بنام خدا
برای مردی که 13 سال به پای 10 شیر آبی دیگر ماند
فرانک جیمز لمپارد، مردی که شاید هرکسی که این مقاله را میخواند او را میشناسد، نمیتوان گفت بهترین، اما قطعا یکی از بهترین هافبک های تاریخ، او بوده است، شاید ویترین افتخارات او به اندازه کسانی مثل ژاوی و مودریچ نبوده، اما چیزی که توجه هرکسی را به فرانک لمپارد جلب میکند وفاداری اوست. افتخارات فردی او اما کم نیستند، گلزن ترین هافبک لیگ جزیره و بیشترین گل به ثمر رسیده از بیرون محوطه جریمه (41 گل) بخشی کوچک از افتخارات فردی اوست.
لمپارد در سال 1978 در رامفورد انگلستان به دنیا آمد. او در باشگاه وستهام یونایتد، جایی که پدرش نیز فوتبال را از آنجا شروع کرده بود آغاز کرد، اما شهرت او از امضای قرارداد با چلسی در سال 2001 آغاز شد، جایی که افتخارات داخلی بسیاری بدست آورد و بهترین گلزن آن تیم شد.
آغاز کار او با بازنشسته ها منجر به مساوی 1-1 مقابل نیوکاسل در فصل 2001-2002 شد، تا آخر همان فصل نیز در تمام بازی ها حضور داشت و یک گل پیروزی بخش مقابل باشگاه چارلتون اتلتیک نیز به ثمر رساند. در فصل بعد، در ماه اول بهترین بازیکن ماه لیگ جزیره شد و طرفداران هم او را برای ماه سپتامبر به عنوان بهترین بازیکن انتخاب کردند. چلسی آن فصل را با رتبه دوم به پایان رساند اما در ذهن کسی شاید نمیگنجید که آرامشی قبل از طوفان در کار باشد. همه این تیم و بازیکنانش را برای شروع فصل قوی آماده نمیدند، چرا که تیم مقابل موناکو در نیمه نهایی حذف شده بود و در لیگ هم نائب قهرمان شده بود، اما با آمدن آقای خاص همه آمار ها و تصورات بهم ریخت، لمپارد در سومین فصل متوالی خود در چلسی 19 گل در تمامی رقابت ها به ثمر رساند و 16 پاس گل هم داد تا در پایان فصل جام روی اتوبوس آبی جابه جا شود. در آگوست 2004 یک گل پیروزی بخش مقابل ساوت همپتون و در بازی بعدی مقابل تاتنهام دو گل به ثمر رساند تا یک تنه بردی 2-0 برای تیم به ارمغان اورده باشد. در مارس 2005 با یک گل از فاصله 30 یاردی (27 متری) تور دروازه کریستال پالاس را پاره کرد تا آن بازی را چلسی با نتیجه 4-1 پیروز شود، اما این پایان کار نبود و سوپر فرانک فصل را با قدرت ادامه داد و در لیگ قهرمانان اروپا نیز به بهترین شکل درخشید تا یکی از بهترین هافبک های دنیا لقب بگیرد، همچنین او یکی از گل های بازی بیاد ماندنی مقابل بارسلونا که با نتیجه 4-2 تمام شد را به ثمر رساند تا تیم را برای بازی یک چهارم نهایی آماده کند. در یک چهارم نهایی اما او بهتر هم ظاهر شد و در مجموع رفت و برگشت سه گل به ثمر رساند تا تیم با نتیجه 6 بر 5 در مجموع رفت و برگشت از سد بایرن مونیخ نیز بگذرد و آماده نبرد مقابله لیورپول آماده بنیتز شود. همه اما از گل دوم او مقابل بایرن مونیخ در بازی رفت به عنوان یکی از بهترین گل های او یاد میکنند، بعد از دریافت یک سانتر خوب از ماکلله، توپ را با سینه کنترل کرد و چرخید و با یک شوت محکم از خجالت الیور کان در آمد، هرچند که تیم در بازی نیمه نهایی مقابل لیورپول با یک گل مقلوب شد. لمپسی فصل عالی خود را با بازی مقابل بولتون به حد اعلا رساند، جایی که با دبل کردن مقابل این تیم، چلسی را پس از 50 سال به جام لیگ برتر رساند. با وجود اینکه آنها در لیگ قهرمانان مقلوب لیورپول شدند اما در جام حذفی ورق برگشت و یاران لمپارد بازی را با نتیجه 3-2 در بازی دراماتیک پیروز شدند تا ثابت کنند که هیچکس نیمه نهایی لیگ قهرمانان را فراموش نکرده.
در پایان آن فصل لمپارد و تری در ترکیب منتخب فیفا حضور داشتند تا لمپارد یکی از بهترین فصل های زندگی خود را اینگونه تمام کند اما شاید دوم شدن هم در توپ طلا و هم در بازیکن سال فیفا کمی از زیبایی این فصل برای لمپارد و چلسی کم کرد.
در اواسط دسامبر خبری شوکه کننده به گوش طرفداران شیر های آبی رسید، خبر این بود که لمپارد برای بازی مقابل منچسترسیتی به واسطه بیماری نمیتواند حضور پیدا کند، مشکل اما ضعف این تیم مقابل منچسترسیتی نبود، مشکل این بود که رکوردش، رکورد حضور های متوالی، سرانجام بعد از 164 بازی در لیگ برتر، فرانکی در مستطیل سبز دیده نشد. در فصل 2005-2006، سوپر فرانک باز هم قدمی دیگر به غیر قابل دسترس بودن برداشت، وقتی که در 4 ماه اول از این فصل 12 گل زد. او در سه بازی دبل کرد که یکی از آنها مقابل استون ویلا بود تا تیمش اولین تیمی شود که توانسته 7 بازی آغازین خود را پیروز شود. بازی بعدی مقابل بلک بام راورز بود که منجر به پیروزی 4-2 شد، یکی از این گلها ضربه آزاد فرانکی از 25 یاردی بود، همین حرکت کافی بود که مورینیو وقتی در جلسه بعد از بازی حاضر شد لمپارد را بهترین بازیکن جهان بنامد. در نهایت چلسی برای دومین فصل متوالی جام لیگ برتر را بالای سر برد، که لمپارد با آماری نه شبیه به یک هافبک معمولی، بلکه با آماری شبیه به یک مهاجم دیده می شد، 16 گل در یک فصل.
2006-2011 (افتخارات فردی و داخلی لمپارد)
برای فصل 2006-2007 جان تری مشکلاتی در کمر پیدا کرد و همین باعث شد که لمپارد ادامه ماجراجویی خود را به عنوان کاپیتان چلسی ادامه دهد. در همان فصل او 7 گل در 8 بازی زد و دوتا از آنها مقابل فولهام بود، جایی که چلسی بازی را با نتیجه 2-0 به اتمام رساند. او 77امین گل خود را برای چلسی مقابل اورتون با یک شوت از راه دور به ثمر رساند تا رکورد دنیس وایسمن دیگر مختص به خودش باشد و نه باشگاه چلسی. در لیگ قهرمانان هم او یک گل از زاویه بسته به بارسلونا زد که بازی با نتیجه 2-2 به اتمام رسید. اولین هتریک خود برای چلسی را نیز مقابل مکلسفید تاون ثبت کرد، در ادامه هم 2 گل مقابل تاتنهام به ثمر رساند تا چلسی قافیه را به همشهری نبازد. در فینال جام حذفی هم او با یک پاس گل از منچستر آماده سر الکس پذیرایی میکند تا دروگبا آن پاس را تبدیل به گل کند.
برای فصل 2007-2008 لمپارد مصدوم شد و نتوانست مانند فصل های قبلی بازی کند، اما باز هم در 24 بازی لیگ جزیره حاضر بود و این تعداد حضور حتی از زمانی که او در وستهام بود هم کمتر بود. در 16 فوریه 2008 لمپارد هشتمین بازیکنی شد که برای چلسی 100 گل به ثمر رسانده است؛ در جام حذفی و در بردی 3-1 مقابل هادرسفیلد. بعد از اتمام بازی وی پیراهن خود را که روی آن نوشته شده بود: "صد گل زده ام و هنوز در این باشگاه هستم، همه اینها برای شما هستند، ممنونم" را رو به هوادارن گرفت.
در مارس 2008 اما همه چیز برای لمپارد دوست داشتنی غمناک بود، غم از دست دادن مادرش یک هفته قبل از بازی برگشت مقابل لیورپول، اما او با شرایط روحی بد، مقابل لیورپول لباس رزم به تن کرد و یک گل از نقطه پنالتی با اعتماد به نفس تمام به ثمر رساند تا دردی که داشت با صعود به فینال تسکین پیدا کند. در فینال هم او یک گل مساوی را به ثمر رساند، اما چه میشود گفت که تیم دوست داشتنی آبی، دستش به مهم ترین جام اروپا نرسید تا جان تری و لمپارد زمین را با دلی شکسته ترک کنند، دلی شکسته که هیچ چیز توان تسکین آن را نداشت، حتی بهترین هافبک لیگ قهرمانان اروپا بودن.
او فصل 2008-2009 را با 5 گل در 11 بازی آغاز کرد. یکی از این گلها گلی مقابل هال سیتی بود، که از 25 یاردی با یک ضربه چیپ به ثمر رسید، و دروازه بان هال سیتی تا زمان فریاد های هوادارن مات و مبهوت اطرافش را نگاه میکرد. بعد از آن بازی سرمربی چلسی فیلیپه اسکولاری گفت: "این بهترین گلی بود که در عمرم دیده ام، آقایان و خانم ها، از نظر من بهترین بازیکن این فصل اروپا فرانکی است." او در اکتبر 2008 برای سومین بار بهترین بازیکن ماه لیگ جزیره شد.
بعد از مدتی ناکامی لمپارد در گشودن دروازه های حریف، بازگشتی ناباورانه داشت، سه گل در دو بازی، اولین گل مقابل وست برومویچ و دو گل بعدی در مصاف با فولهام.
او فصل 2009-2010 را با بازی مقابل منچستریونایتد در جام خیریه آغاز کرد و در دقیقه 72 یک گل مقابل این تیم به ثمر رساند و اولین پنالتی را در ضیافت پنالتی ها گل کرد تا کاپیتان تری جام را بالای سر ببرد. در لیگ قهرمانان هم او صد و سی و سومین گل خود را برای چلسی زد و به پنجمین گلزن بازنشته ها بدل شد. سر انجام آن فصل برای چلسی با برد جام حذفی و لیگ برتر تمام شد.
فصل 2010-2011 برای فرانکی عالی شروع شد، مثل همیشه در ترکیب اصلی حضور داشت، بعد از مسابقه مقابل استوک سیتی در اگوست 2010، معلوم شد که لمپارد از فتق رنج می برد که توانست آن را کنترل کند؛ اما در ادامه فصل یک بار دیگر هم مصدوم شد؛ جایی که در تمرینات تیم در اواسط نوامبر مصدوم شد و کارلتو آنچلوتی اعلام کرد که لمپارد تا دسامبر نمیتواند بازی کند، بعد از 4 ماه غیبت سر انجام در دقیقه 75 مقابل تاتنهام به زمین آمد و یک پنالتی را گل کرد. وی آن فصل را با 201 گل برای چلسی تمام کرد.
2011-2012
در سومین بازی لیگ برتر لمپارد یک پاس گل و یک گل را ثبت کرد و چلسی آن بازی را 3-1 برد. بعد از یک غیبت در لیگ، او در لیگ قهرمانان اروپا در بازی مقابل والنسیا حاضر شد و یک گل مهم در مساوی 1-1 به ثمر رساند.
در یک هشتم نهایی اما حضور او مهم تر هم شد، جایی که در بازی رفت چلسی با نتیجه 3-1 مغلوب ناپولی شد. امید ها از بین رفته بود تا اینکه وقتی در بازی برگشت داور سوت پایانی را زد همه نتیجه 4-1 را روی مانیتور ورزشگاه دیدند. فرانکی یک گل زد و یک پاس گل داد، و تیر خلاص را ایوانویچ به پیکر نیمه جان ناپولی زد. در بازی مقابل بنفیکا نیز یک گل در استمفورد بریج زد تا تیم به نیمه نهایی صعود کند. در نیمه نهایی و در بازی رفت در استمفورد بریج، لمپارد توپ را از مسی گرفت و برای رامیرز سانتر کرد تا زمینه ساز یک پاس گل برای دروگبا باشد. در بازی برگشت هم لمپارد یک پاس در عمق به رامیرز داد تا صعود چلسی به فینال تضمین شود و بازیکنان آماده نبرد با سربازان مونیخی باشند.
مونیخ...
دروگبا و چک در آغوش هم اشک میریزند، اشلی کول میخندد، لمپارد خوشحالی میکند، اما دی ماتئو مات و مبهوت است، شاید هیچ کس اندازه دی ماتئو خوشحال نیست، اما باورش نمیشود که بتواند بدون جان تری و بی مهرگی بایرن مونیخی که رئال را شکست داده را مغلوب خود کند، دروگبا روبن را دلداری میدهد، شاید بخاطر رفتن از این تیم پشیمان است؛ شنبه، سی اردیبهشت هزار و سیصد و نود یک، روزی که فوتبال ثابت کرد هیچ چیز غیرممکن نیست؛ حتی قهرمانی چلسی در لیگ قهرمانان، پلاتینی هم بهت زده جام را به کاپیتان تحویل میدهد تا کمی بعد فریاد کر کننده طرفداران چلسی، مونیخ را به لرزه در آورد.
2013-2014
آخرین فصل سوپر فرانکی در چلسی، جایی که همه واقعا نمیخواستیم او تیم را ترک کند اما با خواست ما جلو نرفت، لمپارد در آن فصل او 250 امین گل خود را برای چلسی به ثمر رساند. در مه 2014 لمپارد آنطور که نباید و نشاید از تیم بیرون رفت، جوری که درخور یک اسطوره نبود، مردی که بیشترین گل را برای چلسی به ثمر رسانده بود و اگر نبود شاید چلسی امروزی و افتخارات این تیم هم نبودند، خلاصه را بگویم، مردی که واژه مرد را رو سفید کرد.