H Kamyabفک کنم 11 یا 12 سال پیش بود با مامان بزرگ پدر بزرگم همسایه بودیم، از مدرسه که بر میگشتم خونه سر راه میرفتم کافی نت اخبار میلان رو از سایت کانون هواداران میلان در ایران چک میکردم، اون موقع قرار بود که اینا برای ورزشگاه یکاری بکنن.
از اون زمان، من مدرسم تموم شد رفتم دانشگاه، از اون خونه رفتیم، مامان بزرگ پدربزرگم هر دو به رحمت خدا رفتند، درسم تموم شد، سربازیم رو رفتم، اون کافی نتیه جمع کرد، ارشد گرفتم، ازدواج کردم، اینا هنوز میخوان برای ورزشگاه یکاری بکنن.