طرفداری | در قلب بیلبائو، زیر نورهای استادیوم سن مامس، پس از ۱۷ سال بیجامی، تاتنهام هاتسپر فاتح لیگ اروپا شد. آنهم نه در مقابل رقیبی گمنام، بلکه برابر منچستریونایتدی که خود در سالهای اخیر بیشتر سایهای از عظمت گذشته بوده است.
فینال لیگ اروپا فقط یک بازی نبود؛ پایان حسرتها و ناکامیها بود، به بار نشستن سالها امید و دل بستن به تیمی که حتی فینال لیگ قهرمانان را هم تجربه کرده بود. هواداران تاتنهام، غرق در رنگهای سفید و آبی، آنقدر فریاد زدند که صدایشان گرفت. انرژی این صداها بود که به ساق پای بازیکنان تزریق شد تا با تمام وجود بجنگند و از پیروزی یکگلهشان دفاع کنند. در همین فصل، هری کین، ستاره همیشگی اسپرز، با بایرنمونیخ قهرمان بوندسلیگا شد، آسمان بر سر آرسنال، همسایه پرادعای شمال لندن، بیستاره باقی ماند و فصلی که میتوانست با فروپاشی کامل همراه شود، با قدرتنمایی در اروپا به اوج رسید. پایانی خوش برای فصلی پر از سؤالات، فشار و خاطره.
گل قهرمانی یا اشتباه مدافع؟
تاتنهام مسیر راحتی تا فینال نداشت اما نسبت به منچستریونایتد که از استقامت لیون و خشم بیلبائو عبور کرده بود، کار راحتتری داشت. فینال مقابل منچستریونایتد زیبا نبود؛ دو تیم در نبردی محتاطانه و خشن قفل شده بودند. تک گل بازی در دقیقهی ۴۲ به ثمر رسید. پاپه سار سانتری از چپ فرستاد و برنان جانسون، با غریزه و تلاش، توپ را از نزدیکترین نقطه به تور رساند... یا گل به خودی لوک شاو بود؟ سنسورهای توپ میگویند جانسون در آخرین لحظه توپ را لمس کرده است. قضاوتها متفاوت بود، اما حقیقت مهمتر این بود: تاتنهام جلو افتاد و این بار، عقب نکشید.
لحظه به ثمر رسیدن گل
انفجار احساسات غریزی بود؛ ۱۷ سال حسرت در یک لحظهی باشکوه و آشوبناک فوران کرد. وقتی سوت پایان بازی با پیروزی ۱-۰ به صدا درآمد، بازیکنان روی چمن فرو افتادند، خسته و سرمست، در حالی که آنژ پوستکوعلو بیحرکت ایستاده بود، گویی میترسید پلک بزند و از خواب بیدار شود. او با صدایی لرزان گفت:
هنوز دارم سعی میکنم همهچیز را درک کنم. میدانم این برای این باشگاه چه معنایی دارد. هرچه این انتظار طولانیتر میشود، شکستن این چرخه سختتر است. تا وقتی این بار را از دوشت برنداری، نمیفهمی چه حسی دارد
جشنی انفجاری در نیمکت پوستکوعلو ، آغوشهای پرشور در میان بازیکنان، و سکوتی سنگین در نیمکت آموریم؛ یک نمایش کامل از تغییر قدرت و لحظهای که تاتنهام بالاخره از «تقریباً» به «واقعاً» رسید. سون هیونگمین، که از سال ۲۰۱۵ در تاتنهام بازی می کند گفته: «بزرگترین دلیلی که ماندم، این بود که میخواستم چیزی به دست بیاورم که دیگران نتوانستند.» اثر پوستکوعلو هم واضح بود؛ نه آن هرج و مرج آزادانهی روزهای اولش، بلکه عملگرایی محکمی که پیروزی را به ارمغان آورد. این نشانهای است که تاتنهام شاید بالاخره شهامت مبارزه را داشته باشد، زیرکی برای بردن در لحظات زشت.
پوستکوعلو؛ نه دلقک، نه قربانی
وقتی آنژه پوستکوعلو از سلتیک به لندن آمد، بسیاری او را انتخابی عجیب میدانستند. مربیای با سابقهای محدود در پنج لیگ بزرگ، و لحنی بیشازحد خودمانی برای رسانههای انگلیسی. منتقدان منتظر بودند که او بلغزد. نتایج ضعیف در آغاز سال، خروج کین، مصدومیتها و یکدست نبودن تیم، همه بر آتش این انتقادات دمیدند. آنها در رتبه 17 لیگ قرار دارند؛ تنها یک پله بالاتر از منطقه سقوط. با این حال، تفاضل گل اسپرز مثبت است.
تکل نجات بخش میکی فن ده فن روی ضربه سر راسموس هویلون
پوستکوعلو از آن دسته مربیانی است که از دل بینظمی، فلسفه میسازند. با بازیسازی مبتنی بر حفظ توپ، فشار بالا و آزادی خلاقانه بازیکنان هجومی، اسپرز را تبدیل به تیمی تماشاگرپسند کرد. حالا، آن مردی که روزی در مصاحبهها با طعنه «بیتجربه» خوانده میشد، جامی در دست دارد. او نه دلقک بود، نه قربانی پروژهای شکستخورده. بلکه معمار یکی از خاصترین فصول تاریخ اسپرز بود.
وقتی همسایه جام نمیگیرد
برای هواداران تاتنهام، هیچ چیزی شیرینتر از این نیست که قهرمانیشان در فصلی رقم بخورد که آرسنال، با تمام ادعاها و امیدها، بار دیگر جامی به دست نیاورد. تیم میکل آرتتا با وجود حذف مقتدرانه رئال مادرید نتوانست به فینال این رقابت برسد و در لیگ هم در یکی از بیرمقترین کورسهای قهرمانی لیگ برتر در سالیان اخیر، در نهایت دست خالی فصل را تمام کرد؛ حتی خبری از لیگ کاپ یا FA کاپ هم نبود.
شادی بیگ آنژ از دستاورد بزرگش
خصومت میان تاتنهام و آرسنال، چیزی فراتر از رقابت ورزشی است. و این قهرمانی، در چنین بستری، نه فقط موفقیت، بلکه نوعی طعنه مستقیم به آنسوی شمال لندن است. آن هم در فصلی که بسیاری گمان میکردند، اگر قرار است تیمی از لندن جام ببرد، آن تیم توپچیها خواهند بود.
یونایتد؛ پایان یک مسیر؟
در سوی دیگر فینال، منچستریونایتد ایستاده بود. تیمی که هنوز درگیر سؤالهایی بیپاسخ است: آموریم ماندنی است؟ ساختار باشگاه در دوران پس از فرگوسن به کجا میرود؟ و چرا تیمی با اینهمه هزینه، هنوز اینقدر ناپایدار است؟
یک ناکامی دیگر برای کاپیتان منچستر
نمایش یونایتد در فینال، آنچنان ضعیفتر از اسپرز نبود. با این وجود، آموریم که میخواست از راه ارسال به محوطه جریمه به گل برسد هویلون، مهاجم نوک تیم را تعویض کرد و زیرکزیای را به جای او به زمین فرستاد که مناسب این سبک نیست؛ تصمیمی که درایت مربی را زیر سوال میبرد. شاید وقت بازنگری جدی رسیده باشد؛ هم در زمین، هم بیرون آن. باید دید اگر یونایتد این فصل را در رتبه 17 تمام کند، هواداران به مربی جوانشان فرصت میدهند یا او قربانی عجله خودش برای قبول این پست و بیتدبیری مدیران میشود؟
کین؛ رستگاری در لیگ آلمان
در آن سوی اروپا، داستان کین به اوج خود میرسید. انتقال او به بایرن مونیخ در سال ۲۰۲۳ یک قمار بود—خداحافظیای دردناک با تاتنهام برای شانس کسب افتخار. او نهتنها سازگار شد؛ فتح کرد. ۳۶ گل در بوندسلیگا در فصل گذشته یک رعد و برق بود، و ۲۶ گل این فصل ادامهای بیامان که بایرن را به قهرمانی رساند. او که به عنوان بازیکن فصل انتخاب شد، ورزشگاه آلیانتس آرنا را به زمین بازی خود تبدیل کرد، تمامکنندگیاش مثل همیشه مرگبار و بالا بردن جام قهرمانی، پاداش بود؛ لحظهای که در تمام شبهای بیجام تاتنهام در رویاهایش دیده بود. او به وبسایت بوندسلیگا گفت:
صادقانه بگویم، حس فوقالعادهای دارد. مدت زیادی طول کشید، کار سختی بود، و حالا که اولین جام دوران حرفهایام را بردم، حس شیرینی دارد.
شاید برخی بگویند این یک قهرمانی نسبت به لیگ قهرمانان یا لیگ برتر با تاتنهام یا جام جهانی و یورو با تیم ملی «کماهمیتتر» است، اما برای کینی که بارها با لقب «بیجام» تحقیر شد، این جام نماد رهایی است. مائوریسیو پوچتینو، معمار سالهای نزدیک به افتخار تاتنهام، در این باره گفته:
تلخ و شیرین است. برای هری خوشحالم، اما ای کاش او با ما چیزی برده بود.
کین، مثل همیشه باوقار و وفادارانه نسبت به باشگاه سابقش گفت:
تبریک بزرگ به تاتنهام. فصل سختی داشتند، اما رسیدن به فینال لیگ اروپا دستاورد بزرگی است. به آنها تبریک میگویم.
او بدون تاتنهام موفق شد، و تاتنهام بدون او. قصهای نادر در دنیای فوتبال. نه پایان خوش برای یکی و سقوط دیگری. بلکه مسیری تازه برای هر دو.
فوتبال، در زیباترین شکلش، چیزی فراتر از نتیجه است. روایت است، رهایی است و طناب نجاتی برای هوادارانی که بدبینیهای عصر لوی و غم بدهیهای استادیوم را تحمل کردند. شاید وقت آن رسیده باشد که دیگر با کنایه نگویند «تاتنهامی بودن یعنی ناکامی». چرا که این فصل، تاتنهام بودن یعنی صبر، هویت و در نهایت، پیروزی.
خلاصه بازی تاتنهام 1-0 منچستریونایتد