مطلب ارسالی کاربران
حسین وار جنگیدند حسین وار شهید شدند
...بعد از این که کار عملیات گره خورد و خصوصا از لحظه ای که بچه های گردان ها ، توی کانال محاصره شدند ، ما ذوب شدن لحظه به لحظه ی همت را دیدیم ، یادم هست بی سیم چی گردان حنظله با مرکز پیام سپاه 11 قدر تماس گرفت واز اپراتور مرکز پیام خواست همت را پای بی سیم بیاورد . حاجی آمد و گوشی را بدست گرفت .
بی سیم چی حنظله برای اینکه خبر شهادت لحظه به لحظه ی تک تک کادرها و نیروهای گردانش را به همت بدهد ، از اصطلاح جالبی استفاده می کرد . او می گفت : حاج آقا برادر فلانی هم رفت پیش حسن باقری ! چون حسن باقری قبل از همین عملیات شهید شده بود ، خلاصه ، بی سیم چی حنظله دم به دقیقه می گفت : برادر فلانی هم رفت پیش حسن باقری . دست آخر گفت حاج آقا ، بعثی ها وارد کانال شده اند و دارند به بچه ها تیر خلاص می زنند ، باطری بی سیم هم دارد تمام می شود من هم با شما خداحافظی می کنم . همت که به پهنای صورت اشک می ریخت و برای نجات بچه ها از آن وضعیت کاری از دستش بر نمی آمد سراسیمه گفت ببین عزیزم ؛ با من حرف بزن هر چه دلت می خواهد بگو ، فقط تماس خودت را با من قطع نکن ! بعد از لحظه ای بی سیم چی گفت : حاجی جان سلام ما را به امام مان برسان و از قول ما به او بگو همان طور که گفته بودی ، حسین وار جنگیدیم و حسین وار به شهادت رسیدیم !این را که گفت تماسش قطع شد . همت یک لحظه مبهوت به بلندگوی مرکز پیام نگاه کرد و بعد سراسیمه از قرارگاه بیرون رفت ، دنبالش رفتم دیدم در آن دم غروبی رو به خوشید ایستاده و های های گریه می کند.
صلوات