در حسرت دیدار تو گل را دیدم
نه رنگ تو را داشت
نه بوی تو را داشت
نه خوشگلی روی تو را داشت
نه کمان ابروی تو را داشت
نه،پیچش گیسوی تو را داشت
نه رنگ تو را داشت
نه بوی تو را داشت
نه حرم نفسهای تو را داشت
نه قامت رعنای تو را داشت
نه محبتی توی نگاهش
نه عاطفه ای تو شکل ماهش
نه غمی داره تو اشکو آهش
نه رنگ تو را داشت
نه بوی تو را داشت
نه خوشگلی روی تو را داشت
نه کمان ابروی تو را داشت
نه پیچش گیسوی تو را داشت
نه رنگ تو را داشت
نه بوی تو را داشت
از این صحرا تا اون صحرا هزارون
گل خوش خطو خال ریخته فراوون
همه خوش عطرو بو،زیبا و طناز
برای شاپرکها شوق پرواز
هزارونش توی باغچه
قشنگاشون سر طاقچه
یکی یک دونه تو گلدون
همه لب تشنه ی بارون
نه رنگ تو را داشت
نه بوی تو را داشت
نه خوشگلی روی تو را داشت
نه کمان ابروی تو را داشت
نه پیچش گیسوی تو را داشت
نه رنگ تو را داشت
نه بوی تو را داشت
از این صحرا تا اون صحرا هزارون
گل خوش خطو خال ریخته فراوون
همه خوش عطرو بو،زیبا و طناز
برای شاپرکها شوق پرواز
هزارونش توی باغچه
قشنگاشون سر طاقچه
یکی یک دونه تو گلدون
همه لب تشنه ی بارون
نه رنگ تو را داشت
نه بوی تو را داشت
نه خوشگلی روی تو را داشت
نه کمان ابروی تو را داشت
نه پیچش گیسوی تو را داشت
نه رنگ تو را داشت
نه بوی تو را داشت