در مرحله نیمه نهایی لیگ ملتهای اروپا، شب گذشته ایتالیا و اسپانیا به مصاف هم رفتند که اسپانیا ۲ بر ۱ حریفش را از پیش رو برداشت و جواز حضور در بازی نهایی را کسب کرد. در این مطلب به تحلیل نکات تاکتیکی این مسابقه میپردازیم.
تفاوت شکل پرسینگ ۲ تیم
پرسینگ اسپانیا مبتنی بر تحت فشار قرار دادن خط دفاع و هافبک حریف و ایجاد فشردگی برای انجام مواردی همچون بازپس گیری توپ، در اختیار گرفتن مالکیت توپ و طراحی حمله بود.
ماتادورها با تعدد نفری مطلوبی در بالاترین خطوط برای تحت فشار قرار دادن خط دفاع و هافبک حریف واردعمل میشدند و هدفشان در تنگنا قرار دادن بازیکنان صاحب توپ رقیب در بازیسازی بود.
روی گل اول اسپانیا در نیمه اول برنامه تیم برای تحت فشار قرار دادن عقب ترین خطوط حریف و طراحی حمله پس از بازپس گیری توپ واضح بود.
ایتالیا در نقطه مقابل در پرسینگ و در زمینه بالا رفتن خطوط برای پرس، از فشردگی لازم برای بازپس گیری توپ برخوردار نبود.
بخصوص در نیمه دوم تیم برنامه منسجمی برای بازپس گیری توپ نداشت و بیشتر تمرکز تیم معطوف به پوشش دهی مناطق بود.
چند مورد انتقال توپی هم که نیمه دوم ایتالیا به زمین حریف داشت نیز بیشتر بخاطر اشتباهات فردی بازیکنان حریف بود و مشکل بزرگ تیم در بازی دیشب همین تاثیر بیشتر اشتباهات فردی بازیکنان حریف نسبت به پرسینگ تیم در زمینه پیشروی تیم به زمین حریف بود.
بدین ترتیب اسپانیا در پرسینگ علاوه بر توجه به جلوگیری از رسیدن حریف از مرکز به عمق دفاع تیم، مواردی همچون بازپس گیری توپ و انتقال توپ به حمله را نیز مدنظر قرار داد اما ایتالیا در پرسینگ برنامه منسجمی برای ایجاد فشردگی، بازپس گیری و انتقال توپ نداشت.
روند پیشروی اسپانیا هنگام در اختیار داشتن مالکیت توپ
نکته مثبت اسپانیا در هنگام انجام بازی مالکانه، تلاش مداوم بازیکنان بدون توپ تیم برای جایگیری در فضای بین خط دفاع و هافبک حریف بود که باعث میشد بازیکنان صاحب توپ تیم در مرکز میدان در فضای بین خط دفاع و هافبک حریف همواره گزینه ای برای پاس دهی داشته باشند.
با اینحال تا قبل از اینکه در آخرین دقایق بازی در نیمه دوم هافبک های میانی تیم تاکتیک ارسال پاس خط شکن به فضای بین خط دفاع و هافبک حریف را در دستور کار قرار دهند و سپس در صحنه ای دیگر بازیکنان تیم از طریق تصاحب توپ در فضای بین مدافعان و هافبک های حریف و رساندن توپ به آلبا و شوت رودری و نهایتا ضربه کاری خوسلو به گل برسند، اسپانیا بیشتر از پاس های عرضی استفاده میکرد و از کناره ها بیشتر سعی داشت کانالی برای نفوذ ایجاد کند.
به نظر میرسد با توجه به شکافی که در فضای بین خط دفاع و هافبک حریف وجود داشت، بهتر بود لاروخا زودتر از تاکتیک ارسال پاس خط شکن بهره ببرد.
کار سخت ایتالیا در زمینه انتقال به حمله
فشردگی خطوط حریف در پرس و همکاری خط دفاع و هافبک اسپانیا در زمینه جلوگیری از ارتباط خط هافبک و حمله آتزوری، کار ایتالیا را در زمینه انتقال توپ بخصوص از مرکز به یک سوم دفاعی حریف سخت کرد.
به همین خاطر در بسیاری از مواقع چه در نیمه اول و چه نیمه دوم، تیم از تاکتیک بازی مستقیم و ارسال پاس های بلند به فضای پشت مدافعان بهره برد.
بطور کلی بازی مستقیم از پلن های اصلی تیم برای گلزنی بود و عدم فشردگی مطلوب پرسینگ تیم باعث روند نامطلوب تیم در بازپس گیری توپ و نهایتا محدود شدن روند پیشروی تیم به سمت دروازه حریف شد.
چالش اسپانیا در زمینه پوشش دهی خط دفاع
اگرچه خطوط اسپانیا در مجموع فاصله نسبتا نزدیکی با هم داشتند و این از ایجاد فشردگی مطلوب تیم در زمینه پرسینگ مشخص است، اما در خط دفاع فاصله فولبک ها و مدافعان میانی تیم بخصوص در نیمه اول کمی زیاد بود و این امر تیم را در برابر پاس های بلند رقیب به قصد بهره بردن از فضای پشت مدافعان تیم با چالش مواجه کرد.
نقطه ضعف ایتالیا در فاز تدافعی
با وجود ایجاد تراکم نفری هنگام دفاع در زمین خودی، تلاش خط هافبک تیم برای فضاگیری و مارکینگ خط دفاع تیم روی مهاجمان حریف، در فضای بین خط دفاع و هافبک تیم به جهت فاصله این خطوط با یکدیگر شکافی وجود داشت و تیم در پوشش دهی فضای بین خط دفاع و هافبک نتوانست به نحو احسن عمل کند.
اگر اسپانیا کمی بیشتر از تاکتیک پاس خط شکن بهره میبرد، مسلما ایتالیا با دردسر بیشتری در فاز تدافعی مواجه میشد.
عملکرد غیر قابل قبول دوناروما در بازیسازی
در چندین صحنه دوناروما پاس های اشتباهی را ارسال کرد و آن تسلط لازم را در بازیسازی نداشت.
روی صحنه گل نیز علاوه بر اشتباه بونوچی، تصمیم گیری نامطلوب دوناروما در زمینه انتخاب بهترین گزینه برای پاس نیز انکار نشدنی است.
در فوتبال مدرن که نقش دروازه بان در بازیسازی و در مواردی همچون خارج کردن تیم از پرس حریف و روان کردن ریتم بازی تیم بسیار مهم است و دروازه بانی همچون اونانا تسلط بالایی روی توپ در محوطه شش قدم دارد و سنگربانی همچون ادرسون مناسب ترین پاس ها را در جهت روان تر کردن ریتم بازی تیمش برای هم تیمی ها ارسال میکند، مسلما انتظارات از دروازه بان صاحب نامی همچون دوناروما بیش از اینهاست.
چند نکته مهم در باب یک پرسینگ موفق در فوتبال مدرن
نقطه ضعف ایتالیا در زمینه پرسینگ در بازی دیشب، عدم ایجاد فشردگی مطلوب بوسیله خطوط برای تحت فشار قرار دادن بازیکنان صاحب توپ رقیب بود که باعث شد حریف نبض بازی را در دست بگیرد و تیم در مواردی همچون بازپس گیری توپ و انتقال به حمله با مشکل مواجه شود.
بطور کلی ۳ مورد از مهمترین فاکتورها برای یک پرسینگ موفق در فوتبال مدرن عبارتند از:
۱- بالا رفتن بازیکنان تیم برای پرس و تحت فشار قرار دادن بازیکنان رقیب
۲- پوشش دهی فضاها (بخصوص پوشش دهی فضای پشت سر بازیکنانی که برای پرس بالا میروند بسیار مهم است.)
۳- کنترل و محدود کردن گزینه پاس بازیکنان رقیب
هر سه این فاکتورها تا حدی که اهمیت دارند باید مورد توجه قرار بگیرند تا یک تیم روند پرسینگ کاملا مطلوبی را داشته باشد.
سه حالت از یک پرسینگ ناقص را در زیر ذکر میکنیم:
اولین حالت یک پرسینگ ناقص این است که یک تیم برای بالا رفتن بازیکنانش برای پرس و ایجاد فشردگی برنامه داشته باشد اما در پوشش دهی مناطق نقص هایی داشته باشد و یا بی نظم عمل کند. مسلما چنین تیمی روند ناقص و شلخته ای را در زمینه پرسینگ خواهد داشت.
دومین حالت عبارت است از:
یک تیم به پوشش دهی مناطق و بالا رفتن خطوط ( تا حدی که باید ) برای پرس توجه کند اما به مقوله کنترل و محدود کردن گزینه پاس بازیکنان صاحب توپ رقیب بی توجه باشد. چنین تیمی هم مسلما در فاز تدافعی در معرض آسیب قرار خواهد گرفت.
در حالت سوم نیز ممکن است یک تیم به پوشش دهی فضاها و محدود کردن گزینه های پاس بازیکنان صاحب توپ رقیب توجه کند اما از فشردگی لازم در هنگام بالا رفتن خطوط برای پرس برخوردار نباشد. این تیم نیز ممکن است با مشکلاتی همچون بوجود آمدن شکاف بین خطوط و مقدار پایین بازپس گیری توپ و نهایتا با محدودیت مواجه شدن در روند انتقال به حمله روبرو شود.
ایتالیا در بازی دیشب از مورد سوم ضربه خورد.