یه ادم کوچولو خودشو به مردن زد
چون میخواست تنهای تنها باشه
قلب کوچیکش برای ساعتها از حرکت ایستاد
طوری که مردم فکر کردن اون واقعا مرده
اونو زیر خاکهای خیس دفن کردن
درحالی که هنوز یه جعبه موسیقی تو دستش مونده بود...
Der erste Schnee das Grab bedeckt
Hat ganz sanft das Kind geweckt
In einer kalten Winternacht
Ist das kleine Herz erwacht
اولین برفی که اومد، قبرشو کامل پوشوند
و بچه رو از خواب نازش بیدار کرد
و قلب کوچیک بچه
توی اون شب سرد زمستونی دوباره بیدار شد
Als der Frost ins Kind geflogen
Hat es die Spieluhr aufgezogen
Eine Melodie im Wind
Und aus der Erde singt das Kind
وقتی سرمای استخون سوز به تابوت بچه نفوذ کرد
اون تصمیم گرفت جعبه موسیقی رو راه بندازه
ملودی ای درمیان بادها
و کودک از زیر خاک شروع به خوندن کرد:
"Hoppe, hoppe Reiter"
Und kein Engel steigt herab
"Mein Herz schlägt nicht mehr weiter"
Nur der Regen weint am Grab
"پیتیکو پیتیکو سوارکار"
هیچ فرشته ای نرفت به اون پایین سر بزنه
"قلبم دیگه بیشتر ازین نمیتپه"
و تنها بارون سر قبرش گریه کرد
Hoppe, hoppe Reiter
Eine Melodie im Wind
"Mein Herz schlägt nicht mehr weiter"
Und aus der Erde singt das Kind
"پیتیکو پیتیکو سوارکار"
ملودی ای درمیان بادها
"قلبم دیگه بیشتر ازین نمیتپه"
و از زیر زمین کودک شروع به خوندن کرد
Der kalte Mond in voller Pracht
Hört die Schreie in der Nacht
Und kein Engel steigt herab
Nur der Regen weint am Grab
ماه کامل جیغ های بچه توی این شب سردو شنید
هیچ فرشته ای نرفت به اون پایین سر بزنه
و تنها بارون سر قبرش گریه کرد
Zwischen harten Eichendielen
Wird es mit der Spieluhr spielen
Eine Melodie im Wind
Und aus der Erde singt das Kind
بین چوب های ضخیم تابوتش
بچه خواست با جعبه موسیقی بازی کنه
ملودی ای درمیان بادها
و از زیر زمین کودک شروع به خوندن کرد:
"Hoppe, hoppe Reiter"
Und kein Engel steigt herab
"Mein Herz schlägt nicht mehr weiter"
Nur der Regen weint am Grab
"پیتیکو پیتیکو سوارکار"
هیچ فرشته ای نرفت به اون پایین سر بزنه
"قلبم دیگه بیشتر ازین نمیتپه"
و تنها بارون سر قبرش گریه کرد
"Hoppe, hoppe Reiter"
Eine Melodie im Wind
"Mein Herz schlägt nicht mehr weiter"
Und aus der Erde singt das Kind
"پیتیکو پیتیکو سوارکار"
ملودی ای درمیان بادها
"قلبم دیگه بیشتر ازین نمیتپه"
و کودک از زیر زمین شروع به خوندن کرد:
Hoppe, hoppe Reiter
Mein Herz schlägt nicht mehr weiter
"پیتیکو پیتیکو سوارکار"
"قلبم دیگه بیشتر ازین نمیتپه"
Am Totensonntag hörten sie
Aus Gottes Acker diese Melodie
Da haben sie es ausgebettet
Das kleine Herz im Kind gerettet
توی شنبه بعد از مرگش
مردم صدای آهنگو از گورستان شنیدن
رفتن و اونو از زیر خاک بیرون کشیدن
و قلب کوچیک بچه رو نجات دادن
"Hoppe, hoppe Reiter"
Eine Melodie im Wind
"Mein Herz schlägt nicht mehr weiter"
Und auf der Erde singt das Kind
"پیتیکو پیتیکو سوارکار"
ملودی ای درمیان بادها
"قلبم دیگه بیشتر ازین نمیتپه"
و کودک روی زمین شروع به خوندن کرد:
"Hoppe, hoppe Reiter"
Und kein Engel steigt herab
"Mein Herz schlägt nicht mehr weiter"
Nur der Regen weint am Grab
"پیتیکو پیتیکو سوارکار"
هیچ فرشته ای نرفت به اون پایین سر بزنه
"قلبم دیگه بیشتر ازین نمیتپه"
و تنها بارون سر قبرش گریه کرد
"Hoppe, hoppe Reiter"
Eine Melodie im Wind
"Mein Herz schlägt nicht mehr weiter"
Und auf der Erde singt das Kind
"پیتیکو پیتیکو سوارکار"
ملودی ای درمیان بادها
"قلبم دیگه بیشتر ازین نمیتپه"
و کودک روی زمین شروع به خوندن کرد