خوابم برد دم دم صبح
انقدر هوا گرم بود گلوم خشک شده بود
صدای زنگ اومد
والدز کبیر داشت بهم زنگ میزد
ولی موبایلم خاموش بود و یادم رفته بود با کدوم دکمه روشن میشه
هی میگفتم آب آب
یدفعه ابراهیموویچ گفت کسی گفت آب?
من تعجب کردم
یدفعه زلاتان از پنجره پرید تو درحالی که داشت با ژست خاصی آب هویج رو بالا میداد
سلام زلاتان از راه رسید
با ذوق خوشحالیمو ابراز کردم از دیدنش و گفتم: خیلی خوشحالم که برام آب هویج زلاتان خریدی
تشنم بود
ابراهیموویچ: من آب هویج نخریدم! این آب هویج بود که برای تو زلاتان آورد
اینو که گفت خوشحال شدم مثل کاپ قهرمانی آب هویج رو گرفتم بالا سرم میپریدم بالا پایین
پایین بالا
یدفعه از موبایل زلاتان ی اس ام اس دیدم از طرف مسی که نوشته بود: راموس داره میاد آب هویجتو بخوره مواظب باش
گفتم میدی با مسی حرف بزنم
ابراهیموویچ: مگه نمیبینی شرایط بحرانیه
پرسیدم نقشه چیه
زلاتان: نقشه اینه که..
یدفعه راموس از در اومد تو!
ابراهیموویچ: چیه بلد نبودی از پنجره بپری
چون تو زلاتان نیستی لرد خالص
راموس: نه چون با فرهنگم نمیزنم شیشه مردم بشکنم
من: به تو ربطی نداره خوب کاری کرد دلت برای دریبلای مسی تنگ شده:
راموس به سمتم حمله ور شد ابراهیموویچ پارو آورد بالا زد دماغشو آورد بالا
درحالی که خود دماغ شد راموس گفت آب هویجو بده بخورم حالم خوب شه
زلاتان درشو باز کرد گفت بیاااا
ریخت تو دهنش
راموس: این چیه این که آب ذغال اخته اس!
زلاتان: آره دیگه تیمت اخته شده
من: این مگه آب هویج نبود زلاتان
زلاتان: خواستم راموس ایسگا کنم تو ام ایسگا شدی هخخهخ
من: آخه رنگش هویجی بود
زلاتان: اشتباه نکن! این زلاتانه که هویجیه و تو به اشتباه افتادی!
یدفعه ی لنگ کفش از پنجره ای که ابراهیموویچ ازش پریده بود داخل پرت شد پشت کله ی راموس افتاد بیهوش شد
منو زلاتان رفتیم پایین رو نگاه کردیم هیچکس نبود...
ولی چند روز بعد ابراهیموویچ بهم پیامک داد ژاوی رو سر تمرین با ی لنگه کفش دیدم!