پژوهنده نامه باستان که از پهلوانان زند داستان
چنین گفت کایین تخت و کلاه گیومرت اورد و او بود شاه
پادشاهی گیومرت:
اولین پادشاه جهان کیومرث (یا گیومرت) است، ابتدا به همراه مردمش در کوه ساکن بود و از پوست حیوانات برای خود لباس میساختند.
هنگامی که بهار فرا رسید پادشاه به مردم روش زندگی به شیوه انسانی اموخت و خود بر تخت نشست. به مردم یاد داد خانه بنا کنند و لباس و غذا تهیه کنند. مردمان همه پیرو سخن و عمل پادشاه بودند.
کیومرث، نخستین پادشاه
کشته شدن سیامک:
سیامک، فرزند کیومرث، مرد خداپرست و با هنر دوران خویش بود. در آن دوران، پسر اهریمن به سیامک و این که قرار است به جای پدر بر تخت پادشاهی بشیند حسادت میکرد، بنابراین با لشکری به جنگ سیامک رفت.
در طی نبرد میدان دو سپاه، دیوزاده سیامک را کشت و کیومرث و مردمان همه عزادار شدند.
سیامک بیامد برهنه تنا برآویخت با پور اهرمنا
بزد چنگ وارونه دیو سیاه دوتا اندر آورد بالای شاه
فگند ان تن شاهزاده به خاک به چنگال کردش کمرگاه چاک
سیامک به دست خزوران دیو تبه گشت و ماند انجمن بی خدیو
تصویری از سیامک در شاهنامه طهماسبی
کین خواهی هوشنگ:
خجسته سیامک یکی پور داشت که نزد نیا جای دستور داشت
گرانمایه را نام هوشنگ بود تو گویی همه هوش و فرهنگ بود
پس از کشته شدن سیامک، پسر او هوشنگ به کین خواهی سیامک آماده نبرد با دیو میشود.
هوشنگ بهمراه پادشاه به راه میافتند و به همراه سپاه خود به اهرمنان میرسند، هوشنگ سپاه را برای حمله رهبری میکند و کیومرث با سپاه پشتیبان، از ان ها حمایت میکند.
در نبردی سخت دیو دید که شمار سپاهیان هوشنگ بسیار است و دیوان یارای مقابله ندارند، راه فرار پیش گرفت اما در نهایتِ این جنگ دیو اسیر میشود و هوشنگ به کین خواهی پدر، سر از گردن او جدا میکند.
پس از آن در سی امین سال پادشاهی کیومرث، پادشاه چشم از جهان فرو میبندد و هوشنگ پس از سوگواری او، بر تخت مینشیند.
چو آمد مر آن کینه را خواستار سر آمد کیومرث را روزگار
برفت و جهان مردری ماند از اوی نگر تا که را نزد او آبروی
جهان فریبنده را گرد کرد ره سود بنمود و خود مایه خورد
جهان سر به سر چون فسانست و بس نماند بد و نیک بر هیچکس
پادشاهی هوشنگ
جهاندار هوشنگ با رای و داد به جای نیا تاج بر سر نهاد
بگشت از برش چرخ سالی چهل پر از هوش مغز و پر از رای دل
تصویری منسوب به هوشنگ در شاهنامه طهماسبی
بنابراین پس از کیومرث، هوشنگ پادشاه میشود. در چهل سال پادشاهی هوشنگ، او به دادگری و مبارزه با ستم حاکمانِ نواحی مختلف پرداخت و سرزمین ها آباد کرد.
هوشنگ همچنین اموخت که میتوان فلز آهن را از سنگ جدا کرد و بدین ترتیب به مردم اهنگری اموخت. با ساخت تبر و تیشه مردم توانستند به کار کشاورزی بپردازند.
هوشنگ با تدبیز بالا و دور اندیشی خود در تلاش بود سبک زندگی مردمان را تغییر دهد و کیفیت آن را بالا برد، تا قبل از دوران او مردم فقط از میوه درختان میخوردند اما هوشنگ آن ها را آموخت که درخت بکارند و از آن بهره برند.
کشف اتش:
روایت است که روزی هوشنگ بهمراه سپاه خود از کوهی میگذشتند که ناگهان ماری بزرگ و درشت اندام ظاهر میشود.
اسب ها با دیدن مار هراسان میشوند و اشوب در سپاه میوفتد، هوشنگ با یاد خدا سنگی بلند میکند تا بر سر مار زند و او را بکشد، اما مار فرار کرده و سنگ به سنگی دیگر اصابت میکند، و از برخورد دو سنگ اتش پدید می آید. هوشنگ خدای را درود میفرستد و دستور داد بابت این آتش جشنی بزرگ برپا کنند که آن جشن را جشنِ 《سده》 مینامند.
تصویری از برگزاری جشن سده، از جشن های ملی ایرانیان
پایان قسمت اول.
در صورت علاقه مندی دوستان قسمت های بعد هم قرار خواهد گرفت.