سارَی به اورام گفت ظلم وارد بر من بهخاطر توست؛ من كنیزم را در آغوش تو قرار دادم. دید كه آبستن شده است، در نظرش سبك گشتم. خداوند بین من و تو داوری كند....
کتاب برشیت- سفر آفرینش در عهد عتیق احتمالا نخستین روایتگر داستان یک عشق مثلثی است. داستان ابراهیم پیامبر، ساره و هاجر.
سالها بعد ارنست همینگوی در کتاب نیمه تمام بهشت عدن، بار دیگر داستان عشق مثلثی را در بستر زندگی یک نویسندهی آمریکایی مینویسد. با آغاز قرن جدید، عشق مثلثی "رویابینها" اقتباس برتولوچی از رمان بی گناهان مقدس دیوید بورن بر پردهی نقرهای سینما خودنمایی میکند و در سال 2010، یک قاب عکس در نامتعارفترین جای جهان برای ابراز یک عشق مثلثی ماندگار میشود. زمینی یک سبز، ستارههای آبی رنگ در آسمان، یک معشوقهی سرکش بلندقامت و دو عاشق از دو دنیای متفاوت... نوکمپ، 28 آوریل 2010، بارسلونا، اینترمیلان، مورینیو، پپ گواردیولا و زلاتان!
|
عکس معرکهایست. ظاهر عکس همانی است که از هر 3 نفر میشناسیم. لبخند موذیانهی ژوزه، به خوبی شما را به بازی رفت ارجاع میدهد. به برد 3-1 در یک نمایش هوشمندانهی دفاع و ضدحمله. خم شدن مورینیو به سمت پپ، و بی توجهی گواردیولا به او، تصیری از تمام جدالهای تز و آنتی تز میان دو نفر است. تبلور انگارهی "بارسای پپ بازی خود را میکند و مورینیو تیمهایش را بر اساس ترکیب بارسلونا میچیند." و در نهایت، دهان باز مورینیو... کسی هست که ژوزه را با لفاظیهایش به یاد نیاورد؟
نفر وسط عکس، تنها مرد بدون موی عکس و تنها کسی در عکس است که هر دو چشمهایش را میتوان دید. استعارهای از رو بازی کردن گواردیولا با ابروهایی بالا رفته و نگاهی دوخته شده به زمین بازی. تکلیف دو عاشق با کت شلوار تیره و روشن مشخص است. دیو و دلبر. ژوزه و پپ. معشوق اما ضلع اصلی ترکیب مثلثی است. با لباس رنگی و علایم و نشانههای روی آن، با فرق از وسط باز شده، با سری پایین و نگاهی روی زمین. من زلاتان هستم...
احتمالا مهمترین و جنجالیترین فصل کتاب زلاتان ابراهیموویچ، به مردان حاضر در عکس باز میگردد. به رابطهی زلاتان با مورینیو در روزگار بازی در اینتر، معاوضهی ایبرا با اتوئو در آغاز همان فصل و بازی زلاتان زیر نظر گواردیولا در بارسلونا. بله، یک عشق مثلثی عصیانگر...
" ما در بارسلونا، با پورش و فراری سر تمرین حاضر نمیشویم" چه مزخرفاتی... من سوار هر ماشینی که بخوام میشم...
زلاتان، فصل اول کتاب را آتشین آغاز میکند. صحبت از بارسلونا و گواردیولا. در همان روز اول او به من گفت:
"ما در بارسلونا مغرور نخواهیم شد. یعنی سر به زیر هستیم..." با خودم گفت آخه این حرفها یعنی چی؟
پس از چند هفته به پپ گفتم:
" ببین، نمی خوام باهات دعوا کنم. نمی خوام یک جنگ داشته باشم. فقط می خوام باهات راجع به یه سری چیز ها صحبت کنم."
گواردیولا سرش رو به نشانه مثبت تکان داد. اما به نظر می اومد که کمی ترسیده باشه. به خاطر همین، باز حرفم رو تکرار کردم.
"اگر فکر می کنی که می خوام دعوا درست کنم، اصلاً صحبت نمی کنم. فقط می خوام باهات صحبت کنم همین."
گواردیولا جواب داد:
" مشکلی نیست، من هم دوست دارم با بازیکنانم صحبت کنم." من ادامه دادم:" گوش کن، از ظرفیت های من استفاده نمی کنی. اگر فقط دنبال یه بازیکنی بودی که فقط گلزنی کنه باید می رفتی دنبال اینزاگی یا کسی تو این سبک. من به فضا نیاز دارم. من باید آزاد باشم. من نمی تونم که تو کل بازی، زمین رو فقط بالا و پایین بِدَوم. من 98 کیلوگرم وزن دارم. برای این کار ساخته نشدم."
هر طور شده فصل به روزهای پایانی میرسد. چرخش توپ ستارهدار لیگ قهرمانان. چرخش گویهای قرعه. نیمهنهایی. بارسلونا، رو در روی اینتر. پپ، برابر مورینیو. زلاتان برابر مربی قدیمی. فوران آتشفشان در ایسلند، باعث لغو پروازها در اروپا میشود و بارساییها مجبورند با اتوبوس به میلان سفر کنند:
" شرایط بدتر و بدتر میشد... سفر به میلان، افتضاح بود. 16 ساعت سوار اتوبوس. برای بازی با تیم مورینیو. او، یک انسان فوقالعاده است. یک مرد بزرگ. با پورتو فاتح اروپا شد و در اینتر مربی من بود.. ژوزه در اولین ملاقات با هلنا همسرم در گوش او گفت :
" هلنا، تو یک ماموریت داری! به غذای زلاتان برس بگذار بخوابه و راضیش کن!" ژوزه هر چی می خواست می گفت! از او خوشم میاد. مورینیو، رهبر ارتشش است. مورینیو دقیقاً نقطه مقابل گواردیولاست."
در بازی برگشت، بارسلونا پس از باخت 3-1، با تمام قوا میزبان اینتر مورینیوست. جدال با اتوبوس 11 نفرهی جلوی دروازه. اخراج تیاگو موتا، لحظهی کلیدی بازیست.... لحظهی موعود فرا میرسد. صحبتهای پپ با زلاتان دربارهی تغییرات تاکتیکی در زمین و حضور ژوزه در کنار دو نفر.
"وقتی بوسکتس روی زمین افتاد، بین نیمکت خودمان و بارسا بودم. با خروج تیاگو موتا از زمین، بارساییها روی نیمکت به آسمان پریدند. در همان لحظه، گواردیولا، زلاتان را صدا زد تا در خصوص روشهای بازی 11 در مقابل 10 با او صحبت کند. من به گواردیولا گفتم جشن نگیرید، بازی هنوز تمام نشده است…."