فوتبالیستها شاید بازیهای بیشتری انجام نمیدهند، اما زمان حضورشان در زمین بسیار طاقتفرساتر شده است.

رودری به نظر میرسد که (به طور ناخواسته حرف خود را ثابت کرد) هنگامی که بلافاصله پس از گلایه از چالش ناشی از مجبور بودن به انجام بازیهای بیشتر، دچار مصدومیت زانو شد. © پیتر دیزلی/جیمز گیل - دینهاوس/گتی ایماژ/مونتاژ FT
نظریه اینکه بازیکنان شاغل در لیگ های معتبر بازیهای بیش از حدی انجام میدهند، فرضیهای دیرینه و همیشگی است، اما سال گذشته توسط رودری، هافبک منچسترسیتی، دوباره مطرح شد.
لیگ قهرمانان اروپا از ۱۲۵ بازی به ۱۸۹ بازی افزایش یافته بود و جام باشگاههای جهان فیفا به ۳۲ تیم گسترش یافته بود، که باعث شد رودری در سپتامبر شکایت کند:
«این بیش از حد است. همه چیز پول یا بازاریابی نیست. مسئله کیفیت نمایش است. وقتی خسته نیستم، بهتر عمل میکنم.»
سپس تنها چند روز پس از اینکه هشدار داد بازیکنان ممکن است بر سر حجم کاری خود دست به اعتصاب بزنند، این بازیکن اسپانیایی – که در اکتبر توپ طلا را به عنوان بهترین بازیکن جهان دریافت کرد – دچار مصدومیت زانو شد که فصل او را به پایان رساند. او به نظر میرسید که به طور ناخواسته حرف خود را ثابت کرد.
جمع کثیری از بازیکنان و مربیان از استدلالهای رودری حمایت کردند. انزو مارسکا، مربی چلسی، در آن زمان گفت:
«برای من، (میزان بازیهایی که داریم کاملاً اشتباه است).»
برخی ناظران این موضوع را به عنوان یک مشکل اخلاقی قلمداد کردند. باشگاههای حریص برای کسب درآمد تلویزیونی بازیهای بیشتری میخواستند، هواداران حریص از فوتبال سیر نمیشدند و بدن بازیکنان قربانی میشد. تیم اسپایرز، نویسنده فوتبال برای اتلتیک، نتیجه گرفت:
«همه ما مقصریم.»
اما در واقع، استدلال رودری از نظر آماری اشتباه است. بازیکنان بیشتر از قبل بازی نمیکنند. آنچه تغییر کرده، نه کمیت فوتبال، بلکه شدت فیزیکی آن است – به ویژه در برخی باشگاهها.
فوتبال همیشه تشنه "بیشتر" بوده است. پس از اینکه پله ۱۷ ساله در سال ۱۹۵۸ با برزیل قهرمان جام جهانی شد، کارفرمایان او شهرت وی را برای کسب درآمد بارها مورد استفاده قرارد دادند. در سال ۱۹۵۹ او ۸۲ بازی برای باشگاه سانتوس (شامل یک تور جهانی خستهکننده اما پردرآمد) و ۲۱ بازی دیگر برای برزیل انجام داد. به طور معمول، لیگ دسته برتر انگلستان تا سال ۱۹۹۵، زمانی که به ۳۸ بازی کاهش یافت، برنامه ۴۲ بازی را حفظ کرد.
با این حال، ترس از اینکه حجم کاری ظاهراً رو به افزایش بازیکنان را بیش از حد تحت فشار قرار میدهد، دوباره ظاهر میشد. اقتصاددانان ورزشی، استفان شیمانسکی و گای ویلکینسون، این فرضیه را در برابر شواهد محک زدند. آنها روزهای استراحت هر بازیکن و تیم و فاصله طی شده برای بازیهای خارج از خانه در لیگ برتر را طی ۲۱ فصل از ۱۹۹۲-۱۹۹۳ تا ۲۰۱۲-۲۰۱۳ بررسی کردند.
در پایگاه داده آنها که شامل بیش از ۱۰ هزار بازی بود، هیچ ارتباطی بین تعداد بازیهای انجام شده و نتایج یک باشگاه پیدا نشد. به نظر میرسد تیمها به اندازه کافی بزرگ بودند و مربیان به اندازه کافی در زمینه چرخش بازیکنان (rotation) مهارت یافته بودند که هیچ تیمی صرفاً به دلیل خستگی بازیهای باشگاهی را واگذار نکند. این مقاله نتیجه گرفت:
«برنامهریزی، آنطور که مربیان و رسانهها اغلب ادعا میکنند، مشکل نیست. اگر تیمی در پایان هفته پس از انجام یک بازی در اواسط هفته بازنده شود، یک مربی ممکن است شکایت کند که بازیکنانش خسته هستند، اما این بهانهها به ندرت زمانی که تیم برنده میشود ظاهر میشوند.»
خبرنگار ارشد داده FT، جان برن-مرداک، که حجم کاری بازیکنان در باشگاههای لیگ برتر انگلیس را از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۵ تحلیل کرده و یافتههای خود را در یک رویداد اخیر FT Live ارائه داد، افزایش جزئی در تعداد بازیهای انجام شده توسط تیمهای برتر را متذکر شد.

یک ورزش میتواند مدل کسبوکار مبتنی بر کمیابی را انتخاب کند – مانند NFL در فوتبال آمریکایی با بازیهای بسیار کم – یا مدل مبتنی بر فراوانی، مانند NBA و بیسبال لیگ برتر آمریکا که بازیهای زیادی و در نتیجه محتوای تلویزیونی فراوانی دارند. مدل فوتبال اروپا در حال حرکت به سمت فراوانی است. هنگامی که مرکز دیدهبان فوتبال CIES حجم کاری را در ۴۰ لیگ بررسی کرد، متوجه شد که میانگین حضور بازیکنان در فصل گذشته ۲۴.۴ بازی بوده است. افرایش از ۲۲.۰ در سال ۲۰۱۲/۲۰۱۳.
اما، نکته حیاتی این است که نه CIES و نه برن-مرداک هیچ افزایش قابل توجهی در مجموع دقایق بازی شده توسط بازیکنان پیدا نکردند. این رقم اساساً از سال ۲۰۰۰ بدون تغییر باقی مانده است. با وجود تمام هیاهو بر سر جام باشگاههای جهان فیفا، CIES اشاره کرد که این رقابت تنها ۰.۰۱ درصد از کل مسابقات رسمی را تشکیل میدهد.
برن-مرداک همچنین هیچ همبستگی بین تعداد مصدومیتهای یک باشگاه لیگ برتری و تعداد بازیهایش پیدا نکرد. آمار مصدومیتها در هر فصل برای همان باشگاهها با همان حجم برنامه بازیها، به طور قابل توجهی متغیر بود. مجموع کیلومترهای دویده شده در هر بازی نیز افزایش نیافته بود.
فوتبال همچنین به سمت فروپاشی پیش نمیرود. CIES پیشبینی کرد که در چهار سال آینده، با وجود افزایش پیشبینی شده ۱.۴ درصدی در بازیهای رسمی، هیچ افزایشی در دقایق بازی شده توسط فوتبالیستها در ۴۰ لیگ مورد مطالعه وجود نخواهد داشت. این مرکز توضیح داد:
«عدم افزایش در دقایق مورد انتظار ناشی از عواملی مانند قانون پنج تعویض و روندهای مربوط به اندازه تیمها است.»
این نکته حیاتی است. از زمانی که تعداد مجاز تعویضها در طول همهگیری از سه به پنج افزایش یافت، بازیهای فوتبال شبیه بازیهای بسکتبال شدهاند، به طوری که ترکیب تیمها بین شروع و پایان بازی متحول میشود. پاپ فرانسیس به طرز مشهوری میتوانست در سنین پیری ترکیب اولیه باشگاه محبوب آرژانتینیاش سن لورنزو را برای فصل ۱۹۴۶ بازگو کند. امروزه، مفهوم ترکیب اولیه دیگر منطقی به نظر نمیرسد. تیمهای بزرگتر دقایق بازی را بین بازیکنان تقسیم میکنند.
این تغییرات حتی از بهترین بازیکنان نیز محافظت میکنند. اتلتیک در سپتامبر محاسبه کرد که سیتی رودری «میتواند در این فصل تا ۷۵ بازی انجام دهد اگر به فینال هر رقابتی که در آن شرکت میکند برسد». بازیهای تیم ملی را نیز اضافه کنید، بازیکنان میتوانند تا ۸۵ بازی در برنامه داشته باشند.
این تنها در تئوری درست است. در عمل، CIES گفت، تنها ۰.۳۱ درصد از کل بازیکنان مورد مطالعه در فصل متوسط ۶۱ بازی یا بیشتر انجام دادند. ۱.۸ درصد دیگر در ۵۱ تا ۶۰ بازی به میدان رفتند.
به طور خلاصه، تعداد بسیار کمی از آستانه ۵۵ بازی توصیه شده توسط فیفپرو، اتحادیه صنفی بازیکنان، فراتر میروند. علاوه بر این، بازیکنان امروزی مراقبتهای فیزیکی بهتری دریافت میکنند، با راحتی بیشتری سفر میکنند و دستورالعملهای سختگیرانهتری برای تغذیه و خواب نسبت به پیشینیان خود رعایت میکنند، بنابراین باید ظرفیت بالاتری داشته باشند.
با این حال، چیزی در فوتبال تغییر کرده است: بازی شدیدتر شده است.
برن-مرداک گزارش میدهد که تعداد پاسها در هر بازی در لیگ برتر از سال ۲۰۱۰ بیست درصد افزایش یافته است. دوندگیهای سرعت بالا (Sprints) در هر بازی نیز تقریباً به طور مداوم از سال ۲۰۰۷ افزایش یافته و تنها در دهه گذشته ۳۰ درصد افزایش داشته است.
و طبق دادههای ارائهدهنده Opta، تیمهای انگلیسی که با بالاترین شدت بازی میکنند به نظر میرسد بیشترین خطر مصدومیت را دارند.

تیمهایی مانند برایتون و منچسترسیتی فشار زیادی در یکسوم پایانی زمین وارد میکنند، در حالی که تیمهایی مانند ناتینگهام فارست و استون ویلا بیشتر عقب مینشینند. تیمهایی با بهترین کنترل توپ، منچسترسیتی و آرسنال، کمترین نیاز به دوندگی سرعت بالا دارند. آنها در آرایشهای فشرده بازی میکنند، با تمام بازیکنان زمین نزدیک به هم، و معمولاً مالکیت توپ را دارند، بنابراین انرژی کمی برای تعقیب توپ یا رفت و برگشت در زمین صرف میکنند. بازیکنان در این تیمها میتوانند با توپ استراحت کنند.
تیمهایی که سختترین کار را انجام دادند بورنموث و تاتنهام هاتسپر بودند. به ویژه اسپرز، طبق گزارش Opta، دوندگیهای سرعت بالا و فشارهای بیشتری در یکسوم پایانی زمین نسبت به هر تیم دیگری در لیگ برتر اعمال کرد.
احتمالاً اتفاقی نیست، با توجه به سبکهای فوقالعاده پرفشار آنها در لیگی که خود به خود پرفشار است، که اسپرز و بورنموث در این فصل با بحران مصدومیت مواجه شدند. تاکتیکهایشان ممکن است پایدار نباشد. سبک کمانرژی فارست، که هنوز هم با دستمزدهای نسبتاً پایین برای کسب جایگاه در لیگ قهرمانان تلاش میکند، در طول یک فصل آسانتر قابل نگهداری است.
مربی اسپرز، آنژ پستکوگلو، اپیدمی مصدومیت تیمش را ناشی از بدشانسی دانست، اما شواهدی وجود دارد که سبک بازی او را در این زمینه دخیل میداند. نسبت غیرعادی بالایی از مصدومیتهای اسپرز مربوط به همسترینگ بوده است – آنهایی که به گفته Opta، بیشترین ارتباط را با فشار کاری بیش از حد دارند.
اسپرز به یک چرخه معیوب افتاد: شدت بالا باعث مصدومیت میشود، که تعداد بازیکنان در دسترس را کاهش میدهد، بازیکنان بیشتری را مجبور به بازی بدون استراحت میکند، عملکردشان را مختل میکند و خطر مصدومیتشان را افزایش میدهد.
اگر ارتباطی بین خواستهها از بازیکنان و عملکرد وجود دارد، آنچه اهمیت دارد، نه میزان بازیهای یک تیم، بلکه نحوه بازی کردن آن است.
سایمون کوپر
منتشر شده در ۱۵ مه ۲۰۲۵