در ادامه گزارشهای طرفداری از موزه باشگاه سپاهان، با ویژه برنامه امروز از پیشکسوتان باشگاه همراه باشید.
به گزارش طرفداری، در روزی که تیم طرفداری برای تهیه گزارش از موزه سپاهان و ورزشگاه نقش جهان عازم اصفهان شد، شماری از پیشکسوتان باشگاه از جمله محمد یاوری، کریم قنبری و مجید بصیرت در موزه باشگاه حاضر شدند تا از ویترینشان در موزه و ویترین همدورهای های شان بگویند.
در این گفتگوها، محمد یاوری از توضیح ویترین محمود حریری، بنیان گذار باشگاه سپاهان آغاز کرد. یاوری از خاطرات و شخصیت حریری و خدمات او به فوتبال و ورزش استان اصفهان گفت. در ادامه گفتگوها ویترین و خاطرات محمد برزمهری، مسعود تابش، محمود یاوری، محسن یزدخواستی، امیرحسین شاهزیدی، محمود فرامرزیان، رسول خوروش، ناصر نویدنیا، امرالله سلطانی و علی لسان فولادی را محمد یاوری برای مخاطبان برنامه شرح داد.
در ادامه کریم قنبری و مجید بصیرت نیز از موزه سپاهان گفتند و اینکه چطور راضی شدند ارزشمند ترین دارایی های خود را در اختیار باشگاه بگذارند.
محمد یاوری
- محمود حریری، بنیان گذار سپاهان
حق این است که از کسی شروع کنیم صحبت هایمان را که بنیانگذار باشگاه شاهین اصفهان در سال 1331 است جناب آقای محمود خان حریری که فکر ایجاد باشگاه شاهین را از سال 1332 شروع کرد و 30 سال مدیریت این باشگاه را به عهده داشتند. ایشان مرد اخلاق، مرد ادب، مرد اطلاعات و یکی از اسطوره های بزرگ ورزش ایران و اصفهان بودند و برای همه ما شاهینی ها و سپاهانی ها یک الگوی واقعا همیشگی و ماندنی بودند. هر حرکتی و هر حرف و تصمیم گیری ایران حتی امروز هم کاربرد دارد برای همه جوانان. ما و همه شاهینی ها به نیکی از ایشان یاد می کنیم و واقعا همه ما درسهای زیادی از ایشان گرفتیم. با اینکه اصفهانی نبودند ولی خدمات زیادی را به فوتبال اصفهان و ورزش اصفهان کردند. هم داور و هم مربی فوتبال بودند. از انصاف ایشان بگویم که در یک فینالی تاج و شاهین با هم بازی داشتند و آقای حریری داور بودند. بچه های شاهین ناراحت بودند که ایشان داور است چون می دانستند سوت 50-50 را حتما به سود حریف می زند یعنی این اندازه این آدم با انصاف و منصف بود. همیشه هم می گفت قوی تر باید ببرد نه اینکه چون شاهینی هستم شاهین باید ببرد و این درسی شد برای بقیه.
بزرگان زیادی در شاهین آن وقت کار می کردند از جمله برادرم محمود خان یاوری و هم بازی ایشان جناب محمد برزمهری که بهترین دروازه بان تاریخ سپاهان و شاهین بوده. از خصوصیاتش که بگویم، سالها در سپاهان و شاهین فعالیت کرده اند و امروز هم به عنوان مسئول کمیته پیشکسوتان سپاهان مشغول به خدمت هستند و جناب ساکت دارند از ایشان با کمال احترام استفاده می کنند و تصمیم گیری ها برعهده ایشان است. غرفه هایی که شما می بینید ارزشمندترین دارایی ها و یادگارهای ماست که اینجا گذاشته ایم و آقای برزمهری جزو ماندگارترین گلرهای ایرانی هستند. وقتی از مرحوم حجازی می پرسند چه کسی را قبول داری در میان گلرها در فوتبال ما می گوید محمد برزمهری. این افتخار است برای شاهین و سپاهان که چنین گلری را داشته است.
اگر این سمت را ما داشته باشیم آقای مسعود تابش را که زمانی به عنوان دفاع راست شاهین بوده بعد در زمانی کاپیتان سپاهان در لیگ تخت جمشید بوده و بعد مسئول معاونت و مدیرعاملی سپاهان را داشته و سالها در سپاهان فعالیت کرده و افتخارات زیادی بدست آورده و هیچوقت در تیمی جز سپاهان نه بازی کرد و نه کار کرد. این آخر هم دو سه سال پیش از دوران بازنشستگی اش در سپاهان بود و جدا شدند.
اینجا می خواهیم در رابطه با مردی صحبت کنیم که می خواهم عنوان مردی برای تمام قرون را برایش بگذارم. عنوانی را شاید قبلا شنیده باشید، مردی برای تمام فصول که خیلی معروف بود ولی من می گویم تمام قرون. واقعا مردی مثل ایشان در فوتبال ایران نمی دانم اصلا به وجود بیاید یا نه چون ویژگی های ایشان را از نزدیک می شناختم. همه آنهایی که از دور و نزدیک محمود خان را می شناختند می دانستند چه شخصیتی دارد و حرفی که همیشه می زد، اصول یک مربی مثل شرافت و ناموسش است و از آن اصول همیشه حمایت کند. این هدایا که می بینید بخشی از افتخارات محمود خان یاوری است اما چیز جالبی اینجا هست، عکسی را مشاهده می کنید که لباسی است که در دوران مربیگری شان در پاس همدان که من هم افتخار همکاری با ایشان را داشتم، پوشیده و خانواده هم همین را هدیه کرده اند به موزه چون به عنوان یک سرمربی ایشان همیشه خوش تیپ بود هم واقعا خوش لباس و خوش برخورد و با جذبه. می دانید که سالیان سال به فوتبال ایران خدمت کرد حدود 13 تیم حداقل رهبری کرد و مهمترین مسئله این است که تاریخی ترین تیم ملی فوتبال ایران را ساخت، 6 بازی بدون باخت و بدون گل خورده، مقدماتی اندونزی و بعد پای اصولش ایستاد و از تیم ملی کناره گیری کرد. این درسی باشد برای کسانی که مربیگری را با هر دلیل و فشاری قبول می کنند. ایشان فقط به این دلیل که نایب رئیس فدراسیون می خواست نفراتی را به ایشان تحمیل کند از تیم ملی کناره گیری کرد و اتفاقا آن سفر را من با ایشان بودم که وقتی آمد بیرون به نایب رئیس فدراسیون گفت شما نمی توانید به من تحمیل کنید چه کسی را انتخاب کنم یا خط بزنم. بیرون در یک سری مربی هستند که آماده اند من بیرون بیایم و جایم را بگیرند ولی من اینطور نیست که به هر شکلی تیم ملی را قبول کنم. این جمله های ماندنی محمود خان است و این حرفها را سالیان پیش زده که شاید الان در کلاس های مربیگری بگویند مثلا اینکه شخصیت هر تیمی شخصیت مربی اش است و محمود خان بسیار به سپاهان خدمت کرد. در دوره هایی که سپاهان نیاز به کمک داشت همیشه بود و با سپاهان بهترین تیم شهرستانی لیگ آزادگان بود.
- محسن یزدخواستی و امیرحسین شاهزیدی
در مورد آقای برزمهری که می گفتم، ایشان دو سه سمت دارند برای من. هم پیشکسوتم هستند، هم زمانی که دوران آخر بازیگری شان بود هم تیمی من بودند و مربی هم بودند. آقایانی که می بینید آقایان یزدخواستی و شاهزیدی، من افتخار هم بازی بودن با هردویشان را دارم در دهه 50 در سپاهان. آقا محسن یکی از هافبک های نادر فوتبال ایران بود که به تیم پاس و تیم ملی هم رسید و ویژگی این بازیکن، تعصب، دوندگی و وجودی که برای تیمش می گذاشت بود. حتی خیلی وقت ها مصدوم بود ولی وقتی تیم نیازش داشت بازی می کرد و جزو وفادارترین بازیکنان سپاهان بوده است. بعد از دهه 50، یک خاطره خوب از ایشان دارم، سال 67 که محمود خان سرمربی سپاهان شد، این باشگاه هیچ امکانات مالی ای نداشت آقا محسن داشت فوتبالش را کنار می گذاشت اما محمود خان از او خواست کمک کند. با سنی که داشت بهترین فوتبال را کرد و دو هفته قبل از پایان بازی های باشگاه اصفهان این آقا با یک سری بازیکن جوان قهرمان شدند و این چیزی است که همیشه در ذهنم است که آدم های بزرگ همیشه بزرگ هستند و می توانند بزرگ بمانند و محسن یکی از آنها بود. اینجا آقای شاهزیدی را می بینید که یکی از بازیکنان ماندنی، با تعصب و علاقمند به سپاهان ما با هم وارد سپاهان شدیم و از سال 51 دیگر در تیم جوانان سپاهان بودیم. امیرحسین شاهزیدی جز سپاهان در هیچ تیم دیگری بازی نکرد حتی پرسپولیس و علی پروین می خواستند او را همچنین ذوب آهن سسال 51 ولی ترجیح داد سپاهان بماند و وفادار بود و امروز هم یکی از پیشکسوت های سپاهان است و الان در بخش استعدادیابی کار می کند و جزو خانواده سپاهان است، گل های بیاد ماندنی، دوندگی های خیلی زیاد و حسن اصلی اش رو راست بودن و ما که هم بازی اش بودیم متوجه شدیم همیشه حرفش چیزی بود که در دلش بود و هیچ وقت حرفی نمی زد که به آن عمل نکند و وفاداری اش به سپاهان همیشه ماندنی هست و اخلاق خوبی داشت که همیشه با هم خوش و راحت بودیم. یک جمله هم بگویند دلیل اینکه من این اطلاعات را دارم این است که ما در خانواده فوتبالی بودیم و پدر من عاشق شاهین و سپاهان بود و من از هفت سالگی همراه ایشان بودم همه را می شناسم. دهه 30 – 40 بودم و اطلاعاتم کامل است.
یکی از ویژگی های بزرگ شاهین و استاد حریری توجه ویژه ایشان به این بود که بازیکنان شان باید ادامه تحصیل دهند و در بخش خدمات اجتماعی و ویژگی های اجتماعی افراد شاخصی باشند و که همه اینطور هم بودند از جمله جناب دکتر محمود فرامرزیان هم دوره آقای بزمی و اینها برای دهه سی است که یکی از افراد تحصیل کرده و دارای مدارک بالا و در دارو سازی هستند و بازی دونده و تاثیرگذاری در شاهین و سپاهان بودند و الان هم در تیم پیشکسوتان سپاهان با این رده سنی شان دارید می بینید حول و حوش 80 هستند باز هم تمرین پیشکسوتان سپاهان می آیند و کار می کنند و یکی از مهره های ارزشمند باشگاه هستند.
اینجا می رسیم به یکی از با اخلاق ترین و تاثیرگذارترین ها که من افتخار هم بازی بودن با ایشان را در دهه 50 دارم و در تیم شاهین در آخرهای دهه 40 بودند و تیم سپاهان هم در تخت جمشید بازی کرد و از افراد تحصیل کرده و با شخصیت در سپاهان که در 4 سال هم مسئولیت مدیریت تیم بزرگسالان سپاهان را در لیگ برتر داشته و با این تیم توانسته سه دوره قهرمان لیگ و جام حذفی شود. آقای خوروش از کسانی است که از نظر شخصیتی و تحصلی خیلی در جامعه ارزشمند است و جزو کسانی که افتخارات زیادی برای باشگاه سپاهان کسب کرده هم در دوران بازیگری هم در مدیریت تیم بزرگسالان.
یکی از هم بازی های عزیز و خوش مشرب ما ناصر نویدنیا است که در دهه 50 هم بازی بودیم. عکسی که می بینید تیم جوانان سپاهان است که قهرمان شدیم و من هم افتخار داشتم با آقا ناصر و شاهزیدی در این تیم باشیم، ایشان طی سالیان دراز که سپاهان بود همیشه به عنوان گلر فداکار و علاقمند مشهور بود و شباهت زیادی به علیرضا افتخاری دارد که بعضی اوقات دوستان سر به سرش می گذارند ومی گویند آقای افتخاری بدل شماست نه اینکه شما بدل او باشید. اگر حالا بتوانید این عکسش را ببینید می بینند عینا شبیه آقای افتخاری است ولی ما به ناصر خان نویدنیا بودنش افتخار می کنیم ضمن اینکه برای دوست همشهری هنرمندمان هم ارزش قائلیم. می خواستم در کنار همه این قضایا به عنوان حسن ختام بگویم واقعا از مدیریت سپاهان ممنونم که این شرایط را پیش آورده که همه ما پیشکسوت ها بتوانیم احساس زنده بودن، مطرح بودن و نشاط خاصی داشته باشیم وهر وقت دلمان می گیرد می آییم اینجا و هم بازی هایمان را می بینیم و ارزشی که سپاهان در زمان مدیریت ساکت قائل شده با هیچ رقمی قابل قیاس نیست و برای ما و خانواده هایمان با ارزش است. از ایشان ممنونیم و امیدواریم همیشه در سلامت کامل باشند.
اینجا غرفه دوستی را می بینیم که یکی از دونده ترین و با تعصب ترین بازیکنان سپاهان بود. امرالله سلطانی که از تحصیل کرده های باشگاه ماست و صاحب فکر خوبی در فوتبال است و مربیگری تیم های پایه سپاهان را سال ها داشته، مدیرفنی بوده و الان هم مدیر کمیته استعدادیابی سپاهان است که ما هم افتخار همکاری با ایشان را داریم و جزو بازیکنان تاثیرگذار در سپاهان است که هر چقدر در خصوص توانمندی، تخصص و علمش بگوییم به نظرم کم گفته ایم.
اواخر دهه 50 و اوایل دهه 60 تا اواخر این دهه، یک دروازه بانی سپاهان تربیت کرد به نام علی لسان فولادی که یکی از بهترین های اصفهان بود و خدمات زیادی به سپاهان داد و در اواخر فوتبال من با هم، هم بازی بودیم و مربی دروازه بان خوبی هم هست و سالهای سال در سپاهان کار کرد و امروز هم به عنوان یکی از مربی دروازه بان های تاثیرگذار افتخارات زیادی را برای سپاهان کسب کرده و جزو مهره های ارزشمند باشگاه است.
کریم قنبری
در خدمت کریم قنبری مربی و کاپیتان سابق باشگاه سپاهان هستیم. آقای قنبری خیلی ممنون از زمانی که در اختیار ما گذاشتید و امروز در موزه باشگاه سپاهان هستید.
من هم عرض سلام دارم خدمت شما و بینندگان خوب برنامه تان، در خدمت تان هستیم.
نظر شما در رابطه با موزه باشگاه چیست؟ خب این ویترین ها، تالارها و ... موزه را چطور می بینید؟
فکر می کنم اولین موزه ورزشی و یا فوتبالی در ایران باشد. وقتی از آسانسور و راه پله پایین می آییم و این شرایط را می بینیم که خوشبختانه در اروپا و برزیل این کار را انجام دادند و فکر می کنم اینجا هم از آنجا الگو برداری شد. باید بپذیریم باشگاه های اروپایی از ما در این قضیه جلوتر هستند. فکر می کنم اولین موزه ورزشی ایران باشد. بسیار شکیل، زیبا و قشنگ است. همانطور که یادی از بازیکنان گذشته خودش، من و همنوعن من به خودشان ببالند و ما باز هم جزو اولین ها هستیم.
الان مقابل ویترین شما قرار داریم. خب یک توضیحی درباره لباس ها، افتخارات، مدال ها و وسایلی که در ویترین است می دهید.
خب من 68 تا 76 در باشگاه سپاهان به عنوان بازیکن فعالیت داشتم. آن زمان به آن صورت هنوز لیگ رایج نشده بود. وقتی اصفهان در لیگ قدس دو دوره قهرمان شد، یواش یواش لیگ باشگاهی شروع شد که در این لیگ ما اولین بار سال 1370 پنجم شدیم و اولین افتخارمان بود که در رتبه پنجم قرار گرفتیم و با توجه به شرایط آن موقع که سوپرلیگ در استان برگزار می شود و تیم های استان را به این صورت انتخاب می کردند. اصلا کاری نداشتند که شما چه رتبه ای در لیگ کسب کردید و به همین دلیل ما یک سال به دسته دوم رفتیم و در سوپرلیگ هم مشکلات به وجود آمد و در آنجا شرکت نکردیم و رفتیم دسته دو و همان سال به دسته یک برگشتیم. آخرین سالی که در فصل 76-75 بازی کردم برای اولین بار روی سکو رفتیم و سوم شدیم و افتخار خوبی برای ما بود. زمانی که بازی می کردم باشگاه در سال 72-71 زیر نظر دو اسپانسر بزرگ یعنی فولاد مبارکه و سیمان سپاهان رفت و طی این مسیر با پشتوانه مالی شان خیلی به سپاهان کمک کردند. زمان ما واقعا قراردادی به آن صورت نبود و درآوردن همان قرارداد هم سخت بود، مردم به خوبی حمایت می کردند. جا دارد یادی کنیم از هواداران خوبی که آن زمان به نحو احسن از تیم حمایت کردند؛ آقایان غفرانی، باقرنژاد و ... حمایت کردند. من زمان خودم را می گویم، آقایانی بودند که ب تیم کمک کردند و فشار مالی آن زمان را به دوش کشیدند. آقای صالحی زمان های زیادی به عنوان سرپرست در تیم بود که خیلی به باشگاه کمک کرد و توانستند آن را به مسیری برسانند که خوشبختانه الان به خوبی هدایت و ساپورت می شود و امیدوارم که حمایت ها سالیان سال بماند.
چرا شما تصمیم گرفتید این یادگاری هایی که از دوران بازی تان دارید را به موزه سپاهان اهدا کنید؟
من اگر بخواهم فوتبالم را به دوره تقسیم کنم، اوایل دهه 60 بازی ها استانی بود، لیگ قدس بود و باز هم شرایطی بود که می توانستم سپاهان بیایم اما باشگاه ها یا برگزار نمی شد در اصفهان و خیلی به صورت معمولی برگزار می شد و رقابتی نبود، شاید در حد حذفی برگزار می شد. بعد از آن که اینجا آمدم تا روزی که فوتبال کردم، همینجا فوتبالم را تمام کردم و هواداران و تماشاگران خوب سپاهان حامی ما بودند. یک جاهایی واقعا از خود بیخود می شدند. هیچوقت بازی سال 1370 در ورزشگاه تختی مقابل تراکتور را یادم نمی رود. من پشت ضربه پنالتی بودم دقایق و لحظات پایانی بازی آنقدر ناراحت بودند که تیم هو شد اما خوشبختانه همان بازی را بردیم و آشتی کردیم. این مدال ها همیشه اینجا هست، چه برای خودم، دوستانم، خانواده ام و در اختیار باشگاه و موزه باقی می ماند. طی این سال ها با تیم مان زندگی می کردیم، استراحت مان در خانه بود و شب ها به خانه می رفتیم و اکثر زمان ها که حتی مربی هم شدم در باشگاه بودم.
سخت نبود که چنین افتخارات و یادگاری ها ارزشمندی که در اختیار موزه گذاشتید؟
حقیقتا نه. از دید من شاید این مدال ها و یادگاری ها بیشتر دیده شوند. شخص بنده به آن صورت جای به خصوصی قرارشان نداده بودیم اما اینجا کلکسیونی به وجود آمد که شکیل تر و زیباتر است.
به جز ویترین خودتان که قطعا دوستش دارید، کدام ویترین برای شما بیشتر ارزشمند است و از دیدنش کیف می کنید؟
خب مطمئنا از روزی که وارد باشگاه شدیم صحبت و بحث آقای حریری بوده و هرکش درباره ایشان گفته برای ما دلنشین بوده است. ویترین آقای حریری ویترین خاصی است. همچنین مرحوم یاوری که در سال 1374 مربی مان بودند و من هم همان زمان ها آخرای فوتبالم بود که همکاری داشتیم و باز هم همان سال 74 چهارم شدیم و در سال 75 با آقای کربکندی سوم شدیم. ویترین های دیگری مانند آقای برزمهری، تابش که این دو بزرگوار باعث شدند من به سپاهان بپیوندم. بقیه دوستان هم که هیمنطور جلو می آییم در نسل ما و بعد از ما هم زیبایی ها دارند.
سپاهان امسال را چطور دیدید؟ از عملکرد تیم راضی بودید؟
مطمئنا وقتی شما می آیید با یک امتیاز قهرمانی را از دست می دهید نشان می دهد که یک کارهایی انجام گرفته و سختی ها و فشارهایی متحمل شده است. در مجموع از دید من نمره قبولی گرفت اما حقیقت امر ما دوست داریم قهرمان شویم اما به لحاظ عملکرد ما واقعا عملکرد خوبی داشتیم به جز بازی هایی که سرنوشت ساز بود. شاید در شرایط برابر با اتفاقاتی که افتاد ما لیاقت قهرمانی داشتیم.
به عنوان سوال پایانی؛ الان به چه کاری مشغول هستید؟
از سال گذشته باشگاه سپاهان اولین باشگاهی است که یک سری اقدامات بیرون از زمین انجام می دهد. من از پارسال با دعوت آقای ساکت و پیشنهاد آقای مورایس چند ماهی است به عنوان مدیر ورزشی فعالیت دارم و سعی می کنم لیگ خودمان، لیگ های آسیایی، اروپایی و آمریکای جنوبی را رصد کنم سعی می کنیم مجموعه خوبی در این موضوع بسازیم. بعد از اینکه فوتبال را کنار گذاشتم، سال ها به عنوان مربی و سرمربی کنار این تیم بودم و الان هم در پستی هستم که در بحث مدیریت ورزشی و استعدادیابی انجام وظیفه می کنم.
مجید بصیرت
الان در موزه باشگاه سپاهان هستیم، از تونل و پله ها وقتی وارد می شویم، ویترین شما به چشم می خورد، کنار ویترین زنده یاد محمود یاوری. نظرتان درباره موزه چیست؟
جا دارد از محمدرضا ساکت تشکر کنم که این موزه را ساخت و پیشکسوتان در اینجا دیده می شوند و هر تیمی از شهرهای دیگر به اصفهان می آید، وقتی این موزه را می بیند، لذت می برد. من دوست دارم حتی تیم های بزرگ هم موزه درست کنند چون پیشکسوتان زندگی شان را برای آن باشگاه ها گذاشتند. دوست دارم وقتی به استادیوم می آیند، گذشته خودشان را ببینند و جوان هایی که در آینده می آیند، ببینند چه کسانی برای باشگاه زحمت کشیدند. جا دارد باز هم از محمدرضا ساکت و باشگاه سپاهان تشکر کنم بابت این کار زیبا و همچنین افتخار می کنم ویترین من کنار استاد خودم یعنی محمود خان یاوری است. شاگردی ایشان موهبتی بود که من هم از لحاظ اخلاقی و هم ورزشی توانست برای زندگی ام مثمر ثمر باشد.
قبل از سوال بعدی، یک چیزی نظر من را جلب کرد؛ استوکی که در ویترین شماست. آن استوک برای کدام مسابقه است؟
این بازی آخری بود که من انجام دادم. یادش بخیر، آن سال قهرمان شدیم و فرهاد کاظمی مربی تیم بود. اولین قهرمانی که در لیگ گرفتیم، با این کفش ها کاپیتان تیم بودم. از سال 82 به این طرف قهرمانی ها ما شروع شد و واقعا دهه 80 برای سپاهانی ها به یاد ماندنی بود.
در تصویر پشت سرتان قصد دارید جام را لمس کنید؟
اینجا فینال باشگاه های آسیا در ژاپن مقابل اوراواردز که من حتی جام را هم بوسیدم. واقعا بچه ها آنجا خیلی خوب بازی کردند ولی تیم حریف خیلی حرفه ای بود و دو بازیکن فوق العاده خوب داشتتند. در اصفهان یک یک کردیم و بازی برگشت را دو هیچ باختیم و در آسیا دوم شدیم.
در عکس بعدی هم مهدی تاج در حال دادن یک لوح به شماست؛ درسته؟
بله این بازی خداحافظی من است و باز هم تشکر می کنم از محمدرضا ساکت که این مسابقه را برای من گذاشت. من دوست دارم هر بازیکنی که می خواهد از سپاهان جدا شود و خداحافظی کند، مراسمی برایش تشکیل شود. فکر می کنم به تعداد انگشتان یک دست هم نرسد بازی های خداحافظی بازیکنان. این هم یک حلقه گمشده است که باید حتما باشگاه هایی که بازیکنانی دارند که حداقل 10 سال، 20 سال برای شان بازی کردند، یک بازی خداحافظی برای شان بگذارند چون به یادگار می ماند. با این عکس یک شوخی هم بکنم؛ مهدی تاج کمی لاغر تر بوده و محمدرضا ساکت برعکس ایشان شده است! از این عکس مشخص است که محمدرضا ساکت چقدر برای سپاهان طی سال های اخیر زحمت کشیده و پیر شده است.
چه شد تصمیم گرفتید چنین چیزهایی را به باشگاه تقدیم کنید؟
خود باشگاه از روز اول از کل پیشکسوتان خواستند اگر یادگاری دارند، بدهند و چه بهتر اینجا باشد چون اگر این ها را در خانه داشتم، فقط خودم می دیدم ولی الان عموم مردم می بینند. وقتی به باشگاه های آسیا و جهان رفتیم، من مدیر تیم بودم و خیلی هدایا به من می دادند و من آن ها را هم تقدیم باشگاه کردم. آن ها را هم گفتند وقتی در خانه باشند، شاید فقط خانواده ام ببینید ولی حالا همه مردم می توانند تماشا کنند.
برای تان ارزشمند بوده قطعا چنین چیزهایی.
دقیقا، البته جای خوبی هم آوردم.
سخت نبود از نزدیکی خودتان دورشان کنید؟
به نظرم نه، چطور می توانستم این ها را نشان بدهم؟ به نظرم باشگاه با این کارش در حال نشان دادن خاطرات من به عموم است و مردم می توانند لذت ببرند و دوست دارم باشگاه های دیگر هم چنین کارهایی بکنند چون حق پیشکسوتان است دیده شوند و باز هم تشکر می کنم از باشگاه.
اگر یک وقت دلتان بخواهد یکی از این ها را برای مدتی ببرید، محمدرضا ساکت به شما می دهد؟
خب کفش ها الان گران شده است. الان استوک بخواهیم بخریم، باید 10، 15 میلیون پول بدهیم. من الان مربی تیم ب هستم و بازیکنان من وقتی می بینند، می گویند آقا مجید کفش ها را بدهید چند بازی با آن ها انجام بدهیم و جنس این کفش ها هم اصل است و به نظرم این کفش ها بدرد بخور هستند و می توان با آن ها کاری کرد.
سپاهان این فصل را چطور دیدید؟ راضی بودید از عملکرد تیم و سرمربی؟
به نظرم سپاهان در همه شرایط نمره قبولی گرفت. می توان به تیم از 20، 20 داد. از نظر کادرفنی، هیات مدیره، مدیریت و اسپانسر خوب. تیم ما، تیم نیست. ما باشگاه هستیم. هفتاد رشته داریم و باشگاه هستیم. خیلی هم خوب کار کردیم ولی در یک بازی تمرکز نداشتیم و قهرمانی نصیب پرسپولیس شد. ولی مطمئن هستم مورایس طی سال های بعد به شکلی تیم را رهبری می کند که به راحتی قهرمان شویم و حق سپاهان است یک جام بگیرد.
الان مشغول چه کاری هستید؟
سرمربی تیم سپاهان ب هستم. خوشبختانه با 4 امتیاز اختلاف صدرنشین هستیم ولی کارمان سخت است چون لیگ سه به اندازه لیگ برتر دیده نمی شود. نمی خواهم درباره حاشیه صحبت کنم چون آنجا حاشیه زیاد است چون به شهری می روی که همه شهر طرفدار آن هستند و داورها تحت تاثیر قرار می گیرند. تلویزیونی نیست که دیده شود و برنامه ای نیست که روی آن زوم دیده شود و به همین خاطر کارمان خیلی سخت است.
به عنوان سوال پایانی؛ اینجا ویترینی وجود دارد که از ویترین خودتان بیشتر دوستش داشته باشید؟
ویترین باشگاه های جهان که افتخار می کنم مدیر تیم بودم و خیلی چیزها از ژاپنی ها یاد گرفتیم و واقعا ژاپن یک دنیای دیگر است. این را من نمی گویم فقط. من آن زمان با تیم ملی هم به ژاپن رفتم و یادم است علی دایی از آلمان آمده بود و می گفت اینجا، یک جای دیگر است. کسانی که در اروپا بازی کرده بودند، حتی محمد خاکپور که در آمریکا بازی می کرد وقتی آمد گفت ژاپن یک چیز دیگر است. من دوست دارم فوتبال مان، صنعت مان، کلا رفتارمان مثل ژاپنی ها بشود چون آن ها یک چیز به خصوصی دارند. هر سفری ما به ژاپن رفتیم، چیز جدیدی یاد گرفتیم. این عظمتی که باشگاه سپاهان دارد، از باشگاه کاوازاکی ژاپن الگو برداری کرده است. با محمدرضا ساکت به آنجا رفته بودیم و صحنه هایی دیدیم که لذت بردیم. مثلا الان باغ فردوس سپاهان را که می بینید مثل باشگاه کاوازاکی ژاپن است و همه هم را می ببینند و حالت شیشه ای دارد. ما این را آنجا یاد گرفتیم که به این شکل، همه هم را می بینند و به همین خاطر کارمندها همه در حال کار کردن هستند. مثل باشگاهی نیست که درها بسته باشد، بخواهی بروی داخل، سخت باشد. الان اگر به باشگاه سپاهان بیایید، می بینید همان سبک باشگاه کاوازاکی است.
خاطره ای از ژاپن دارید؟
وقتی به آنجا رفتیم هتلی را در اختیار ما قرار دادند و باشگاه های دیگر هم حضور داشتند. وقتی ما به آنجا رفتیم، ندیده بودم چنین چیزی، تمام کارکنان هتل آمده بودند پایین، تونل برای ما درست کردند. آشپزشان و همه کسانی که اونجا کار می کردند و حدود 100 نفر بودند و برای مان دست می زدند. انگار تیم ما، تیم آن ها بود. وقتی از ما پذیرایی می کردند، خودشان را سپاهانی می دانستند و برای مان آرزوی موفقیت می کردند در بازی ها موفق باشیم و وقتی برمی گشتیم، باز هم برای مان دست می زدند و این روی من خیلی تاثیر گذاشت. قبل از فینال ما کاوازاکی را شکست دادیم. وقتی آن ها شکست خوردند، تمام تماشاگران شان ده دقیقه برای تیم بازنده دست زدند. ما تعحب کردیم. اگر این جو به ایران بیاید، چقدر همه لذت می برند، چه برنده و چه بازنده. این اتفاق شاید برای سپاهان هم پیش آمد. در کرمان ما قهرمان نشدیم ولی هواداران برای ما دست زدند و این الگوبرداری می شود از فرهنگ ژاپنی ها. واقعا اگر بتوانیم از لحاظ فرهنگی به ژاپنی ها نزدیک شویم، خیلی از مسائل فوتبال ما حل می شود.
نه تنها فوتبال بلکه جامعه و فرهنگی هم تاثیر می گذارد. ممنون از شما.
قربان شما.
همچنین ببینید: