لحظه ای صبر کن
पल भर ठहर जाओشاید دلش باشد
दिल ये संभल जाएچگونه جلوی شما را بگیرم
कैसे तुम्हे रोका करूँباشد که هر اندوهی که به من وارد می شود از بین برود
मेरी तरफ आता हर गम फिसल जाएچشمانت را پر کن
आँखों में तुम को भरूं
بدون گفتن با شما صحبت کنم
बिन बोले बातें तुमसे करूँ
'با من هستی...
'गर तुम साथ हो...
اگر با
अगर तुम साथ हो
به جریان خود ادامه می دهد ...
बहती रहती...
ناهار نادیه سی تری دنیای مین
नहर नदिया सी तेरी दुनिया में
دنیای من در آرزوهای شماست
मेरी दुनिया है तेरी चाहतों में
من به عادت های شما می افتم
मैं ढल जाती हूँ तेरी आदतों में
'با من هستی
'गर तुम साथ हो
رویاهای شما در چشمان شماست
तेरी नज़रों में है तेरे सपनेدر رویاهای شما خشم وجود دارد
तेरे सपनो में है नाराज़ीمن فکر می کنم که همه چیز از قلب است
मुझे लगता है के बातें दिल कीکلمات فریبنده بودند
होती लफ़्ज़ों की धोकेबाज़ीشما با هم هستید یا نه چه فرقی می کند
तुम साथ हो या ना हो क्या फ़र्क है
زندگی بد بود
बेदर्द थी ज़िंदगी बेदर्द है
اگر با
अगर तुम साथ हो
اگر با
अगर तुम साथ हो
در یک چشم بر هم زدن ، روز از بین رفته است
पलकें झपकते ही, दिन ये निकल जाएبتی بتی دوباره دوید ...
बेती बेती भागी फिरू...به سمت من بیا ، بگذار هر غمی از بین برود
मेरी तरफ आता, हर गम फिसल जाएچشمانت را پر کن
आँखों में तुम को भरूंبدون گفتن با شما صحبت کنم
बिन बोले बातें तुमसे करूँ
'با من هستی
'गर तुम साथ हो
اگر با
अगर तुम साथ हो
رویاهای شما در چشمان شماست
तेरी नज़रों में है तेरे सपनेدر رویاهای شما خشم وجود دارد
तेरे सपनो में है नाराज़ीمن فکر می کنم که همه چیز از قلب است
मुझे लगता है के बातें दिल कीکلمات فریبنده بودند
होती लफ़्ज़ों की धोकेबाज़ीشما با هم هستید یا نه چه فرقی می کند
तुम साथ हो या ना हो क्या फ़र्क है
زندگی بد بود
बेदर्द थी ज़िंदगी बेदर्द है
اگر با
अगर तुम साथ होشاید دلش باشد
दिल ये संभल जाए(اگر با من هستی)
(अगर तुम साथ हो)
هر غمی از بین می رود
हर गम फिसल जाए
(اگر با من هستی)
(अगर तुम साथ हो)
روز می گذرد
दिन ये निकल जाए
(اگر با من هستی)
(अगर तुम साथ हो)
هر غمی از بین می رود
हर गम फिसल जाए