طرفداری | در آستانه بازی مقابل رئال مادرید، بایرن مونیخ درگیر بسیاری از مسائل است و این روزها جستوجوهای ناموفق این باشگاه برای یافتن سرمربی جدید تبدیل به تیتر اصلی خبرگزاریهای آلمانی شده است
حال کارل هاینتس رومنیگه عضو هیئت نظارت بایرن مونیخ به تازگی مصاحبه مفصلی با نشریه AS درباره رویارویی با رئال مادرید، اوضاع آشفته پیرامون این باشگاه و برخی مسائل دیگر انجام داده است.
جستوجوهای بایرن مونیخ برای یافتن مربی
من دیگر به صورت مستقیم درگیر این موضوعات نیستم اما میتوانم توصیه کنم باید کمی جدیتر عمل کنیم، مانند کاری که ما انجام میدادیم. هنگام امضای قرارداد با پپ گواردیولا، شش ماه در حال کار روی این قرارداد بودیم و هیچکس نیز در اینباره باخبر نشد. شما باید با سیاست عمل کنید اما بدون آنکه هر حرکت بعدیتان، هر روز در روزنامهها باشد.
موردی که باید اصلاح شود
مهمترین چیز تداوم است و ما باید در این زمینه خود انتقادی داشته باشیم. در فصلهای اخیر چه درون زمین و چه در مدیریت باشگاه کمی از مسیر خود منحرف شدیم. افسی بایرن باید به ثباتی که نمادی برای باشگاه در تمامی سطوح بود، بازگردد.
باید به یاد داشته باشید افرادی مانند اولی هونس، فرانتس بکن باوئر و من، سکان هدایت باشگاه را برای صد سال در دست داشتیم. رسیدن به این ماندگاری در مدیریت، بسیار دشوار است. با این حال بایرن اکنون نیاز دارد به مسیر تداوم بازگردد.
شروع رقابت با رئال مادرید
این یک بازی دوستانه بود و ما 9-1 پیروز شدیم. فکر میکنم در همان روز مربیشان را اخراج کردند و این یک شکست تحقیرآمیز بود. البته آن زمان، وقتی آنها در تعطیلات بودند، ما داشتیم آماده میشدیم. هر چند این یک اشتباه بود و پل برایتنر پس از بازی در رختکن گفت: «ما دیوانه هستیم، دفعه بعدی در برنابئو ما را خواهند کشت».
همه چیز از آنجا شروع شد و بعدتر، لقب «غول سیاه» مطرح شد. گرچه باید اعتراف کنم آخرینباری که یک غول سیاه بودیم به نیمهنهایی سال 2012 باز میگردد و از آن زمان تاکنون، بیشتر آنها برای ما یک «غول سفید» بودهاند.
گفتنی است هواداران مادریدی به خاطر تاریخچه تقابلهای دو تیم به بایرن مونیخ لقب «غول سیاه» را دادهاند.
ال کلاسیکوی فوتبال اروپا
خبرنگار AS از رومنیگه پرسید که برخی در اسپانیا میگویند سختترین کار رئال مادرید برای رسیدن به پانزدهمین قهرمانی شکست دادن منچسترسیتی بوده است. رومنیگه در جواب گفت:
با تمام احترام، تقابل رئال مادرید و بایرن مونیخ ال کلاسیکوی فوتبال اروپاست و من این را نمیگویم، بلکه تاریخ چنین حرفی میزند. ما 27بار در رقابتهای بزرگ با یکدیگر روبهرو شدهایم و هیچ بازی دیگری بیشتر از این تکرار نشده است. این دقیقاً همان چیزی است که دوست من فلورنتینو پرز میخواست، اینطور نیست؟
سوپرلیگ
من همیشه رابطه خوبی با رئال مادرید داشتهام، به خصوص با فلورنتینو پرز که همواره احترام متقابلی بین ما وجود دارد. تنها چیزی که میخواهم این است او برنامههای خود درباره سوپرلیگ را کنار بگذارد. ما یک مشکل مشترک داریم اما راهحلهای متفاوتی برای آن در نظر گرفتهایم.
جنگ نابرابر با انگلیسیها
ما در دنیایی زندگی میکنیم که هر روز باشگاههای بیشتری در اختیار سرمایهگذاران قرار میگیرد و مراقب باشید که ما اکنون درباره میلیاردرها صحبت نمیکنیم، بلکه صحبت از تیلیاردرها است، کسانی که لیگ برتر انگلیس با آغوش باز از آنها استقبال میکند. همچنین درآمدهای تلویزیونی انگلیس بسیار بیشتر از آلمان و اسپانیا است. برای باشگاههایی مانند بایرن مونیخ یا رئال مادرید این مشکل بزرگی است زیرا شکاف بزرگی بین ما و باشگاههای انگلیسی ایجاد شده و به نظر من مشکل پرز همین است. جنگ او علیه یوفا نیست بلکه جنگ با ناعدالتیای است که سالهاست به خاطر لیگ برتر از آن رنج میبریم.
ریخت و پاشهای عربستانیها
این مرا نگران نمیکند، البته آنها پول زیادی برای بازیکنان بسیار باتجربه خرج کردند و اشتباه نکنید، من میتوانم فوتبالیستی که تصمیم میگیرد در پایان دوران حرفهای خود به عربستان برود را درک کنم، مشکل واقعی این خواهد بود که بازیکنان جوان چنین تصمیمی بگیرند.
کارلو آنچلوتی، یک جنتلمن به تمام معنا
او مرد خوبی است و چیزی که بیش از همه درباره او مرا تحت تأثیر قرار داد، آرامش او بود. هیچ چیز او را عصبی نمیکند و از سر تا پا، یک جنتلمن است. وقتی در حال مذاکره برای بر عهده گرفتن هدایت بایرن بودیم، نیازی به امضای قرارداد نبود زیرا حرف او از جوهر نیز ارزشمندتر است، چنین چیزی در فوتبال امروزی کمیاب است. من هرگز در عمرم نشنیدم کسی از کارلو بدگویی کند. او با خونسردی طبیعیاش در باشگاهی مانند رئال مادرید که گاهی اوقات میتواند وضعیت آشفتهای داشته باشد، به خوبی عمل میکند.
مایه تأسف است مجبور شدیم از هم جدا شویم و به خوبی یادم میآید که من باید به او خبر میدادم. هر دو کمی گریه کردیم و سپس او جملهای گفت که هرگز فراموش نمیکنم، او به من گفت که دیگر رئیسش نیستم اما دوستش خواهم ماند. من میدانم ما برای همیشه همینطور خواهیم بود.