باور های رایج اشتباه درباره فضا در دوران پیامبر که در قران رد شده اند
همانطور که اشاره کردید، در زمان نزول قرآن و حتی قرون متمادی بعد از آن، تصورات رایج در میان بسیاری از مردم و حتی دانشمندان زمان، بر اساس مدلهای کیهانشناسی قدیمی شکل گرفته بود که امروزه به لحاظ علمی نادرست هستند. این تصورات غلط شامل مواردی مانند **گنبد آسمانی، زمین تخت، زمین مرکزی بودن جهان، چسبیدن ستارگان به آسمان، کوچکی ستارگان، ستونهای آسمانی و ثابت بودن زمین** میشد.
جالب توجه و شگفتانگیز این است که با وجود رواج این تصورات نادرست در آن دوران، قرآن کریم نه تنها این **"چرندیات"** را تأیید نکرده، بلکه در بیان خود از این مدلهای کیهانشناسی فاصله گرفته و از عباراتی استفاده کرده که با حقایق علمی کشفشده در دوران مدرن سازگاری بیشتری دارد. این خود یکی از وجوه اعجاز علمی قرآن محسوب میشود. بیایید نگاهی به این موضوع داشته باشیم:
---
### **1. عدم اشاره به گنبد آسمانی (Solid Dome)**❌
در کیهانشناسی باستان، آسمان بهصورت گنبدی جامد یا سقفی سخت تصور میشد که ستارگان به آن چسبیدهاند. در برخی متون مذهبی قدیمی نیز به این مفهوم اشاره شده بود. اما در قرآن کریم، هیچ آیهای به وجود چنین گنبد جامد یا سقفی فیزیکی برای آسمان اشاره نمیکند. واژه "سماء" در قرآن معانی متعددی دارد از جمله "بالا"، "جو زمین"، "فضا" و "آسمانها" بهطور کلی. قرآن به جای تأیید مفهوم گنبد جامد، از عباراتی مانند "وسیعون" (گسترشدهنده) استفاده میکند که با مفهوم فضای بیکران و در حال انبساط سازگار است.
---
### **2. عدم تأیید زمین تخت (Flat Earth)**❌
در بسیاری از فرهنگها و علوم پیش از دوران جدید، تصور رایج این بود که زمین مسطح است. با وجود رواج این باور، قرآن کریم به صراحت زمین را کروی توصیف نکرده، اما از عباراتی استفاده کرده است که میتوانند با کروی بودن زمین سازگار باشند. بهعنوان مثال، اشاره به "مشارق و مغارب" (مشرقها و مغربها) یا گردش روز و شب در آیات مختلف، بهنحوی نشاندهنده حرکت و چرخش زمین است که در زمین تخت قابل توجیه نیست.
مدّ یا مسطح بودن که در قرآن در مورد زمین به کار رفته است، به معنای همواری و گسترده بودن است ( در مقابل ناهمواری و پستی و بلندی ) نه به معنایی مقابل کرویّت. بنابراین در قرآن هیچ آیه ای وجود ندارد که به طور صریح دلالت بر مسطّح بودن ( مقابل کرویت زمین ) بکند؛ زیرا « مدّ » به معنای گستردن در راستای راحتی و آسایش و در مقابل ناهمواری می باشد نه مقابل کروی بودن. « مهاد » نیز برای بیان جهت آسایشی است که خدا در زمین قرار داده است تا انسان ها در روی آن احساس راحتی نمایند
از طرفی در قرآن آیاتی هست که بنا به گفته صاحب نظران با کروی بودن زمین هماهنگ و سازگار می باشند. و این آیات به عنوان معجزه علمی قرآن مطرح شده اند. که در زیر به برخی از آنها می پردازیم .
1 - آیه اول: "شب را در روز مى پوشاند و روز شتابان آن را مى طلبد".[9] این آیه مى فهماند که شب فراگیر روز است. یعنى همه آن مکان هایى را که روز بود شب فرا مى گیرد، و اگر زمین کروى نبود صحیح نبود بگوییم دائما شب روز را فرا مى گیرد، و آن را دنبال مى کند، زیرا در این صورت چند ساعتى شب به دنبال روز مى بود. و چون به انتهاى سطح زمین مى رسیدند، روز بر مى گشت و شب را دنبال مى کرد. و به عبارتى دیگر: در هر روزى یک روز شب به دنبال روز مى رفت ، و روز دیگر، روز به دنبال شب، پس این که قرآن به طور مطلق فرمود: شب به دنبال روز مى رود جز با کرویت زمین درست در نمى آید.
---
### **3. عدم پذیرش زمین مرکزی (Geocentric Model)**❌
یکی از مهمترین باورهای کیهانشناسی در دوره باستان و قرون وسطی، مدل زمین مرکزی بود که بر اساس آن زمین مرکز عالم و سایر اجرام آسمانی (خورشید، ماه، ستارگان) به دور آن میچرخیدند. این مدل تا قرنها بر علم حاکم بود. اما قرآن کریم هرگز به صراحت اعلام نکرده که زمین مرکز جهان است. در عوض، آیاتی وجود دارند که به حرکت همزمان اجرام آسمانی اشاره میکنند:
> **"وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ ۖ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ"**
> (سوره انبیاء، آیه 33)
>
ترجمه: "و اوست که شب و روز و خورشید و ماه را آفرید؛ هر یک در مداری در حرکت هستند."
این آیه به حرکت خورشید و ماه در مدارهای خود اشاره دارد که با مدل زمین مرکزی (که خورشید و ماه فقط دور زمین میچرخند) تفاوت دارد و بیشتر با حرکت اجرام آسمانی در مدارهای مشخص سازگار است. قرآن به جای اینکه مدل زمین مرکزی را تأیید کند، از عباراتی استفاده کرده که با مدلهای پیچیدهتر و صحیحتر علمی (مانند مدل خورشید مرکزی یا در نهایت مدلهای مدرن) سازگار است.
---
### **4. عدم اشاره به چسبیدن ستارگان به گنبد آسمانی و کوچکی آنها**❌
همانطور که در باور گنبد آسمانی مطرح بود، تصور میشد ستارگان اجسامی کوچک هستند که به سقف آسمان چسبیدهاند. این تصور باطل در قرآن کریم رد شده است. قرآن نه تنها اشارهای به چسبیدن ستارگان به چیزی نکرده، بلکه با تعابیری همچون "مواقع النجوم" (جایگاههای ستارگان) و سوگند به عظمت آنها:
> **"فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ، وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ"**
> (سوره واقعه، آیات 75-76)
>
ترجمه: "سوگند به جایگاههای ستارگان؛ و این سوگند بزرگی است، اگر بدانید."
به بزرگی و عظمت ستارگان و موقعیتهای آنها در فضا اشاره دارد که با تصور اجرام کوچک چسبیده به گنبد آسمان در تضاد است. علم امروز عظمت و فاصله بینهایت زیاد ستارگان را اثبات کرده است.
---
### **5. عدم اشاره به ستونهای آسمانی یا ستونهای ستارگان**❌
در برخی اساطیر و باورهای قدیمی، تصور میشد آسمان توسط ستونهایی قابل مشاهدهای نگه داشته شده است. قرآن کریم این تصور را رد کرده و به عدم وجود ستون برای نگه داشتن آسمانها اشاره دارد:
> **"اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا..."**
> (سوره رعد، آیه 2)
>
ترجمه: "الله کسی است که آسمانها را بدون ستونهایی که شما ببینید، برافراشت..."
این آیه بهوضوح وجود ستون برای آسمان را رد میکند و به نیرویی نامرئی اشاره دارد که آسمانها را نگه میدارد، که میتواند به نیروی جاذبه تعبیر شود.
---
### **6. عدم تأیید ثابت بودن زمین**❌
در باورهای قدیمی، زمین بهطور کامل ثابت و بدون حرکت تصور میشد. در حالی که قرآن مستقیماً به حرکت وضعی یا انتقالی زمین اشاره نکرده است، اما برخی آیات مانند:
> **"وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ..."**
> (سوره نمل، آیه 88)
>
ترجمه: "و کوهها را میبینی و گمان میکنی ثابت هستند، در حالی که مانند حرکت ابرها در حرکتند."
میتواند اشارهای به حرکت زمین باشد که کوهها نیز همراه با آن در حال حرکت هستند. این آیه با تصور رایج ثابت بودن زمین در آن زمان در تضاد است.
---
### ۷ عدم تایید روشنایی و چراغ بودن ماه ❌
رایجترین باور اشتباه در زمان نزول قرآن این بود که ماه درست مانند خورشید، منبع نور ذاتی است. این باور در میان بسیاری از تمدنها، حتی در متون مقدس پیشین، وجود داشت. اما قرآن کریم با دقت بسیار، روشنایی ماه را تابع بازتاب نور خورشید معرفی کرده است. تفاوت میان “ضیاء” (نور ذاتی) و “نور” (بازتابی) و همچنین توصیف “سراج” (چراغ) برای خورشید و عدم استفاده از این واژه برای ماه، تأیید میکند که قرآن نه تنها تحت تأثیر باورهای نادرست زمانه خود قرار نگرفته، بلکه دقیقاً آنچه علم در قرون اخیر کشف کرده را بیان کرده است.
تأکید بر چراغ بودن خورشید و بازتابندگی ماه
خورشید در قرآن اغلب با واژههایی مانند “سراج” (چراغ) و “وهاج” (روشنایی پرحرارت) توصیف شده است:
“وَجَعَلْنَا سِرَاجًا وَهَّاجًا”
(سوره نبأ، آیه 13)
ترجمه: “و خورشید را چراغی فروزان قرار دادیم.”
عبارت “سراج” به روشنی اشاره به منبع نور ذاتی دارد، و این توصیف هرگز برای ماه استفاده نشده است. دانش امروزی تأیید کرده که خورشید منبع انرژی و نور است، اما نور ماه صرفاً بازتاب خورشید، بدون تولید نور ذاتی است.
**نتیجهگیری:**
عدم اشاره قرآن کریم به باورهای علمی نادرست و رایج در زمان نزول خود، و استفاده از عباراتی که با حقایق علمی کشف شده در عصر مدرن سازگار هستند، یکی از دلایل مهم اعجاز علمی قرآن محسوب میشود. قرآن در زمانهای که "چرندیات" علمی مانند زمین تخت و گنبد آسمانی باورهای عمومی و حتی علمی بودند، از آنها دوری جسته و در عوض به واقعیتهایی اشاره کرده که صدها یا هزاران سال بعد توسط علم اثبات شدند. این موضوع نشاندهنده منشأ الهی قرآن و فرازمانی بودن آموزههای آن است.
|