مطلب ارسالی کاربران
رفاقت به شرط چاقو!!
مي گويند روزگاري مجلس عروسي فرزند يکي از بزرگان منعقد بود، به رسم آن وقت مجلس دعوتي نداشت و همه در مجالس هم شرکت مي کردند. مردم وقتي به سمت منزل محل مراسم رفتند با اعلاني مواجه شدند که نوشته بود: در سمت راست براي عروس و داماد و در سمت چپ براي ديگران. مقداري که رفتند نوشته شده بود: در راستي براي فاميل درجه يک و در چپ براي ديگران. عده اي که به سمت در چپ رفته بودند بعد از مقداري رفتن با اعلان ديگري مواجه شدند که نوشته بود: در راستي براي آن هايي که با هديه آمده اند و در چپ براي کساني که دست خالي هستند! اما وقتي عده اي که هديه نداشتند در چپ را انتخاب کردند متوجه شدند سر از کوچه درآورده اند! اين ماجرا قصه رفتار بعضي از ماست که در ظاهر ارتباط مان را با ديگران قطع نمي کنيم، اما اگر بدانيم از اين رابطه چيزي عايدمان نمي شود طرف مقابل را از مسير زندگي خود خارج مي کنيم و به همه چيز محاسبه گرانه نگاه مي کنيم غافل از اين که عايدي ما از ديگران فقط مادي نيست!