تولد 52 سالگی امانوئل پتی
از استادیوم به کمپ تمرینی رفتیم. جشن مفصلی در کار نبود اما وقتی به اتاقم بازگشتم نتواستم بخوابم. تلویزیون را روشن کردم. گمان میکردم در آن ساعت چیزی برای نشان دادن ندارد اما هر کانالی را که میگرفتی، یک نفر داشت دربارهی جام جهانی حرف میزد... برای اولین بار خودم را آن گل را در قاب تلویزیون دیدم. باور نمیکردم که این من هستم. انگار خواب میدیدم... مردی میدود و گل سوم را به ثمر میرساند... او من بودم. امانوئل پتی!"
|

ساعت 4 صبح روز 17 ژوئن. امانوئل، در اتاقش بیدار است. مگر میشود خوابید؟ تنها چند ساعت از به ثمر رساندن آخرین گل فینال جام جهانی توسط او میگذرد. آخرین گل جام جهانی در قرن بیستم. گلی که میلیونها فرانسوی را به خیابانها آورد. و او با جملات بالا آن لحظات را به یاد میآورد. گلی نمادین که در دقیقهی سوم وقتهای اضافه و با پاس عمقی پاتریک ویرا، همتیمی پتی در آرسنال به ثمر میرسد. گلی برای تکمیل نمایش فرانسه 98 در پاریس. امانوئل پتی پس از دو دهه همچنان وقایع آن بازی را با جزییات به یاد دارد:
"در 20 دقیقهی پایانی، پس از اخراج مارسل دسایی مجبور شدم در پست دفاع وسط بازی کنم. در وقتهای اضافه، توانستیم یک کرنر برزیل را دفع کنیم. من نگاهی سریع به برزیلیها انداختم و دیدم بیشتر آنها برای وظایف دفاعی خود به عقب برنگشتند. بنابراین وقتی دیدم توپ زیر پای ویراست، مثل یک اسب دیوانه شروع به دویدن به سمت دیگر زمین کردم. با دست به پاتریک اشاره کردم که کجا توپ را میخواهم... و سرانجام با تافارل روبرو شدم. یک موقعیتی غیرطبیعی برای من در پست مدافع و هافبک دفاعی. وقتی دیدم تافارل سمت چپ را به خوبی نپوشانده فهمیدم فقط یک لحظه فرصت دارم. ضربه و گل... این جزییات است که میتواند زندگی شما را بسازد"

,وقایع فینال 98، رویای فراموش نشدنی فرانسویهاست. حتی بازگو کردن داستان مصدومیت رازآلود رونالدو در اردوی برزیل. پتی از ماجرای رونالدو میگوید:
"در روز فینال شایعاتی شنیدیم که او از روز قبل حال خوبی نداشته زیرا ساعتها مشغول بازیهای ویدیویی بوده. این، همان چیزی است که به ما گفته شد."
با سوت پایان بازی، پتی به آغوش ویرا میرود. جشن قهرمانی در پاریس، 6 هفته پس از قهرمانی در لیگ برتر با آرسنال در لندن. دو نفر از خط هافبک 4 نفرهی مقدر فرانسه 98 در کناز زیدان و ژورکائف. جشن آنشب ما برای امانوئل پتی معنای دیگری هم دارد. جشن، به یاد برادرش الیویه که هنگام بازی برای تیم آرکوس به زمین افتاده بود و به علت لخته شدن خون در مغزش درگذشت...

"من هر روز به برادرم فکر میکنم. به خصوص پس از آن بازی. یادم میآید پس از بازی در مصاحبهای گفتم که حالا حس رهایی میکنم. من همیشه با خود میاندیشیدم که دلیل توجه به من در فوتبال حرفهای مرگ برادرم بودم. شبیه یک فداکاری. من با خودم عهد کردم که نگذارم فوتبال، علت غم خانوادهی من باشد و با تماشای هر بازی به یاد برادرم بیفتند و تلویزیون را خاموش کنند. میخواستم نشان دهم فوتبال قدرت شاد کردن مردم را دارد. شاد کردن یک ملت را... و هنگام زدن آن گل گفتم که تو ماموزیت خود را انجام دادی. حالا خانواده به تو افتخار میکند. و برادرت..."

قهرمانی جهان، زندگی پتی را تغییر میدهد. داستانهای عجیب و غریب و افسانههایی از سوی مردم و ابراز احساسات به قهرمان نمادین فرانسویها در جام 98...
"در تابستان سال 98 و پس از جام جهانی، یک روز در ساحلی اختصاصی خوابیده بودم. ناگهان با فریاد نیروهای امنیتی از خواب پریدم. آنها دوان دوان به سوی من آمدند و گفتند صدها نفر کنار ساحل با فریاد مانو، مانو ابراز احساسات میکنند. مامور امنیتی گفت که آنها عکس، امضا و گرفتن دستان شما را میخواهند... لطفا به سمتشان بروید... آرزو میکنم چنین موفقیتی برای هر فوتبالیستی اتفاق بیفتد. وقتی شما قهرمان جهان میشوید، دیگر فقط یک بازیکن فوتبال نیستید. شما سفیر کشور خود هستید ."