رنگ دلم مشکی است
내 심장의 색깔은 black
سیاه میسوزد، همینطور
시커멓게 타버려 just like that
هر وقت فرصت پیدا کنم، شیشه را میشکنم.
틈만 나면 유리를 깨부수고
چرا وقتی دست های خونی ام را می بینم اینطوری می شوم؟
피가 난 손을 보고 난 왜 이럴까 왜
لبخندت طلا می درخشد
네 미소는 빛나는 gold
اما نحوه صحبت شما خیلی سرد است
하지만 말투는 feel so cold
داره بیشتر و بیشتر شبیه من میشه
갈수록 날 너무 닮아가
گاهی اوقات احساس می شود که کارما مرا تعقیب می کند نه
가끔씩은 karma가 뒤쫓는 것 같아 no
نام واقعی عشق به وضوح نفرت است
사랑의 본명은 분명히 증오
امید والد ناامیدی و ناامیدی است
희망은 실망과 절망의 부모
قبل از اینکه بفهمم سایه روی صورتم افتاد
어느새 내 얼굴에 드리워진 그림자가
آیا نمی دانستی که از نور متولد شده ای؟
너란 빛에서 생긴 걸 몰랐을까
مدتهاست که زمان بین من و تو متوقف شده است
너와 내 사이에 시간은 멈춘 지 오래
علت درد همیشه سوء تفاهم است
언제나 고통의 원인은 오해
خب من خودم هم نمی دانم
하기야 나도 날 모르는데
امید به شناخت من خود یک سوء تفاهم است
네가 날 알아주길 바라는 것 그 자체가 오해
اگر از من بپرسی خوشبختی چیست؟
If you ask me what happiness is
وقتی این زندگی تمام شد، شاید زمانی که این عشق از بین رفت
When this life is done, maybe when this love is gone
اگر از من بپرسی خوشبختی چیست؟
If you ask me what happiness is
زیر آفتاب داری لبخند میزنی
You're smile out under the sun
اما من همیشه در حال فرار هستم
But I'm always on the run
رنگ دنیای غمگین من سیاه است
우울한 내 세상의 색깔은 black
شروع و پایان تغییر می کند، سیاه و سفید
처음과 끝은 변해 흑과 백
مردم خائن هستند و گاه دچار توهمات بیهوده می شوند.
사람이란 간사해 가끔 헛된 망상에 들어
واقعا چرا من اینجوری هستم؟
정말 난 왜 이럴까 왜
آن لب ها قرمز روشن هستند
그 입술은 새빨간 red
قرمز روشن مثل دروغ
거짓말처럼 새빨갛게
به نظر می رسد رنگ های دو زبان ما بیشتر و بیشتر با یکدیگر مطابقت ندارند (آره)
갈수록 둘만의 언어가 서로 가진 color가 안 맞는 것 같아 (yeah)
نام واقعی عشق به وضوح نفرت است
사랑의 본명은 분명히 증오
امید والد ناامیدی و ناامیدی است
희망은 실망과 절망의 부모
قبل از اینکه بفهمم سایه روی صورتم افتاد
어느새 내 얼굴에 드리워진 그림자가
آیا نمی دانستی که از نور متولد شده ای؟
너란 빛에서 생긴 걸 몰랐을까
پس از ملاقات با شما، تنها چیزی که باقی می ماند عذاب بی پایان است
너를 만나고 남은 건 끝없는 고뇌
یک سری آزمایش و آزمایش هر روز
날마다 시련과 시험의 연속 고개
حالا خداحافظی خود را می خوانم و به شما می گویم
이젠 이별을 노래해 네게 고해
این آخرین اعتراف من است
이건 내 마지막 고해
اگر از من بپرسی خوشبختی چیست؟
If you ask me what happiness is
وقتی این زندگی تمام شد، شاید زمانی که این عشق از بین رفت
When this life is done, maybe when this love is gone
اگر از من بپرسی خوشبختی چیست؟
If you ask me what happiness is
زیر آفتاب داری لبخند میزنی
You're smile out under the sun
اما من همیشه در حال فرار هستم
But I'm always on the run
روزی
Someday
وقتی همه چیز سیاه می شود (اوه)
When it all goes black (uh)
شاید بخواهم همه چیز را برگردانم
I might want it all back
اما می دانم که نمی توانم پیش تو برگردم (آره)
But I know I can't go back to you (yeah)
روزی
Someday
وقتی همه چیز سیاه می شود (وقتی همه چیز سیاه می شود)
When it all goes black (when it all goes black)
من ممکن است همه آن را بخواهم (ممکن است بخواهم همه آن را برگردانم)
I might want it all back (I might want it all back)
اما می دانم که نمی توانم پیش تو برگردم
But I know I can't go back to you
برمی گردم، همان راهی که آمده ام، سیاه
돌아갈게 내가 왔던 그 길로 black
آن تابستان که من و تو گرم بودیم، خیلی طولانی شد
너와 내가 뜨거웠던 그 여름은 it's been too long
برمی گردم، همان راهی که آمده ام، سیاه
돌아갈게 내가 왔던 그 길로 black
آن تابستان که من و تو گرم بودیم، خیلی طولانی شد
너와 내가 뜨거웠던 그 여름은 it's been too long
محو شدن (محو شدن) محو شدن (محو شدن)
Fade away (fade away) fade away (fade away)
محو شدن (محو شدن) محو شدن (محو شد
ن)
Fade away (fade away) fade away (fade away)
محو شدن (محو شدن) محو شدن (محو شدن)
Fade away (fade away) fade away (fade away)
محو شدن (محو شدن) محو شدن