حمین چند وقت پیش بود که سریال سنجرخان پخش میشد و کریستین رونالدو دعوت کرد سریال رو با هم ببینیم چون قسمت حیجان انگیزش رسوند
حتی به بدر هاری گفت دستکشای بوکستم بیار که اگه تو فیلم آدم بدجنسا به آدم خوبا همله کردن ما بزنیمشون
خلاصه به من گفت تخمه هم بخر بیار
و نشستیم پای تلویزیون کریس که تلویزبون از اون نقره ای قدیمی ها بود چون رونالدو هنوزم ساده زندگی میکنه
بدر هاری گفت چقدر تبلیغ!
من:آخه الان قسمت آخره سود زیاد داره این تبلیغا
یهو تیتراژ اومد بالا و کریس شروع کرد پریدن بالا پایین از حیجان
بعد بدر گفت بشین دیگه
یدفعه کریس سرش خورد به سقف بعد شدیدا آسیب دید
من یدفعه شنیدم صدای شیلنگ سرویس بهداشتی میاد!
گفتم عه کریس جورجینیا خونست
رونالدو گفت نه فقط خودمون ۳ تاییم
گفتم پس این صدای شیلنگ از کجا اومد
بدر: کریس باز شیلنگو باز گذاشتی؟
من گفتم حمین الان تازه صدای شیلنگ آب اومد
بعد یدفعه ی صداهای عجیبی میومد یدفعه ی سایه سیاه رو دیوار دیدیم
بدر گفت یا ابلفض
کریس گفت شبح سیاه!
گفتم چیه
بعد رونالدو ی ماجرا تعریف کرد که مادربزرگش وقتی این خونه رو بهش داده میگفته تا این روز باید بری از اینجا چون این شبح میاد سراقت ولی من یادم رفته بود
بعد بدر از ترس رفت زیر پتو
سریال هم رسید جای هساسش گفتم نمیخواد از زیر پتو نگاه کنی تکرار داره
بعد کریس بزرگ و شجاع گفت ی فکری دارم
گفتم چه فکری
گفتش پنالتیمیزنیم
بدر گفت چیمیگیاین فقط سایه است
ولی کریس بزرگ شروع کرد پنالتی زدن یکی از شوتا محکم خورد دیوار برگشت خورد شیشه تلویزبون شکست
بدر هاری گفت جای هساس سریال بود و غظب کرد به کریس حمله کرد
درهالی که درگیر بودیم یدفعه یارو اومد جلو گفت پیتزاتونو آوردم!
من گفتم پس چرا زنگ نزدی
گفت در باز بود خودم اومدم تو ببخشید دیر شد دستشویی داشتم
بعدش کریس گفت کیپیتزا سفارش داد
مشخص شد کار بدر بوده
بعدش رونالدو به بدر هاری همله کرد