استونهنج
(برگرفته از اینترنت)
استونهنج یادمانی پیشاتاریخی در دشت سالزبری ویلتشر در جنوب انگلستان است. این اثر، بازماندهٔ دوران نوسنگی و عصر برنز است و شامل حلقهای از سنگافراشتهای سارسِنی است که به دور مجموعهای نعلاسبی، مرکب از پنج سهسنگ سارسِنیِ برشخورده، قرار گرفتهاند.
برخی ستارهشناسان بر این باورند که استونهنج در گذشته یک رصدخانه یا تقویم پیچیده بودهاست و سازندگان استونهنج دانستههای ریاضیاتی لازم برای پیشبینی رویدادهای آسمانی را بهدست آورده بودند. تفسیرهای ستارهشناسانه از استونهنج با وجود بیدقتیهایی که دارند همچنان محبوب اند.
استونهنج
به باور باستانشناسان، استونهنج طی چهارده–پانزده سده برپا شده و هفتاد نسل در ساخت آن کوشیدهاند. آنها این روند طولانی و پیچیده را به سه مرحله تقسیم میکنند:
«استونهنجِ یک»، شامل ایجاد شیاری دایره ای به قطر نزدیک به ۱۰۰ متر و استقرار سنگ هیل و سنگهای جلوس (حدود ۳۱۰۰ پ. م)؛
«استونهنج دو»، شامل سرشتن دو حلقه از سنگهای کبود ساخت دو شیار کشیده موسوم به کورسوس، و احتمالاً برپایی سازههایی چوبی درون شیار مدور (حدود ۲۶۴۰ تا ۲۴۸۰ پ. م)؛
«استونهنج سه»، ایجاد سهسنگهای سارسِنی (۲۴۷۰ تا ۲۲۸۰ پ. م).
با ظهور عصر آهن در جزیرهٔ بریتانیا و فروپاشی آیینهای اجتماعی پیشین، استونهنج به دست فراموشی سپرده شد و رو به ویرانی نهاد. بسیاری از سنگهای کبود و سارسِن استونهنج را هم، عمدتاً در دورههای رومی و قرون وسطایی انگلستان، سرنگون کرده، شکسته، یا بردهاند. استونهنج امروزی تا حد زیادی محصول بازسازی آن در سده بیستم است. بااینحال در سده نوزدهم و اوایل سده بیستم تلاشها برای محافظت از استونهنج و مطالعهٔ آن با مقاومت مالکان حریم استونهنج روبرو شده بود. این تلاشها در نهایت در سال ۱۹۱۸ به ثمر نشست و دولت بریتانیا استونهنج را تصاحب کرد. همچنین در سال ۱۹۸۶ یونسکو استونهنج و محوطهٔ اطرافش را به فهرست میراث جهانیش افزود.
امروزه استونهنج یکی از شناختهشدهترین سازههای پیشاتاریخی جهان و پذیرای سالانه بیش از یک میلیون گردشگر است.
جغرافیای استونهنج
استونهنج در ۳٫۲ کیلومتری غرب ایمزبری و ۱۳ کیلومتری شمال سالزبری در دشت سالزبری ویلتشر در جنوب انگلستان جای دارد. محوطهٔ امروزیش مثلثی است به مساحت ۴۶٫۹ هکتار که از دو طرف با جادههای اصلی A303 و A344 و از طرف دیگر با راه لارکهیل محصور است.
استون هنج در پس زمینه تصویر
دشت سالزبری از ۷۰۰۰ پ.م. سکنه داشته و از هزار سال پیش از ساختهشدن استونهنج هم منطقهای با اهمیت آیینی بودهاست. محوطهٔ استونهنج، که شیب ملایمی از شمال به شرق دارد، نه مکانی برجسته است و نه جایی است که ساختوساز روی آن آسان باشد. از این رو انتخاب آن برای ساخت استونهنج دلیل عملکردی ندارد، و باور باستانشناسان مبنی بر مهم و معنیدار بودن محوطه پیش از استونهنج را تقویت میکند. بین ۸۵۰۰ (پ.م) تا ۶۷۰۰ (پ.م)، به روزگار میانسنگی، ستونهایی چوبی در این دشت افراشته شده بودند که احتمالاً کاربرد آیینی داشتهاند.
سرگذشت استونهنج
معلوم نیست که چهمدت پس از ساخت حلقههای ایگرگ و زد از استونهنج استفاده میشدهاست. ولی حدس زده میشود مدت کوتاه بوده باشد. بهنظر میرسد در اثر تغییر اقلیم و سرد شدن آبوهوا، فرهنگ سازندهٔ استونهنج به جامعهای دِهنشین تنزل یافته باشد که توان ادامه دادن دستاوردهای معمارانهٔ پیشینیان خود را نداشتهاست. در این زمان دوران نوسنگی و عصر برنز جای خود را بهتدریج به عصر آهن میدهد و آیینهای اجتماعی که دو هزار سال بر زندگی افراد حکمران بود از هم فرومیپاشد. فرهنگ دروئیدی که بعدها جایگزین فرهنگ سازندگان استونهنج شد نیز اثر معمارانهٔ قابلتوجهی از خودش بر جای نگذاردهاست. بهدنبال متوقف شدن ساختوساز در استونهنج از حدود ۱۶۰۰ (پ.م)، برای بیش از دو هزار سال سکوت بر آن حاکم شد. تاریخ استونهنج پس از این زمان تا ۳۶۰۰ سال بعد، که بازسازی استونهنج آغازشد سرشار از بیتوجهی و ویرانی است: سنگها میافتادند یا برده میشدند و جادهها، حیوانات، و کشاورزان هر یک به نوبهٔ خود به این یادمان آسیب رساندهاند.

با ابداع خط پیشاتاریخ جای خود را به تاریخ باستان داد، بیآنکه یادی از استونهنج ثبت شود. هیچیک از وقایعنگاران رومی نیز از استونهنج نام نبردهاند. در آثار قرون وسطای آغازین هم اثری از استونهنج نیست. تنها پس از حمله نرمنها به انگلستان است که از این اثر یاد میشود. هنری هانتینگدون در تاریخ انگلستان (نگاشتهٔ ۱۱۳۰ میلادی) به استونهنج اشارهای میکند و آن را از شگفتیهای آن کشور میداند. به نوشتهٔ هانتینگدون «هیچکس نمیداند اینرقص غولها را چگونه برپا کردهاند یا چرا اینجا ساختهاند.»
استونهنج ۲
حدود چهارصد سال پس از استونهنج یک، بین سالهای ۲۶۴۰ تا ۲۴۸۰ پ.م.، و احتمالاً همزمان با تغییرات اجتماعی و جمعیتی در دشت سالزبری که در پی تهاجم فرهنگ پیاله ناقوسی به منطقه صورت گرفت، توسعههایی در استونهنج انجام شد که به استونهنج دو موسوم است. یک جفت خندق گچی موازی، شبیه همان که محیط استونهنج را تعریف میکردند، از ورودی محوطه تا رود ایوون در سه کیلومتری استونهنج کشیده شد تا مسیری را به عرض هشتمتر تعریف کند.
در میان شیار دایرهای، دو حلقه از جنس سنگهای کبود شکل داده شده که هممحور با کورسوس، یک ورودی نشانهگذاریشده داشتهاند. نکتهٔ قابلتوجه در مورد سنگهای کبود این است که تنها منبع آنها در جزیرهٔ بریتانیا تپههای پرسلی ولز است که دستکم ۲۵۰ کیلومتر با استونهنج فاصله دارد. در ساخت استونهنج دو، سنگهای کبود باید از راه دریا به رود ایوون منتقل میشدند و از آنجا تا استونهنج کشیده میشدند. برخی باستانشناسان این امر را دلیل ساخت کورسوسها میدانند. به باور مایک پارکر پیرسون سنگهای کبود نماد موروثی ساکنان غرب بریتانیا در آن دوره بودهاند و «آوردنشان به دشت سالزبری نشانهٔ اتحاد دو قوم نوسنگی ساکن در جنوب این سرزمین به حساب میآید. برخی از باستانشناسان نیز بر آن بودند که سنگهای کبود بدون دخالت انسانی و توسط یخچالهای طبیعی جابهجا شدهاند، اما کشف ابزارهایی در دو معدن در تپههای پرسلی در سال ۲۰۱۵ تا حد زیادی این نظریه را رد کرد.
بهنظر میرسد در استونهنج دو، سازههایی چوبی در درون شیار دایرهای برپا شدهباشد ولی اغلب شواهد مربوط به آن در گذر سالیان از بین رفتهاست.
استونهنج ۱
استونهنج یک، که امروزه بهزحمت قابل تشخیص است حدود ۳۱۰۰ پ.م. ساخته شد. این تاریخ یکی از معدود معلوماتی دربارهٔ استونهنج است که باستانشناسان بر آن اجماع دارند. در آغاز شیاری دایرهای به قطر ۹۷٫۵۰ متر در زمین ایجاد شد که در ساختوسازهای بعدی دستنخورده ماند. این دایره را با پرگاری بزرگ کشیدهاند، که احتمالاً طنابی از جنس پوست گاو و متصل به شاخهای چوبی در مرکز دایره بودهاست. سازندگانِ شیار محیطِ دایره را با گچ مشخص کردند، آن را با ابزارهای چخماقی و شاخ گوزن یا گاو کندند، و خاک را در دو کنارهٔ آن گردآوردند. در کف این شیار نیز شاخهای گوزن و گاو و ابزارهای چخماقی — قدیمیتر و صیقلیتر از ابزارهایی که برای کندن بهکار رفته — قرار داشتهاست. شیار دایرهای پیوستهاست و تنها در یک جا (در شمال شرقی محوطه) قطع میشود. دو خرسنگ کوچک در دو سوی این انقطاع، ورودی استونهنج را تعریف میکنند.
چند متر بیرون از ورودی، تکسنگ برجسته و خاکستری رنگی از جنس سارسن افراشته شدهاست که به سنگ هیل معروف است. در سده هجدهم میلادی کشف شد که اگر کسی در بامداد انقلاب تابستانی در مرکز شیار دایرهای بایستد و به سوی سنگ هیل نگاه کند، طلوع خورشید را مماس بر وجه چپ این حجم خواهد دید. مایک پیتس حدس میزند سنگ دیگری مشابه و در مجاورت سنگ هیل قرار داشته و طلوع خورشید در انقلاب تابستانی از میان این دو سنگ مشاهده میشدهاست. در گوشههای مستطیلی عمود بر محور طلوع خورشید نیز چهار سنگ قرار داده شدهاست که با عنوان سنگهای جلوس شناخته میشوند. امروزه دو تا از این چهار سنگ باقی ماندهاست. نظریات متعددی در مورد علت وجود سنگهای جلوس هست ، ولی دقت این نظریات مورد مناقشه است.
استونهنج ۳
دشواری انتقال سنگهای کبود در مسیر طولانی بین تپههای پرسلی و دشت سالزبری موجب شد تا استفاده از این سنگها پیش از کامل شدن حلقهها کنار گذاشته شود و آرایشی نو برای استونهنج در نظر گرفته شود که به استونهنج سه معروف است. تصویری که امروزه از سازهٔ استونهنج وجود دارد مربوط به سهسنگهای سارسِنی برپاشده در این مرحلهٔ استونهنج است که حدوداً بین ۲۴۷۰ تا ۲۲۸۰ پ.م. برپا شد.
این خرسنگهای عظیم، که چندین برابر بزرگتر از سنگهای کبود بودند از مارلبوروی ویلتشر استخراج میشدند و به سارسِن موسومند. سنگها در همان معدن برش میخوردند و سپس منتقل میشدند. سارسِنها به شکل سهسنگ (سازهای که از دو سنگ عمودی فرورفته در زمین [ستون] و یک سنگ افقی قرار گرفته بر روی آن دو [تیر] تشکیل شده) در حلقهای از گودالها نظم میگرفتند و برای مقاوم کردنشان روی آنها دایرهای جای میگرفت تا یک تاج بسته در ارتفاع ششمتری از سطح زمین شکل بگیرد. تیرهای سهسنگها با اتصال کام و زبانه و تیرهای اضافی به یکدیگر محکم میشدند تا تشکیل حلقهای پیوسته بدهند. این تکنیکها عمدتاً مربوط به ساختوساز چوبی هستند، و به گفتهٔ رزمری هیل «استونهنج سازهای چوبی است که با سنگ ساخته شده.» فرانک چینگ نیز روند ساخت حلقهٔ سارسنی استونهنج را «نجاری با سنگ» میداند.
معماری استونهنج
در اوایل سده هفدهم، معمار انگلیسی اینیگو جونز بر آن بود که استونهنج سازهای رومی است و آن را جلوهای ایدهآل و افلاطونی از معماری میدانست. جونز، که شیفتهٔ شیوههای معماری ایتالیایی و تحت تأثیر نوشتههای معمار رومی ویتروویوس بود باور داشت تنها تمدنی که توان برپا کردن چنین سازهای را دارد تمدن رومی است.
ماکت استونهنج
تاریخنگار معماری اسپیرو نیز میگوید معنای اصلی استونهنج در آیینهای مذهبی نهفتهاست. به گفتهٔ او پیچیدگی جزئیات این سازه که در طی هزاران سال شکل گرفته نمیتواند تنها برای سازمان دادن به مسائل پیش پا افتاده و روزمره باشد. میگویند استونهنج نشانی است از ارادهٔ تمدنساز جوامع انسانی و نشانگر همبستگی آنها برای انجام اعمال بزرگ. به گفتهٔ او استونهنج نمونه کاملی است از آنچه که مکان عمومی تصویر میکند؛ محیطی برای آیینهایی که هر کاربر را به چیزی بیشتر از خود او و زندگی روزانهاش متصل میکند و به او حس تعلق به چیزی را میبخشد.