عاشق اسپانیابرنامه فقط سیمرغ که تقریبنم ورزشی بود : دور و بر سال ۸۴ فک کنم میدادش.من اون موقع ۷ سالم بود.مجریاشم ۲ تا برادران حسینی بودن.محمد و مرتضی که محمد بعد ها رف تو ماهواره.تو هر روزش ۴ گروه شرکت میکردن.گروه آبی و قرمز و سبز و زرد.بعد رقابتای بسیار جذابی داشت.مثلا باید میرفتن تو یه محوطه خاکی دایره ای که دور تا دورش بسته بود بعد باید از گردن چنتا شترمرغ کلیدهاییُ در میاوردن و در چنتا جعبه ی قفل رُ که یادم نیس چی توشون بود باز میکردن.یا تو یه بخش دیگه یه کلاههای پلاستیکی مثل لیوان بزرگ رو سرشون بود که تو همون حالت باید خم میشدن و کلاهی که رو سرشون بود رُ باید از یه حوض بزرگ پر آب میکردن و از سرسره لیزی میرفتن بالا و میریختن تو یه سطلی که درجه بندی لیتری داشت.یا اینکه هر گروه که تقریبا ۱۰ نفر بودن پشت سر هم باید از ۱۰ تا غلطک که زیرش آب بود رد میشدن و ماهی های پلاستیکی که تو دستشون بود رُ مینداختن تو سبدی که اونور غلطکا بود.خیلی بازیای دیگه هم داشت.خدا بود اصن.بعد من چون بچه بودم ۱۰۰ برابر کیف میداد نگاه میکردم