رضا ساکی در ایسنا نوشت:
فرض کنید یک راننده خوابآلود پشت فرمان یک تریلی نشسته است. در آن سو یک خانواده توی یک سواری هستند که با تریلی شاخ به شاخ میشوند. راننده تریلی ناگهان هشیار میشود و ترمز میگیرد اما چون لاستیکهایش استاندارد نیستند به سمت سواری سُر میخورد. راننده سواری هم ترمز میکند اما چون ترمزهایش استاندارد نیستند به سمت تریلی سُر میخورد. در همین حال راننده تریلی سعی میکند خودش را به گاردریل بزند تا توقف کند اما چون گاردریل استاندارد نیست متوقف نمیشود. در همین حال راننده سواری دل در کیسههوا میبندد اما یادش میافتد ماشینش تولید داخل است و کیسه هوا ندارد. خلاصه دو ماشین با هم شاخ به شاخ میشوند و شش نفر در این حادثه فوت میکنند.
خبر حادثه در رسانهها منتشر میشود و مردم میفهمند که سه کودک در سواری بودهاند و هر سه مردهاند. با توجه به این حادثه چند پیشفرض برای ایجاد کمپین وجود دارد:
- کمپین استانداردسازی تریلیها
- کمپین استانداردسازی لاستیک
- کمپین استانداردسازی خودوری داخلی
- کمپین استانداردسازی جادهها
- کمپین سختگیری در تست اعتیاد رانندگان
- کمپین استانداردسازی ترمز خودرو
- کمپین درست برانیم
- کمپین نصب کیسههوا
- کمپین تعریض جادهها
- کمپین سختگیری از تردد وسایل نقلیه سنگین در جادههای شلوغ
- و...
اما کمپینهایی که در واقعیت اتفاق میافتند:
- کمپین شیرمادر غذای کامل
- کمپین گذاشتن سه بچه در ماشین
- کمپین شاخ به شاخ شدن با تریلی
- کمپین ما همه آن سه بچه هستیم
- کمپین گریهوزاری برای کودکان سرزمین من
- کمپین اهدای گل به مهدکودکهای سراسر کشور
- کمپین ما همه معتاد هستیم
- کمپین سلفی گرفتن با سه بچه و گذاشتن آن در فیسبوک و تگ کردن سه بچه دیگر
- کمپین بهترین ترانههای شوفری که خواب را از سر راننده میپراند
- کمپین آبلیمو برای بُرش ماده مخدر