ماهی قدکوتاه گلادباخ، آمده تا نامی برای خود دست و پا کند. بعدتر سیمونسن را که با توپ طلا میبینیم به منصور خان رشیدی حق میدهیم... 2 بازی، 2 باخت و 9 گل خورده... حریف آخر؟ باید با برزیل بازی کنیم!!!
.
فوتبال المپیک، جای درخشش مردان پولادین است. محمد آقای رنجبر، خودش پاسی بود. کاپیتان پاس و تیم ملی. مربی تیم ملی. دانشآموختهی داشنگاه افسری. بازی آخر، آقا رنجبر چک افسری را زده یا نزده بچههایش بیدار میشوند. حساب کار پاسیها جداست. مجید حلوایی آن انتهای زمین. پشت سر سردار قلیچ. حلوایی، یک تنه کاری میکند کارستان.
.
"دقیقهی ۶۲ یا ۶۳ بود که توپ را تا نزدیکی خط نیمه آوردم جلو و سپردم به پرویز. پرویز توپ رو برداشت و چند گام پیشروی کرد اما بازیکن برزیلی، از بغل امد و توپ را از پایش گرفت . همین که برزیلی امد برگرده، از پشتش رفتم و تقریبا روی نیم دایرهی وسط، توپ را مجدد صاحب شدم . سپس شاید ۵ یا ۶ گام پیشروی کردم و همانجا از حدود ۴۰ یا ۴۵ متری دروازه با یک شوت سنگین توپ را بسوی چهارچوب دروازه برزیل فرستادم. آن دوران توان بدنیام براستی عالی بود و شوتهایم را اغلب بسیار سنگین و با تمام قوا میزدم