طرفداری | با شکستهای فاحش در دیدار رفت، جاییکه هیچکس انتظاری از استون ویلا و دورتموند در دیدارهای برگشت خانگی نداشت. هر دو تیم قلبها را بردند و بازی را نه؟ وداع سرافرازانهای از سوی هر دو تیم بود، جاییکه پاریسنژرمن و بارسلونا تا مرز سقوط پیش رفتند!
دورتموند 3-1 بارسلونا (3-5)
بروسیا دورتموند کاری را کرد که هیچ تیمی در سال ۲۰۲۵ موفق به انجام آن نشده بود؛ بارسلونای قدرتمند را شکست داد اما حتی این هم برای صعود به نیمهنهایی لیگ قهرمانان کافی نبود. دورتموند و گیراسی در موجی از حمایت هواداران، با هتتریک درخشانش، فاتح میدان شد ولی همچنان نبرد را در جبهه شکستخوردگان پایان دادند.
دورتموند با پیروزی ۳-۱ برابر بارسا، نخستین شکست تیم اسپانیایی در هر رقابتی از دسامبر گذشته را با صلابت و شهامت رقم زد، ولی شکست سنگین ۴-۰ در دیدار رفت، همهچیز را از پیش تعیین کرده بود؛ حذف با مجموع ۵-۳.
شاگردان کواچ که چیزی برای از دست دادن نداشتند، از همان دقیقه اول به جان بارسلونا افتادند و در جو پرشور «زیگنال ایدونا پارک»، تیم اسپانیایی را کاملاً بههم ریختند.
هانسی فلیک، سرمربی بارسا که سابقه زیادی در تقابل با دورتموند در بوندسلیگا دارد، گفته بود: منتظر شبی سخت در آلمان است، حتی با وجود برد ۴ گله در بازی رفت. او بعد از بازی به آمازونپرایم گفت:
راستش حس کرده بودم چنین شبی در راه است. باید به دورتموند تبریک گفت، بازی خیلی خوبی انجام دادند. ولی به تیم خودم هم تبریک میگویم، چون به نیمهنهایی رسیدیم.
در شبی که لواندوفسکی و رافینیا، زوج ترسناک خط حمله بارسا، ساکتترین عملکرد فصلشان را داشتند، همه نگاهها به دروازهبان دورتموند، گرگور کوبل بود؛ جاییکه تنها واکنش جدیاش، مهار شوت نهچندان خطرناک رافینیا بود. دورتموند سرافرازانه وداع کرد، و بارسلونا به مرحله نیمهنهایی پا گذاشت.
شب درخشش ستاره دورتموند، سرژو گیراسی بود. ستارهای که نیکو کواچ، مربی دورتموند، بعد از بازی دربارهاش گفت: «گیراسی مثل بیمه عمر برای ماست!»
گیراسی با وجود هتتریک و تبدیل شدن به بهترین گلزن لیگ قهرمانان، نتوانست دورتموند را نجات دهد
او در ادامه مسیر صعود شگفتانگیزش، صدرنشین جدول گلزنان این فصل لیگ قهرمانان شد، رکورد صلاح را شکست و باز هم ثابت کرد اگر حمایت همتیمیهایش را داشته باشد، از پس هر کاری برمیآید: «سرژو مثل هر مهاجمی فقط به حمایت نیاز دارد، و امروز آن را داشت.»
واقعیت این است دورتموند بازی رفت را بدجوری باخت؛ و در سرزمین کاتالانها بود جاییکه شاید صعودشان از دست رفته بود. آنها علاوه بر آن شکست سنگین، با خبر بد دیگری هم روبهرو شدند؛ کاپیتان امره جان و کارنی چوکوئمکا، هر دو پیش از مسابقه دوم از تیم کنار رفتند.
اما گیراسی، کاری کرد که برای دقایقی، همهچیز ممکن به نظر برسد. او در بازی رفت چند موقعیت از دست داده بود و حتی در دقایق ابتدایی دیدار برگشت هم چند فرصت سوزاند. ولی در دقیقه ۱۱، وقتی شِزنی، دروازهبان بارسا، با پاسکال گروس برخورد کرد، گیراسی پشت ضربه پنالتی ایستاد و بیاشتباه گل نخست را زد. در دقیقه ۴۹، با ضربه سر تماشاییاش نتیجه را ۲-۰ کرد.
اما شادی دورتموند دوام نداشت؛ رامِی بنسبعینی بهاشتباه دروازه خودی را باز کرد تا امیدهای زردپوشان برای جبران، باز هم تضعیف شود. نکته تلختر اینکه همین بازیکن، چند دقیقه قبل پاس گل دوم را به گیراسی داده بود!
در دقیقه ۷۶، گیراسی اشتباه مدافع بارسا، رونالد آرائوخو، را غنیمت شمرد و با شوتی پرقدرت از فاصله نزدیک، هتتریک خود را کامل کرد. این گل او را با ۱۳ گل، به بهترین گلزن لیگ قهرمانان اروپا ۲۰۲۴-۲۰۲۵ تبدیل کرد.
در آن لحظات، وستفالن پارک سرشار از هیجان و امید بود؛ امیدی برای خلق یکی از تاریخیترین بازگشتها در لیگ قهرمانان؛ چیزی همسطح بازگشت معروف لیورپول مقابل بارسلونا در آنفیلد یا بازگشت بارسا در سال ۲۰۱۷ مقابل پاریس! اما بارسا تاب آورد و از مهلکه جان سالم بهدر برد.
بارسلونا حالا در نیمهنهایی به مصاف یکی از دو غول اروپا خواهد رفت: اینتر یا بایرن. این نخستین صعود آبیواناریها به جمع چهار تیم پایانی لیگ قهرمانان از فصل ۱۹-۲۰۱۸ است.
زردپوشان، آنقدر شجاعانه مبارزه کردند تا اولین باخت بارسلونا در تمامی رقابتها را از زمان باخت ۲-۱ مقابل اتلتیکو مادرید در ۲۱ دسامبر به آنها تحمیل کنند. این نخستین باخت آنها در لیگ قهرمانان از سپتامبر گذشته و تنها هفتمین شکست بارسا در ۵۰ بازی تحت هدایت هانسی فلیک نیز به حساب میآید. فلیک، که سابقه مربیگری در بایرن و پیروزیهای متوالی مقابل دورتموند را در کارنامه دارد، پیش از این هفت بار با بارسا و بایرن مقابل زنبورها پیروز شده بود.
ناامیدی هانسی فلیک از باخت با ترکیب اصلی
اما حالا دورتموند، که فصل گذشته فینالیست این رقابتها بود، شاید مدت زیادی باید انتظار کشد تا دوباره سرود لیگ قهرمانان در ورزشگاهش طنینانداز شود. آنها در حال حاضر با پنج بازی باقیمانده، در رده هشتم بوندسلیگا قرار دارند؛ شش امتیاز عقبتر از جایگاهی تا شاید سهمیه لیگ قهرمانان را دریافت کنند. تلاش و مبارزه آنها ستایشانگیز بود.
استون ویلا 3-2 پاری سن ژرمن (4-5)
بازیکنان استون ویلا واقعاً دربوداغان شدند. هر آنچه داشتند و نداشتند عرضه کردند. چهره تکتک آنها در پایان، همهچیز را بازگو میکرد. همین برای هواداران و دوستداران آنها کافی بود. ویلا مبارزهای راه انداخت که نزدیک بود تمام پاریس را به آتش بکشد.

مردان ویلا به نیمهنهایی نرسیدند، اما باید با سری بالا «ویلا پارک» را ترک کنند. بازی نیمه دوم آنها فوقالعاده بود. راستش را بخواهید، هنوز باورم نمیشود که چقدر نزدیک بود پاری سن ژرمن را از دور مسابقات حذف کنند.
بین دو نیمه برای خودم نوشتم: «بازی تمامه، ویلا هم همینطور»، اما آنها فقط یک گل کم آوردند تا مرا وادار کنند از طرز تفکر و نگاهم خجالتزده و شرمنده باشم!
۱۵ دقیقه جادویی که جان مکگین و ازری کونسا ورزشگاه را به آتش کشیدند، انگار واقعاً قرار بود معجزهای رخ دهد. ویلا در حال کوبیدن دروازه پاریس بود، و آن در، به لرزه درآمده بود. اما قسمت این نبود، و رؤیای استون ویلا بعد از یک ماجراجویی شگفتانگیز هفتماهه در لیگ قهرمانان، به پایان رسید. براستی آفرین، مسیر باشکوهی بود.
آخرین باری که استون ویلا در ورزشگاه ویلا پارک میزبان یک دیدار یکچهارم نهایی جام باشگاههای اروپا بود، ۴۲ سال پیش بعد از کسب مقام قهرمانی اروپا بود؛ همان شب که پائولو روسی زهردار ایتالیایی در همان دقیقه اول برای یوونتوس در مقابل جایگاه معروف «هولت اند» گل زد. همه چیز همانجا فرو ریخت، امید ویلا در ۶۰ ثانیه دود شد و به هوا رفت. آنها بازی رفت را در خانه باختند، بازی برگشت را هم واگذار کردند و دفاع از عنوان قهرمانیشان پایان یافت.
و اینبار هم باز ویلا خیلی زود عقب افتاد. در برابر ضدحملهای برقآسا از پاریسنژرمن به زانو درآمدند و اشتباه امیلیانو مارتینز، برنده دو عنوان پیاپی یاشین، توپ را دو دستی تقدیم اشرف حکیمی کرد تا در دقیقه ۱۱ گل اول را به ثمر برساند.
ناامیدی مرد جنجالساز آرژانتینی مقابل تیم فرانسوی
اما اینبار، ویلا ساکت و تسلیم از میدان بیرون نرفت، حتی وقتی نیمه اول با دو گل عقب افتاده بودند و همهچیز بر باد رفته بهنظر میرسید.
آنها بار دیگر پس از سالها به این ورزشگاه قدیمی، پرخاطره و باشکوه یکی از فراموشنشدنیترین شبهایش را هدیه دادند؛ بازگشتی سرشار از شجاعت و جسارت، که هرچند به پیروزی نینجامید، اما برای همیشه در حافظه هواداران باقی خواهد ماند.
اگر قرار است از لیگ قهرمانان اروپا کنار بروی، آن هم در برابر یکی از بهترین تیمهای مسابقات که خود در پی اولین جام اروپایی است، اینگونه کنار برو. با مشت گرهکرده، با فریاد، با روحیهای آتشین. ۲-۰ عقب بیفت، اما ۳-۲ به پیروزی دست پیدا کن... و چنان غوغایی در استادیوم به پا کن که شاهزاده آینده و پسرش، مبهوت و با دهانی باز، تنها نظارهگر شور و حرارت تو باشند.
ویلا نتوانست کاملاً عقبماندگی ۳-۱ بازی رفت در پارک دو پرنس را جبران کند، اما واقعیت این است که دو فرصت طلایی را در نیمه دوم مقابل تیم قدرتمند فرانسه از دست دادند؛ فرصتهایی که اگر گل میشد، همهچیز را به تساوی ۵-۵ میکشاند و شاید پایان داستانی زیر و رو میشد که هیچکس توقع نداشت. پاریسیها خوب میدانند روی لبه تیغ راه میرفتند و خراش و درد و ترس را با تمام وجود احساس کرده بودند.
لیاقتش را داشتند، لیاقتِ وقت اضافه، لیاقتِ ادامه دادن این رؤیا. اما دو واکنش درخشان از جانلوئیجی دوناروما، دیوار بتنی دروازه پاریس، رؤیای ویلا را در همان لحظههای آخر خاموش کرد و پاریس راهی نیمهنهایی شد؛ جایی که باید برابر رئال مادرید یا آرسنال صفآرایی کند.
یادآوری از چیزی که استون ویلا در تلاش برای رسیدن به آن بود، از افتخاراتی که آرزوی تکرار آن را داشتند، در هر گوشهای از ویلا پارک به چشم میخورد؛ از نقش بزرگ جام باشگاههای اروپا که روی دیوار آجری بیرون از جایگاه هولت اند دیده میشد تا روبانها و نوشتهای که در ارتفاع سکوهای داگ الیس به چشم میخورد.
آن کلمات، بخشی از گزارش تاریخی فینال ۱۹۸۲ جام باشگاههای اروپا در فینال مقابل بایرن مونیخ بود: «شاو... ویلیامز... آماده ماجراجویی در جناح چپ... پاس خوبی برای تونی مورلی... اوه، باید گل بشه... و شد! پیتر ویت!»
استون ویلا؛ فاتح همه اروپا. خواندنش هنوز هم لرزه به جان میاندازد. مدتها پیش از شروع بازی، مشخص بود قرار است فضای دیگری در این ورزشگاه حاکم شود.
انتخاب دوباره مارکوس رشفورد بهجای اولی واتکینز در ترکیب اصلی، برای خیلی از هواداران تعجببرانگیز بود. واتکینز آخر هفته مقابل ساوتهمپتون یک پنالتی گرفت و گل اول را زد، اما از مصدومیت زانو رنج میبرد و در پنج بازی اخیر ویلا، فقط یکبار از ابتدا به میدان رفته است. مهم نبود، اما آنهایی که داخل میدان نبرد بودند، قلبشان را گذاشتند؛ تا آخرین نفس.
رشفورد پیش از این هم خاطرات شیرینی از حذف پاریس در ذهن داشت؛ شش سال پیش، با پنالتی دقیقه آخر در مرحله یکهشتم نهایی لیگ قهرمانان اروپا، منچستریونایتد را به مرحله بعد فرستاد و پاریس را با شوک بدرقه کرد.
در این شب، عثمان دمبله در دقیقه ۲۷ بعد از گل حکیمی در دقیقه ۱۱، توپ را عرضی برای نونو مندس فرستاد و مدافع پرتغالی با ضربهای دقیق و بینقص آن را از کنار تیر عمودی وارد دروازه مارتینز کرد.
احساس میشد این گل، تیر خلاص باشد؛ و رؤیاها در حال دفن شدن. اما ویلا اهل تسلیم شدن نبود. تنها هفت دقیقه بعد، جان مکگین و تیلمانس همکاری زیبایی ترتیب دادند و وقتی کاپیتان ویلا توپ را در عمق به تیلمانس سپرد، ضربه او پس از برخورد به ویلیان پاچو، راهی دروازه دوناروما شد.
اوایل نیمه دوم، دوناروما بهخوبی روی یک ضربه از رشفورد عکسالعمل نشان داد، اما انرژی در استادیوم جاری شد، هواداران احساس میکردند شاید هنوز چیزی باقیمانده، هنوز شانس هست و بیش از همه، این جان مکگین مصمم بود که به انجام آن ایمان داشت؛ او بهمعنای واقعی، در برابر مرگ امید ایستاده بود.
۹ دقیقه از نیمه دوم گذشته بود که مکگین با خشم و ارادهای مثالزدنی، توپ را برداشت و به سمت دفاع عقبنشسته پاریس تاخت. بهمحض رسیدن به محوطه، با پای چپ شلیک کرد. توپ همچون موشکی از کنار دوناروما، که حتی پلک هم نزد، گذشت و تور را لرزاند. ویلا پارک در وجد و شعف غرق شد... اما هنوز پایان کار نبود. اینبار نوبت درخشش راشفورد بود؛ برقِ امید، دوباره شعلهور شد.
ابتدا مارکوس رشفورد از سمت چپ شلیک سهمگینی با پای راست روانه دروازه کرد؛ ضربهای که تمامی یک گل را در قواره خود داشت، اما دوناروما با واکنشی شگفتانگیز، در حال پرواز با یک دست، توپ را بیرون زد؛ سیوی که بهتنهایی بهاندازه یک بازی میارزید.
او چنان با غرور جشن گرفت که انگار پیروزی را قطعی کرده است، ولی برای جشن گرفتن خیلی زود بود. رشفورد دوباره پرواز کرد و به قلب ماجرا بازگشت.
وقتی پاریسیها روی یک ضربه کرنر غافل از وظایف دفاعی بودند، راشفورد توپ را در سمت راست برداشت، از چند بازیکن عبور کرد و توپ را به عقب پاس داد، جایی که ازری کونسا منتظر بود. کونسا بینقص تمام کرد. ضربهاش مستقیم به گوشه پایین دروازه رفت؛ دقیق، بیرحم، و پر از باور. ناگهان، ویلا فقط یک گل دیگر تا تساوی فاصله داشت.
مارکو آسنسیو، که بهصورت قرضی از پاریس آمده، میتوانست همان گل را تنها چند ثانیه پس از ورودش به زمین به ثمر برساند. او در موقعیتی تکبهتک با دوناروما قرار گرفت، اما هنگام ضربه زدن، گلر ایتالیایی با پای چپ سد راه شد و توپ را منحرف کرد. آسنسیو باید بهتر عمل میکرد. آه از نهاد همه درآمد.
دو دقیقه بعد، یک فرصت طلایی دیگر. رشفورد با یک ضربه آزاد تماشایی توپ را به دهانه دروازه فرستاد و کونسا بدون هیچ مزاحمی با تمام توان به توپ یورش برد... اما آن را کاملاً از دست داد. کنار خط، اونای امری خودش را بر زمین انداخت؛ انگار قلبش تکهتکه شده است.
ناامیدی و خشم اونای امری در دیداری که تیمش واقعاً میتوانست صعودکننده باشد
در دقیقه ۸۵، دوناروما، بهترین بازیکن پاریس، وقتکُشی میکرد و به شکلی عجیب از دریافت کارت فرار کرد، با اینکه برای زدن یک ضربه دروازه انگار یک عمر زمان صرف کرده است. میتوانستید از جای خود بلند شوید، به دستشویی بروید و برگردید، و او هنوز ضربه را نزده بود! هواداران سوت میزدند و اعتراض میکردند، اما او ذرهای اهمیت نمیداد. چنانچه داور!
آخرین فرصت نصیب یان ماتسن شد. در واپسین ثانیهها، ضربه والیاش در دهانه دروازه توسط پاچو روی خط دروازه دفع شد؛ توپ بدون تردید داخل دروازه میرفت! این مدافع واقعاً تیمش را نجات داد! امری دوباره خودش را روی زمین کوبید و سوت پایان بهصدا درآمد و راه برای استون ویلا به پایان رسید.
بازیکنانشان با شنیدن آن روی زمین غلتیدند. کار بسیار سختی پیشرو بود و در عین تلاش تا لحظه آخر، نتیجهای نداشت. نیمه دوم معرکه بودند، و به شکل باورنکردنی، بازی را از مرگ حتمی نجات دادند. اما در نهایت، این پاری سن ژرمن بود که با زحمت و دلهره، از مرز صعود گذشت. امری با گامهایی سنگین و چهرهای درهمرفته به سمت تونل رفت، بطری نوشیدنی را با خشم شوت کرد... همهچیز تمام شده بود. همه امیدها به حسرت بدل شده بود.