از لیورپول و شکست فاجعه آمیز ۱-۴ در مقابل ناپولی در اولین دیدار لیگ قهرمانان در دور مقدماتی این رقابت ها بیش از پیش صحبت شده است.
با وقفه ايي كه با مرگ ملكه انگلستان در مسابقات ليگ برتر ايجاد شد، انچه در ان بازي گذشت از ذهنم پاك نشد.
بهشت و جهنم، روز و شب، خورشید و ماه. نوسان احساسات، تماما ویژگی تاریخی شهری چون ناپل است که شعله های آتش امپراتور چون نرون خونخوار را می شناسد.
بلايي كه ان ها بر سر ليورپول دراوردند كمتر از خشم و شعله هاي اتش نرون نداشت.
اميرحسين صدر
١٣ سپتامبر ٢٠٢٢
|
ناپل در آتش... مثل همیشه
ناپل و ليورپول، چهارشنبه ٧ سپتامبر ٢٠٢٢
|
با شروع دور اول مسابقات، تمرکز عمدتا به یک مسابق محدود نمی شود. تلویزیون را روی کانالی میکذاری که از یک زمین به زمین دیگر می رود. درجا شاهد تماشای موقعیت ها و گل ها قرار می گیری. از این استادیوم به اون استادیوم، از این زمین به اون زمین در سرتاسر اروپا. اما این بار با گل دوم ناپولی در دقیقه ۳۰ بی اختیار فوکوس و تمرکز من تنها روی این دیدار ماند. حس ميكني يه جور ديگه خواهد بود. گویی سیل سواحل سیسیل جاری شده است. لیورپول در بد مخصمه ایی گیر افتاده. گل سوم در دقیقه ۴۴. در حالیکه می توانست بسیار بیشتر برای ناپولی و مصیبت بارتر برای لیورپول باشد.
لیگ قهرمانان بازگشته... سر شما هم مثل امیرحسن خان صدر شلوغ است؟!
یکی از بدترین نمایش های لیورپول در اروپا تحت نظر یورگن کلاپ. و بدترین نمایش تمامی بازیکنان. احتمالا بدترین ان. با انچه بویژه در نیمه اول شاهد ان بودیم، امیدوارم ان دسته از هواداران لیورپول که توصیه یورگن کلوپ را بعد از شکست از مادرید در فینال لیگ قهرمانان در ماه مه مبنی بر رزرو هتل در استانبول برای فینال لیگ قهرمانان ۲۰۲۳ جدی گرفتند، بیمه لغو را ضميمه رزرو خود كرده باشند. در لحظاتی پس از شکست مقابل رئال مادرید در پاریس، کلوپ با شور هميشگي متعهد شد، در طول ١٢ ماه، لیورپول به بزرگترین فينال باشگاه هاي جهان باز خواهد گشت و از هواداران دلشكسته در خواست كرد تا رویای او را دنبال کنند.
اما اينك صعود لیورپول برای رسیدن به مرحله حذفی ليگ قهرمانان در سال ٢٠٢٣ زير علامت سوال است و پيروزي در ديدار خانگي برابر آژاكس امستردام اجتناب ناپذير. اروپا براي ليورپول در دهه هاي گذشته انحراف شگفت انگیزی در برابر عدم موفقيت در رقابت هاي داخلی ايجاد كرده است اما اينبار در ناپل، حقيقتا نمی توانست بدتر از این برای کلوپ و بازیکنانش شروع شود. رک و پوست کنده، مایه شرمساری بود، نمایشی به قدری اسفناک كه باعث شد به راحتی بتوان آن را بدترین عملکرد اروپایی دوران کلوپ نامید. ناپولی، جوان، تهاجمی و پویا بود، و بايد به چنین تهاجم و نمايش ويرانگرانه ايي احترام گذاشت اما بايد تاكيد كرد؛ لیورپول، عاري از هرگونه حس مسئوليت و عرضه يك بازي معمولي به شدت به ان ها ياري رساند.
صلاح... کمرنگ و محو نباش لطفا مو!
در ان شب بي انكه قصد عوض كردن كانال باشم يا به تماشاب ديدار ديگري بنشينم، برايم به سختی قابل باور بود، اين همان تيمي است كه حدود ١١٠ روز پيش از اين به مصاف مادرید در پاريس رفته بود، جاييكه قرمزها به دنبال فتح اروپا برای هفتمین بار بودند. چگونه ممكن است مسائل و مشكلات رو به افزايش در اوايل فصل در چنين مقياسي باشد؟، نگاه مات و مبهوت كلاپ مانند مردی بود که خانه اش در برابر چشمان بهت زده اش فرو مي ريزد. شوک غير قابل كنترل بدون شک دائما با این واقعیت تشدید مي شد که او در برابر خود به عين مي ديد، ناپولی کاری را انجام مي دهد كه او از تيم خود انتظار انجام ان را دارد.
اما آنچه كلاپ می خواست و آنچه به دست می آورد دو چیز کاملا متفاوت بود. لیورپول خرابه و ويرانه ايي بيش نبود. روشی که بارها بارها مورد يورش قرار مي گرفت، توهین به ارزش هایی بود که این تیم به آن افتخار می کند. با تماشاي دوباره اغاز بازي، در همان ثانیه هاي اول مشخص بود، لیورپول وارد سلاخ خانه شده است. ناپولی با سوت داور در شروع بازی، هفت بازیکن در نیمه زمين داشت. همه منتظر بودند تا به جلو حركت كنند، اما این فریبي بيش نبود. آنها عقب نشستند تا حملات خود را از پشت برنامه ريزي كنند و تمامي قرمزپوشان را از موقعیت اصلي خود خارج سازند. اين حرکت در حالی به پایان رسید که ضربه ویکتور اوسیمهن، ملی پوش نيجريه ايي، توپي را كه از بالاي سر آلیسون که از منطقه خود خارج شده بود، به کنار تیرک دروازه زد. این حمله باید لیورپول را بیدار می کرد اما در عوض، تمامي تيم ناگهان یخ زد.
ویکتور اوسیمهن، حسرت زمان زیادی طول نخواهد کشید...
در عرض چهار دقیقه آنها عقب ماندند. نه فقط نتيجه بلكه افسار همه چيز از دست خارج شد. بازی در این استادیوم همیشه باعث دردسر لیورپول شده است، اما این اولین باری بود آنها به این سرعت گلي را پذيرا شدند.. هواداران محلی با احساس و شور فراوان، فرصت را غنيمت شمردند. تماشاگران هميشه زودتر از هر كس ديگري به خوبي حس مي كنند اتفاق خاصی در جلوي چشمان ان ها روي خواهد داد. صدایی مانند رعد ایجاد کردند و ناپولی نيز با رعد و برق ادامه داد. جو گومز در دفاع وسط بطور حتم بازيكني بود که در رختكن مورد شماتت کلوپ قرار گرفته بود. تعويض او در نیمه دوم گواه ان است. ولي گومز تنها مسئول اين نمايش مصيبت بار نبود. ترنت الکساندر-آرنولد تاسف آور بود، ویرجیل ون دایک به طرز وحشتناکی خودش نبود، فابینیو خشكش زده بود، و میلنر تحمل سرعت بازي را نداشت.
براستي هر بار ناپولی حمله مي كرد احساس می شد گل ديگري خواهند زد. اوسیمن با تعویض دنده مداوم و شتاب و اشتیاق بي اندازه خود، فان دایک و همراهانش را بسيار عذاب داد. پنالتي دقيقه ١٨ و مهار ان توسط اليسون او را از گلي كه مستحق ان بود محروم كرد. فان دایک پیش از این شوت کویچا کواراتسخلیا Kvicha Kvaratskhelia، را از روي خط دفع كرده بود. بيهوده نيست اعجوبه گرجستاني چنین نقدهای تحسین برانگیزی دریافت می کند. تماشاگران ناپولي او را "کارادونا" خطاب می کنند، تعریف و تمجید بیشتر از این نمی شود، مي دانيم مارادونا در ناپولي خدايي است!
کوادونا!
به سرعت فاصله دو گل به سه تبدیل شد. جیوانی سیمئونه، پسر دیگو، سرمربی اتلتیکو مادرید، از آسانترین فرصت، اولین گل خود را برای ناپولی به ثمر رساند. غرش و شادي ناپولي ها ادامه يافت و لشگر ليورپول كاملا تسليم شده بود. اینجا جایی بود که می شد ببينيم مشکلات لیورپول تا چه حد عمیق است: انگشتان و دستاني كه بالا ميرود. فریادهايي که در سراسر زمين با عصبانیت كشيده مي شود. استيصال و درماندگي، نشانههایی از عملکرد نادرست تیم بود. کلوپ به سمت رختکن دوید تا ببیند آیا میتواند عكس العمل هميشگي را در تيم باتجربه خود ايجاد كند؟
چیزی که او در آن ١٥ دقیقه بيان كرد، تفاوت چنداني ایجاد کرد؟ بوضوح جواب منفي است. با نگاه به امار و ارقام، این بدترین شب اروپایی لیورپول از دهه شصت بود. جاييكه حريف بعدي/امشب ليورپول، آژاكس امستردام تیم بیل شنکلی را در اواخر دهه ١٩٦٩ با نتیجه ١-٥ شکست داد. البته ماهیت فقیرانه شكست به حدي بود تا به دهه ١٩٩٠ فكر كنم، زمانی که در قاره مانند ليگ داخلي موفقيت ها محدود بود.
مه، زمین گل آلود و چشمهایی به دنبال ضربه کرویف
شايد گل لوئیس دیاز دلداری دهنده بود اما شادی به همراه نداشت. در پایان، کلوپ به سمت هواداران سفر كرده ليورپول رفت و با دستان بالا رفته و تسليم خود حرکتی انجام داد که در همه جاي دنيا معناي ان عذرخواهی نمام و كمال محسوب مي شود. تنها راه ممكنه براي او و راهی مناسب برای پایان دادن به یک شب بسيار غم انگیز. پذيرش هرگونه شكست مشابه در ديدار دوم، برابر آژاكس، انچه بچه هاي شنكلي در ان دوران متحمل شدند بطور حتم كلاپ و ليورپول را از صعود به دور بعد محروم خواهد ساخت.
بايد گفت با حال و روز چند هفته اخير ليورپول، فينال استانبول ٢٠٢٣ هرگز اينقدر در دوردست ها بنظر نمي رسد. چنانچه پيروزي در شگفت انگيزترين فينال تاريخ اروپا در ٢٠٠٥، در همان شهر.
راه طولانی تا استانبول، بسیار طولانی...
پانوشت مطلب ديروز:
ليورپول آژاكس ١٣ سپتامبر ٢٠٢٢
دو دقیقه به نتیجه مساوی باقی مانده بود. سهم مردان یورگن کلاپ از شش امتیاز ممکن، قبل از دیدار سوم در گروه برابر رنجرز فقط یک امتیاز بود. دیدارهای «نبرد بریتانیا» همیشه بسیار دشوار و خصمانه است و لیورپول با باخت در دیدار اول، خوب می دانست قبل از برخورد با رنجرز اسکاتلند، به پیروزی نیاز دارد. سپس روی داد. همانطور که اغلب برای این تیم در اروپا اتفاق می افتد، به هر شکل راهی برای پیروزی پیدا کردند.ضربه چرخ دار مو صلاح بعد از برخورد با تیرک دروازه به کرنر رفت. کوستاس تسیمیکاس، جوئل ماتیپ را انتخاب کرد. ضربه سر او قبل از اینکه بازیکن آژاکس بتواند آن را دفع کند فقط از خط عبور کرد بی انکه به تور بوسه بزند.
یک جشن درست و حسابی پس از چند هفته
همین کافی بود. آنفیلد منفجر شد، و مردان قرمزپوش به هر شکلی شده راهی برای عبور پیدا کرده بودند. اما این گروه برای فینالیست فصل گذشته لیگ قهرمانان اروپا چندان آسان نخواهد بود. درسته، خوب می دانیم لیورپول پیش از این از تنگناهای سختتری عبور کرده است، ولی مشکلات داخلی در لیگ برتر، به اروپا هم سرایت کرده است، جایی که عمدتا لیورپول خود را در خانه می بیند. لیورپول در برابر آژاکس جوان و جنگجو، تیم بهتر زمین بود، لیاقت برد را داشت. ولی اشکار است؛ لیورپول در دوران استرس زایی به سر می برد و همچنان آسیب پذیر است. در فصلی فشرده، مسابقات پی در پی از راه می رسند و یکایک دیدارهای لیورپول برای زنده ماندن در دو جبهه برای تیمی که ۵ سالی است بی امان در تمامی سطوح مبارزه می کند بطور حتم اسان نخواهد بود.
چنانچه تماشای بازی های ان ها. یکایک دیدارها مانند فینالی است نفس گیر.