نقد آتئیسم به مجموعه نقد های وارد بر آتئیست ( اخلاقی و عقلی و منطقی و علمی و...) گفته میشود
.
۱_ آتئیست هیچ قانون مشخصی ندارد و باید برای نقد آتئیست به رفتار بزرگان آن و پیروان آن مراجعه کرد
۲_منتقدین آتئیست ضمن زیر سوال بردن منطقی بودن عدم موجود بودن یک خالق به عملکرد بزرگان و پیروان آن بشدت نقد وارد می کنند .
.
🔸اینکه آتئیست از عیبها و کاستیها پیراسته است
🔸هیچ سخن پوچ، تناقضآمیز و بیهودهای در آن پیدا نمیشود
🔸همه مطالب آن، بدون استثنا مطابق وجدان و اخلاق و فطرت پاک انسانی است، و با واقعیات و مسلمات علمی و عقلی سازگار است
نقد آتئیست از دوره باستان و همان قرن اول میلادی وجود داشته است
نقد جایگاه زنان و زن ستیزی آتئیست 🔻

|
۱. فردریش نیچه (Friedrich Nietzsche)🔻
نیچه به عنوان یکی از بزرگترین آتئیست های تاریخ که نهایتاً خودکشی کرد به زن ستیزی معروف است
- **نمونه نقل قول:** «آیا نزد زنان میروی؟ شلاق را فراموش مکن.»
.
نیچه در کتاب فراسوی نیک و بد میگوید :
« زن را با حقیقت چه کار !؟ از قدیم چیزی غریب تر و دل آزار تر و دشمن خو تر از حقیقت برای زن نبوده است ، هنر بزرگ او دروغگویی است و بالاترین مشغولیتش به ظاهر و زیبایی است ، بلاهت در آشپزخانه... زن در مقام آشپز ، با تهی مغزی حول ناکی که با آن خورد و خوراک خانواده و مرد خانواده فراهم میشود ، زن نمی فهمد غذا یعنی چه و بازهم میخواد آشپز باشد »
« در کله زن اگر فکری بود ، در طی هزاران هزار سال که پخت و پز بر عهده او بود می بایست واقعیات اساسی فیزیولوژی را کشف کرده و همچنین فن درمان را به اختیار خود در آورده باشد ، دست پخت بد زن در آشپزخانه به علت غیبت محض عقل در آشپز خانه سبب شد که رشد بشر از این هم به درازا بکشد و این همه آسیب ببیند »
در ادامه
«مرد باید زن را ملک خویش بداند ، همچون مالی که در صندوق باید گذاشت و قفل کرد ..
همچون چیزی که سرنوشتش خدمت گذاری است و در این کار باید به کمال برسد »
-او زنان را نماینده "طبیعت"، "غرایز" و "سطحینگری" میدانست و معتقد بود زنان بیشتر به فریبندگی و بقاء علاقه دارند تا حقیقتجویی
- دیدگاههای جنسیتی او بارها مورد انتقاد قرار گرفته است
---
۲. آرتور شوپنهاور (Arthur Schopenhauer)🔻
آرتور شوپنهاور (1788-1860) یکی از فیلسوفان مهم آلمانی و یک آتئیست سرسخت بود. نوشتههای او، بهویژه مقالهای با عنوان «درباره زنان» (On Women)، به شدت نگرشی تحقیرآمیز و منفی نسبت به زنان دارد.
خلاصه مهمترین دیدگاهها و نقلقولها:
شوپنهاور مینویسد:
«زنان ذاتاً به گونهای آفریده شدهاند که در خدمت مردان باشند و تابع آنها باقی بمانند.»
نمونه نقل قول:** «زنان فقط برای اطاعت و خدمت به مردان آفریده شدهاند.»
(On Women)
او اعتقاد داشت:
«زنان قدرت عقلانی کمتری دارند و بیشتر تابع احساس و غرایز هستند. ذهن زنان به طور مادرزادی برای کارهای علمی و روشنفکری ناتوان است.»
(On Women)
-
۳. کارل مارکس (Karl Marx)🔻
مارکس را نمیتوان به وضوح آتئیست نامید، اما نگاه او ضد دین شناخته میشود. درباره زنان:
نوشتههای مارکس و انگلس سرشار از تحلیل ساختار خانواده است، اما گاهی زنان را فقط عضوی برای تولید مثل و عضو اقتصادی خانواده در نظر میگیرند.
برخی منتقدان معتقدند که در متون اولیه مارکس نقش زنان بسیار کمرنگ و عمدتاً تابع وضعیت اقتصادی مردان تصویر شدهاست
۴. زیگموند فروید (Sigmund Freud)🔻
در حالی که فروید بیشتر روانکاو بود تا فیلسوف، و موضعی آتئیستی داشت، دیدگاهش به زنان هم بحثبرانگیز است:
فروید زنان را در توسعه عقلانی پایینتر از مردان میدید (مفهوم “حسادت به آلت مردانه” و “فقدان”).
زنان را به عنوان موجوداتی تابع و غیرمستقل معرفی میکند.
بعدها این دیدگاهها شدیداً مورد نقد فمینیستها قرار گرفت.
نقد رقم زدن کشتار ها و جنگها و تجاوز ها 🔻

|
این نقد شامل کشتارها و جنگهایی که در طول تاریخ توسط افراد یا رژیمهای “بیخدا” (آتئیست یا ضد دین) انجام شدهاند.
و در ضدیت با این اعتقاد که آتئیست و پیروان آن همیشه دنبال صلح و دنیا طلبی عادلانه بوده اند است
ژوزف استالین (Joseph Stalin) و شوروی🔻
دوره حکومت: ۱۹۲۴-۱۹۵۳
تعداد قربانیان: تخمین زده میشود بین ۲۰ تا ۶۰ میلیون نفر
اقدامات:
پاکسازی بزرگ (Great Purge): اعدام و تبعید مخالفان سیاسی، نظامیان، و افراد بیگناه
کولاکزدایی (Dekulakization): تبعید و قتلعام کشاورزان مرفه (کولاکها)
قحطی مصنوعی اوکراین (Holodomor): ایجاد قحطی عمدی در اوکراین که منجر به مرگ میلیونها نفر شد.
تبعید اجباری گروههای قومی
ایدئولوژی: کمونیسم (مارکسیسم-لنینیسم) که رسماً ضد دین بود و کلیساها را سرکوب میکرد
مائو تسه تونگ (Mao Zedong) و چین🔻
دوره حکومت: ۱۹۴۹-۱۹۷۶
تعداد قربانیان: تخمین زده میشود بین ۴۰ تا ۸۰ میلیون نفر
اقدامات:
جهش بزرگ به جلو (Great Leap Forward): سیاستهای اقتصادی فاجعهبار که منجر به قحطی گسترده و مرگ میلیونها نفر شد.
انقلاب فرهنگی (Cultural Revolution): سرکوب و آزار و اذیت مخالفان سیاسی، روشنفکران و هنرمندان.
کشتار زمینداران
ایدئولوژی: کمونیسم مائوئیستی، که رسماً آتئیست بود و به شدت با مذهب مخالفت میکرد.
پل پوت (Pol Pot) و خمرهای سرخ (Khmer Rouge) در کامبوج🔻
دوره حکومت: ۱۹۷۵-۱۹۷۹
تعداد قربانیان: تخمین زده میشود بین ۱.۵ تا ۲ میلیون نفر (حدود ۲۵٪ جمعیت کامبوج)
اقدامات:
تخلیه اجباری شهرها و روستاها
کار اجباری در مزارع
شکنجه و اعدام گسترده
هدف قرار دادن گروههای قومی و مذهبی خاص
ایدئولوژی: کمونیسم افراطی و آرمانگرایی رادیکال، همراه با نفی کامل مذهب و سنت.
ولادیمیر لنین (Vladimir Lenin) و انقلاب روسیه🔻
دوره حکومت: ۱۹۱۷-۱۹۲۴
تعداد قربانیان: تخمین زده میشود حدود ۴ میلیون ن
فر
اقدامات:
اعدامهای سیاسی گسترده
سرکوب مخالفان و گروههای مذهبی
ایجاد “اردوگاههای کار اجباری” (گولاگ)
ایدئولوژی: کمونیسم و ضدیت با مذهب
کره شمالی (خاندان کیم)🔻
دوره: ۱۹۴۸ تا کنون
کشتهشدگان: صدها هزار تا میلیونها نفر (آمار دقیق نامعلوم)
سرکوب شدید مسیحیت، بودیسم و دیگر مذاهب
قحطی بزرگ دهه ۱۹۹۰، اعدام و شکنجه مخالفان سیاسی
آلبانی تحت انور خوجه🔻
دوره: ۱۹۴۶-۱۹۸۵
کشتهشدگان: هزاران نفر، جامعه بهشدت کنترلشده
یکی از ضد مذهبیترین رژیمهای تاریخ؛ منع کامل هرگونه فعالیت دینی، تخریب کلیساها و مساجد، اعدام روحانیون
رومانی تحت نیکلای چائوشسکو🔻
دوره: ۱۹۶۵-۱۹۸۶
کشتهشدگان: دهها هزار نفر
سرکوب مخالفان و محدود کردن فعالیتهای مذهبی
یوگسلاوی (تیتو)🔻
دوره: ۱۹۴۵-۱۹۸۰
کشتهشدگان: دهها هزار نفر
سرکوب مذهب، بهویژه کاتولیکها و مسلمانان بوسنیایی
جمهوری خلق مغولستان🔻
دوره: ۱۹۲۴-۱۹۹۲
کشتهشدگان: هزاران راهب و مذهبی بودایی
تخریب صومعهها و سرکوب دین بودایی
۹. جمهوری دموکراتیک افغانستان در دوران کمونیستی (تحت حمایت شوروی)🔻
دوره: ۱۹۷۸-۱۹۹۲
کشتهشدگان: بیش از ۱ میلیون نفر
کشتار مذهبیون و مخالفان به ویژه در جریان کودتای حزب دموکراتیک خلق
🔸انقلاب فرانسه (دوره وحشت): جنبش ضد دینی شدید، قتل بسیاری از کشیشها و مذهبیها، اعدامهای گسترده (تا ۴۰۰ هزار نفر).
🔸جنگ داخلی اسپانیا (۱۹۳۶–۱۹۳۹): سرکوب شدید کلیسای کاتولیک توسط جمهوریخواهان، قتل حدود ۷ هزار کشیش و راهبه (در مناطق تحت کنترل آنها).
🔸رژیم شوروی و کمونیسم در کشورهای اروپای شرقی (چکسلواکی، بلغارستان، مجارستان، لهستان، آلمان شرقی): سرکوبهای مذهبی، زندانی و اعدام مخالفان فکری و روحانیون دینی.
تناقضات دیدگاه های آتئیست 🔻
_33nz.jpg)
|
بسیاری از متفکران و چهرههای شناختهشده آتئیست در تاریخ، دیدگاههای متفاوت و گاهی متناقض درباره معنا، اخلاق، سرنوشت بشر و حتی خود مفهوم آتئیسم ارائه دادهاند. خلاصهوار برخی تناقضها و اختلافات مهم میان مشهورترین آتئیستهای تاریخ:
۱. **نیچه vs. کامو و سارتر🔻
- **نیچه**: 👈معتقد بود پس از مرگ خدا، ارزشهای اخلاقی سنتی فرو میپاشند و باید "اراده معطوف به قدرت" و اخلاق جدید آفرید.
- **کامو**:👈 جهان را پوچ و بیمعنا میدانست اما بر برخاستن و مقاومت در برابر این پوچی تأکید داشت (اسطوره سیزیف).
- **سارتر**👈: به "آزادی مطلق" فردی و مسئولیت کامل انسان باور داشت؛ حتی اخلاق انسانی را بدون خدا ممکن میدانست ("ما محکوم به آزادی هستیم").
- **تناقض:** 🔸
- نیچه بر ضرورت بازخوانی ارزشها پس از خدا تأکید کرد، ولی کامو و سارتر حتی در جهان بیخدا هم معنای اخلاقی یا مسئولیت انسانی قائل بودند.
---
۲. **داوْکینز vs. کامو**🔻
- **ریچارد داوکینز**👈: جهان را بر اساس علم و تصادف طبیعی تفسیر میکند؛ معنا را فرایند ذهنی و فردی میداند؛ خوشبینی علمی دارد.
- **کامو**👈: بر پوچی و بیمعنایی اصرار میورزد و خوشبینی علمی را نوعی توهم میداند.
- **تناقض:** 🔸
- داوکینز معنا را محصول فرآیند طبیعی و قابل خلق توسط فرد میداند؛ کامو معتقد است تلاش برای معنا نوعی شورش پوچگرایانه است.
---
۳. **برتراند راسل vs. ژان پل سارتر**🔻
- **راسل**:👈 اخلاق را مبتنی بر همدلی و منفعت جمعی میدانست؛ اعتقاد داشت حتی بدون دین، میتوان به اخلاق انسانی رسید.
- **سارتر**: 👈اخلاق را کاملاً نسبی و وابسته به انتخاب فردی میدانست ("اخلاق وضعی، نه مطلق").
- **تناقض:** 🔸
- راسل به نوعی اخلاق جهانی و پایدار قائل بود؛ سارتر هر نوع اصول ثابت را انکار میکرد.
---
۴. **استیون هاوکینگ vs. کریستوفر هیچنز**🔻
- **هاوکینگ:**👈 خدا را برای توضیح جهان لازم نمیدانست، اما گاه از "God" به عنوان استعارهای برای قوانین طبیعت استفاده میکرد.
- **هچینز:**👈 هرگونه کاربرد خدا و دین حتی به صورت نمادین یا استعاری را رد میکرد.
- **تناقض:** 🔸
- هاوکینگ گاهی بینیازی از خدا را با زبان علمی و فلسفی و استعاره بیان میکرد؛ هچینز هرگونه کاربرد را حتی تمثیلی نفی میکرد.
---
۵. **کارل مارکس vs. فروید**🔻
- **مارکس:** 👈دین را "افیون تودهها" و وسیله سرکوب طبقاتی میدانست؛ ریشه دین را در ساختار اجتماعی-اقتصادی جستجو میکرد.
- **فروید:** 👈دین را محصول روان انسان، سرکوب امیال و ناتوانی در مقابله با واقعیت تحلیل میکرد.
- **تناقض:**
- مارکس ریشه دین را اقتصادی میدانست، فروید آن را روانشناختی میپنداشت.
۶. **سام هریس vs. ریچارد داوکینز**🔻
- **سام هریس:** 👈اخلاق را میتوان علمی تبیین و حتی "عینی" کرد (اخلاق مبتنی بر رفاه موجودات هوشمند).
- **داوکینز:**👈 اخلاق را عمدتاً محصول تکامل و انتخاب طبیعی میداند و از هرگونه عینیت اخلاقی احتراز میکند.
- **تناقض:** 🔸
- هریس معتقد است علم میتواند خوبی و بدی را روشن کند؛ داوکینز نسبت به چنین ادعایی تردید دارد و آن را محصول فرایند بقا میداند.
---
۷. **دان دنت vs. نیچه**🔻
- **دانیل دنت:** 👈انسانها چون ماشینهای تکاملی هستند، معنا و اخلاق را میتوان با نگاه تکاملی توضیح داد (خودآگاهی توهم است اما مفید!).
- **نیچه:** 👈اخلاق و معنا را ساختهی ارادهی انسان و قدرت فردی میداند، نه محصول بیولوژی یا تکامل غریزی.
- **تناقض:** 🔸
- دنت نگاه ماشینی دارد؛ نیچه بر اختیار و اراده فردی به عنوان مبدأ ارزشها اصرار میکند.
---
۸. **داوکینز vs. کریستوفر هیچنز**🔻
- **داوکینز:**👈 گاهی به زیبایی طبیعت و حس حیرت نسبت به علم بهعنوان جایگزین معنویت اشاره میکند ("حیرت علمی").
- **هچینز:** 👈هر نوع حس معنویت یا شگفتی شبهدینی را غیرضروری و حتی آسیبزا برای خردورزی میداند.
- **تناقض:** 🔸
- داوکینز نوعی ستایش علمی را مجاز میداند، هچینز حتی با چنین تجربههایی مخالف است.
---
۹. **یووال نوح هراری vs. برتراند راسل**🔻
- **هراری:** 👈اخلاق و معنا را داستانهایی برای بقا و بقای جمعی انسانها میداند ("داستانهای مشترک").
- **راسل:** 👈اخلاق را نه صرفاً داستان، بلکه مبتنی بر تجربه انسانی و همدلی واقعی میداند.
- **تناقض:** 🔸
- هراری مفهوم اخلاق را افسانهای مفید میداند، راسل رگههایی از واقعیت عینی برای اخلاق قائل است.
---
۱۰. **نیچه vs. مارکس**🔻
- **نیچه:** 👈منتقد شدید تودهها، اخلاق جمعی و ارزشهای عامه بود ("بردگان اخلاقی").
- **مارکس:** 👈بر برابری، رهایی تودهها و عدالت جمعی تأکید داشت.
- **تناقض:** 🔸
- نیچه مخالف عدالت جمعی و آرمانگرایی تودهای بود؛ مارکس عدالت اجتماعی و انقلاب را ستایش میکرد.
---
۱۱. **کارل ساگان vs. فروید**🔻
- **ساگان:** 👈علم و کنجکاوی را نوعی معنویت و راه آرامش انسان میدانست؛ انسان را جستوجوگر معنا از راه طبیعت.
- **فروید:**👈 علم را جایگزین ناکام و ناقصی برای قلمرو دین و احساس امنیت روانی میدانست.
- **تناقض:** 🔸
- ساگان علم را کافی و حتی باشکوه میدانست؛ فروید شکاک بود که علم بتواند جای دین و نقش روانیاش را بگیرد.
---
نکته تکمیلی
آتئیسم چون بر نفی یک اصل واحد (وجود خدا) بنا شده، درباره "چیستی بشر، معنا، اخلاق، وظیفه" جبههای متکثر و محل اختلافهای بسیار جدی است.
نتیجه🔻
آتئیسم یک نظام فلسفی بسته و یکپارچه نیست، بلکه جریانی متکثر است. تناقض و اختلاف میان حرفهای آتئیستهای بزرگ نشان میدهد که آنها به جهان بیخدا نگاههای بسیار متفاوتی دارند:
- برخی به پوچگرایی میرسند (کامو)
- برخی بر ضرورت عدالت و اخلاق تأکید دارند (راسل)
- برخی هر نوع معنا را نفی میکنند (نیچه)
- برخی معنای جدید خلق میکنند (سارتر، داوکینز)
بالاخره نوع معنا یا بی معنایی چیست ؟
ضعف استدلال های آتئیست 🔻
_5k4y.jpeg)
|
موارد زیادی از "ضعفها"، "ایرادها"، یا نارساییهای مهم و منتقدانهای که فیلسوفان، متفکران، یا منتقدان درباره استدلالها و دیدگاههای بزرگترین چهرههای آتئیست در حوزههای مختلف (جایگاه زن، اخلاق، معنا، علم، معنویت، استدلالهای اثبات عدم وجود خدا و…) مطرح کردهاند، ذکر شده است
(اینها الزاماً معنای رد کامل حرف آتئیستها نیست، بلکه مهمترین انتقادها و نقاط ضعف این رویکرد از نگاه منتقدان چه مذهبی، چه غیرمذهبی است.)
--
ضعفهای مربوط به جایگاه زن🔻
۱. **مارکس و سوسیالیستهای اولیه:** نگاه ابزاری به زن و نادیدهگرفتن تجربه و هویت زنانه در طرحهای کلان اجتماعی.
۲. **نیچه:** گاه اظهار نظرهای زنستیزانه («زن برای مرد خطر است» و…)، نادیدهگرفتن توان برابر زن با مرد.
۳. **فروید:** محدود کردن هویت زنانه به "حسادت آلت مردی" و نقش مادری – تقلیلگرایی جنسی.
۴. **برتراند راسل:** حمایت از آزادی جنسی بیقید ممکن است به ابژه شدن زن و ناعدالتی اجتماعی منجر شود.
۵. **دیدگاه داروینیسم اجتماعی:** تفسیر تکاملی نقش زنان گاهی توجیهکننده تبعیضهای جنسیتی شده است.
---
ضعفهای استدلال در باب اخلاق🔻
۶. **نسبیگرایی اخلاقی سارتر:** نمیتواند معیار مشخص جهانی برای عدالت و اخلاق فراهم کند، منجر به سردرگمی اخلاقی.
۷. **داوکینز / هواداران اخلاق تکاملی:** نمیتواند توضیح دهد چرا باید «خوب» باشیم حتی اگر هزینهبر و بر خلاف منافع ژنتیکی ما باشد.
۸. **مبنای پراگماتیسم و فایدهگرایی:** اخلاق تابع شرایط و سودمندی؛ در بحرانهای اخلاقی معیار مشخص ندارد.
۹. **هاکسلی و فویرباخ:** حذف معیار مطلق، راه را برای نسبیت افراطی باز میکند.
۱۰. **هاریس (اخلاق علمی):** تعریف «خیر» و «شر» صرفاً بر اساس رفاه بیولوژیک انسان اشکالات فلسفی و عملی دارد.
---
ضعفهای مربوط به معنا و هدف زندگی🔻
۱۱. **آبزوردیسم کامو:** پذیرش پوچیِ مطلق ممکن است به ناامیدی و بیتفاوتی اخلاقی منجر شود.
۱۲. **تفسیر داوکینز از معنا:** شخصی کردن معنا از بنیادهای همبستگی و ارزشهای مشترک میکاهد.
۱۳. **نیچه و معنا:** ساخت «اراده معطوف به قدرت» به مثابه معنا، ممکن است به نیهیلیسم و تعارض اجتماعی منجر شود.
۱۴. **هراری و نسبیت معنا:** معنای زندگی را فقط افسانه و قرارداد اجتماعی میداند و راه را برای بحران هویت باز میکند.
۱۵. **فروید:** تقلیل همه انگیزههای انسانی به غرایز جنسی و مرگ، معنای عمیق هستی را نادیده میگیرد.
---
ضعفهای استدلال درباره علم و جایگزینی آن با معنویت🔻
۱۶. **علمگرایی افراطی (هاوکینگ، داوکینز، دنت):** علم قادر نیست به همه سوالات وجودی و اخلاقی پاسخ دهد.
۱۷. **نادیده گرفتن تجربه معنوی و عرفانی:** بسیاری از انسانها تجربههای عرفانی را واقعیتر از فرضیات علمی میدانند؛ انکار کامل، ناتوانی در توضیح فراگیری این تجربههاست.
۱۸. **ابهام مرز علم و ضدعلم:** بعضی آتئیستها تعریف مشخصی از علم و شبهعلم ندارند و در مواجهه با علم جدید دچار تناقض میشوند.
۱۹. **تقلیل معنویت به احساس شگفتی طبیعی (ساگان):** معنویت و پرستش را صرفاً حس علمی جا میزند که برای بسیاری کافی نیست.
۲۰. **داروینیسم فلسفی:** تعمیم نظریات علمی به عرصه ارزشهای انسانی (naturalistic fallacy) یکی از ایرادهای رایج است.
---
ضعفهای مربوط به استدلال در باب خدا و متافیزیک🔻
۲۱. **اثباتناپذیری نبود خدا (راسل، داوکینز):** اصل موضوعهشان این است که چون خدا دیده نمیشود، پس وجود ندارد؛ اثبات فلسفی نبود خدا غالباً ناممکن است (مسئله non-falsifiability).
۲۲. **نادیده گرفتن استدلالهای پیچیده فلسفی کهن:** نگاه بعضی آتئیستها (مثل داوکینز) به خدا، صرفاً خدای ساده و کودکانه ابراهیمی است، نه خدای متعالی فلسفه کلاسیک.
۲۳. **ایراد چرایی هستی (why is there something rather than nothing):** علم نمیتواند به همه سوالات متافیزیکی پاسخ بدهد.
۲۴. **پیشفرض مادهباوری (materialism):** فرض میکنند فقط ماده و نیرو واقعی است؛ اما این خود اثباتپذیر نیست.
۲۵. **مغالطه منابع دین (مارکس/فروید):** خلاصه کردن سرچشمه دین به اقتصاد یا ذهن، ابعاد پیچیده پدیده دین را نادیده میگیرد.
---
ضعفهای مربوط به زیر سوال بردن معنویت و دین🔻
۲۶. **نادیده گرفتن کارکردهای مثبت دین و معنویت:** نقش دین در اخلاق، همبستگی، آرامش روانی و معنا نادیده انگاشته میشود.
۲۷. **تعمیم افراطی دینستیزی (هچینز):** همه صورتهای دین و معنویت را یکسان مخرب معرفی میکند؛ تاریخ واقعی متکثرتر است.
۲۸. **انکار مطلق تجربیات عرفانی:** حذف همه تجربههای عرفانی بهعنوان توهم، مخالف شواهد روانشناسی و تاریخ است.
۲۹. **غفلت از دین سکولار:** بسیاری ایدههای سکولار (ناسیونالیسم، کمونیسم...) رفتارها و احساسات دینی دارند؛ این دوگانگی نادیده گرفته میشود.
۳۰. **فرض انسان عقلگرای مطلق:** فرض میشود همه انسانها اهل استدلالند و میتوانند بدون حس تعلق یا دین زندگی کنند، که روانشناسی و جامعهشناسی با آن مخالفاند.
---
نتیجه:.
این فهرست نقدهای رایج و جدی به ادعاها و نتایج آتئیسم رو منعکس میکند که بر باطل بودن آتئیست استدلال میکند
نقد اخلاقی آتئیست 🔻
|
یکی از نقدهای مطرح بر آتئیسم این است که بدون باور به وجود خدا یا اصول متافیزیکی فرادستی، بنیانی ثابت برای اخلاق بهسختی قابل دفاع است. بسیاری فیلسوفان خداگرا استدلال کردهاند که اگر خدا یا منبعی مطلق نباشد، معیارهای خوب و بد کاملاً نسبی شده و بستگی به سلیقه جمعی یا فرد دارد. این نگرانی حتی توسط برخی فیلسوفان آتئیست نیز پذیرفته شده است.
مارتی هاگز (R. M. Hare) و الیزابت آنسكومب (Elizabeth Anscombe) در نقد بر اخلاق سکولار، وجود ارزشهای عینی و الزامآور بدون پشتوانه فراانسانی را زیر سؤال بردهاند. آنسکومب در مقاله معروف خود درباره “مدرنیته اخلاق بدون قوانین الهی”، میگوید:
«اخلاق مدرن تلاش میکند چیزی را حفظ کند که ریشه و معنای خود را از دست داده؛ یعنی الزامات اخلاقی بدون قانوندهندهای الهی.»
فریدریش نیچه (Friedrich Nietzsche)🔻
نیچه از بزرگترین چهرههای فکر آتئیستی و ضد مسیحیت است. او مینویسد:
«خدا مرده است… و ما او را کشتهایم»
(یعنی جامعه مدرن با کنار گذاشتن خدا، معیارهای اخلاقی سنتی را هم کنار گذاشته است.)
در برخی آثارش مدافع “اخلاق بردگان” و ضعف در برابر “اخلاق اربابان” است. مثلا گفته:
«آنچه سقوط میکند، آن را بیشتر هل بده.»
آنتون لاوی (Anton LaVey)🔻
بنیانگذار شیطانپرستی معاصر و کاملاً آتئیست، در «انجیل شیطان» مینویسد:
«اگر کسی مزاحمتان شد، او را نابود کنید.»
(The Satanic Bible, 1969)
نگاه او مبتنی بر “خودخواهی” و ضدیت آشکار با عشق و گذشت است.
ریچارد داوکینز (Richard Dawkins)🔻
از سرشناسترین آتئیستهای عصر حاضر. هرچند خود را اخلاقگرا معرفی میکند، اما درباره عدم نیاز به اخلاق مطلق میگوید:
«اخلاق بر آمده از تکامل کور است… هیچ هدف نهایی یا استعداد مطلقی برای تفاوت میان خوب و بد وجود ندارد.»
بیخدایی در سطح مبنا، تکیهگاهی مطلق برای اخلاق ارائه نمیدهد و ممکن است راه برای نسبیگرایی اخلاقی باز کند.
بعضی بزرگان آتئیست (در حرف یا عمل)، ارزشهایی مانند خشونت یا خودمحوری را تشویق یا تئوریزه کردهاند.
طبق استدلال های هاوکینگ اجازه هر کار غیر اخلاقی وجود خواهد داشت
همچنین عده ای مجاز شدن موارد عجیب در فرهنگ های سکولار را مورد نقد قرار داده اند
🔸مجاز کردن ازدواج و رابطه با حیوانات
🔸مجاز کردن سقط جنین
🔸مجاز کردن شراب خوری و موادر مخدر و چیز هایی که برای بدن ضرر دارد
🔸مجاز کردن ازدواج با محارم
نسبی بودن اخلاق و عدم وجود معیار مشخص همواره بزرگترین نقد های وارده بر اعتقادات آتئیستی بوده است
نقد ترویج بی بند و باری و افسردگی و خود کشی آتئیست 🔻
|
این بخش به نقد رفتار آتئیست ها در سراسر جهان میپردازد و آتئیست را منشا بی بند و باری و بی اخلاقی میداند
تحقیقات در سیزده کشور جهان روی هزاران نفر نشان داده است مردم آتئیست هارا منشا بی اخلاقی میدانند از سه منبع معتبر
نیچر 🔻

لایو ساینس🔻

رسرچ گیت🔻

گاردین :🔻
افراد بی اخلاق بیشترشان آتئیست اند

فاکس نیوز :🔻
امروزه بی اخلاق ترین و خطرناک ترین افراد آتئیست اند

زیست فناوری آمریکا :🔻
تجاوز به مردم
زنای با محارم
قتل و حتی ادم خواری نشات گرفته از تفکرات آتئیستی است

بیشترین خود کشی در کشور های بی دین دیده شده است همچنین نسبت خودکشی مردم در کشور های دیندار بسیار کمتر است 🔻

بیشترین تجاوز در جهان به زنان بین افراد بی خدا بوده است
https://www.google.com/amp/s/www.tas...
همچنین منابع بسیاری افسردگی بالا را بین آتئیست ها و نیهیلیست ها شایع میدانند
نقد بحران هویت، خستگی وجودی و پارادوکسهای مدرن در جوامع سکولار-آتئیستی🔻 |
یکی از مهمترین نقدهای معاصر بر آتئیسم (و سکولاریسم افراطی)، ظهور بحرانهای نوظهوری است که صرفاً در نبود ایمان دینی تشدید میشوند—بحرانی که نه فقط در فلسفه بلکه در زیست روزمره، روان و ساخت اجتماعی نمایان شده است:
---
### **الف) بحران هویت جمعی و فردی**
در جوامع با نرخ بالای آتئیسم (مثلاً اسکاندیناوی، کشورهای شمال اروپا، ژاپن)، بسیاری از روانشناسان و جامعهشناسان (مثل ویکتور فرانکل یا فیلیپ رافان) به «بحران معنا و هویت» در نسلهای جدید پرداختهاند:
- **نمونه: ژاپن معاصر**
- نسل جوان، با وجود رفاه و بینیازی دینی، با بحران «هایکیکیموری» (انزوای شدید، خانهنشینی و بیگانگی) روبروست.
- همچنان که مفهوم «کامپو» (کار تا حد مرگ) و افزایش خودکشی بهخاطر بیمعنایی و بحران هویت، در رسانهها مورد بحث است.
- **نمونه: کشورهای اسکاندیناوی**
- با اینکه کمترین نرخ دینداری را دارند، اما نرخ بالای «مصرف داروهای ضدافسردگی»، رواج جنبشهایی چون «لاکچری نیهیلیسم» (رفاه بعلاوه حس پوچی)، و بحرانهای روانی تایید میکند حتی با بالاترین رفاه مادی، بحران معنا و هویت پابرجاست.
- **تحقیقات فرانکل (پزشک و روانشناس یهودی-اتریشی):**
- تأکید دارد که فقر معنا (Existential Vacuum) به سرخوردگی، افسردگی و پرخاش اجتماعی منجر میشود. آتئیسمی که نتواند معنا، پیوند و هدف مشترک بسازد، خطر بحران هویت را بهدنبال دارد.
---
### **ب) پارادوکس اعتماد و سرقت اخلاقی (The Problem of Borrowed Morality)**
- بسیاری از جوامع آتئیستزده (حتی فعالان سکولار) همچنان در فضای پسامسیحی یا پسادینداری زندگی میکنند و «سرمایه اخلاقی» و «اعتماد اجتماعی» روزبهروز تحلیل میرود.
- نمونه: پژوهشگرانی مانند چارلز تیلور و فیلیپ رافان معتقدند سرمایه اخلاقی قرنها از دل باورهای دینی انباشته شده و هنوز بهشکل میراث در جامعه باقیست. اما وقتی نسلها فاصله بگیرند، این لایه ناپدید خواهد شد (مشاهده کاهش اعتماد اجتماعی، مشارکت مدنی، رشد فردگرایی افراطی و...).
- **مثال:** بریتانیا و فرانسه بعد از دههها سکولاریسم، با بحران تنهایی، تضعیف خانواده و انزوای اجتماعی مواجهاند (افزایش خانههای سالمندان، خانوادههای تکنفره و بحرانهای ناشی از آن).
---
### **ج) کاهش تابآوری و معنای جمعی در بحران**
- **نمونه همهگیری کرونا:**
دادهها (از جمله تحقیقات در امریکا، ایتالیا، اسپانیا، نروژ) نشان میدهند کسانی که تعلق دینی دارند، تابآوری و امید بیشتری در برابر بحرانهای طبیعی و انسانی (مانند بیماری همگیر یا فجایع طبیعی) نشان دادهاند: شبکه حمایت اجتماعی، معنای رنج و امید به آینده.
- **شاهد عینی:**
افزایش حضور جوانان در مراکز رواندرمانی بهجای اجتماعهای مذهبی در جوامع آتئیستمحور (سوئد، چک، استرالیا).
---
### **د) فروپاشی الگوهای مشترک معنویت و آینده بشر**
- همچنان که اندیشمندانی چون واسلاو هاول (رئیس جمهور و روشنفکر چک) هشدار دادهاند:
جوامعی که هیچ آرمان مقدس یا رمزگونِ مشترکی ندارند (مخصوصاً بعد از فروپاشی دین)، در امر سیاست، اخلاق جمعی و هنر، دچار «تهیبودگی» یا بیمحوری (Rootlessness) میشوند.
- **مصادیق:**
- رشد جوامع مصرفی فاقد آرمان معنوی (Individualism Without Transcendence)
- فقدان معنا در هنر، سیاست و ادبیات نسل جدید غربی بر محور «همهچیز نسبی است»
---
*جمعبندی/نتیجه این بخش:**
هرچند آتئیسم در ظاهر، آزادی عقیده و فردیت را پیش میکشد، اما اگر نتواند جایگزینی برای معنای مشترک، پیوند اجتماعی و پاسداشت اخلاقی بیافریند، لاجرم به پارادوکسهایی چون بحران هویت، تهی شدن سرمایه اخلاقی و بالا رفتن نرخ پوچی وجودی گرفتار خواهد شد.
> «آزادی اندیشه اگر پایدار به معنا و پیوند نماند، خود به باری سنگین بدل میشود.»
نقد علمی آتئیست 🔻
|
در تاریخ اندیشه، بسیاری از چهرههای آتئیست مشهور، گاه ادعاها یا فرضهایی مطرح کردهاند که بعداً با پیشرفت علم، نادرست یا ناقص بودن آنها آشکار شده است.
این درحالی است که همین آتئیست ها با معیار علم تجربی که ثابت نیست به نقد متون دینی میپردازند (تناقض)
در ادامه ۲۰ نمونه قابل استناد، از خطاها و پیشبینیهای غلط علمی توسط آتئیستهای بزرگ و معروف میآورم:
---
مورداردی از اشتباهات و پیشبینیهای علمی نادرست آتئیستهای مشهور
(برخی موارد متعلق به دوران گذشتهاند و نشاندهندهی تحول دانش بشری هستند.)
1. هسته اتم غیر قابل شکافت است
- *برتراند راسل * و بسیاری از دانشمندان اوایل قرن ۲۰ باور داشتند که اتم قابل تجزیه نیست؛ بعدها شکافت هستهای اثبات شد.
2. حیات فقط روی زمین امکانپذیر است
- *کارل ساگان* و همعصرانش برای مدتها فرض کردند که حیات تنها بر پایه کربن و آب روی زمین ممکن است؛ امروزه امکان حیات فرازمینی (در اشکال مختلف) به طور جدی مطرح است.
3. کیهان ایستا است
- *برتراند راسل* و برخی معاصرینش فرض میکردند جهان ایستا است؛ نظریهی انفجار بزرگ (Big Bang) بعداً این باور را رد کرد.
4. وراثت تماما محیطی است
- *برتراند راسل* و برخی متفکران قرن ۲۰ اهمیت ژنتیک را نادیده گرفتند و بر ساختاردهی اجتماعی و محیطی تأکید داشتند؛ امروزه نقش برجسته ژنتیک اثبات شده.
5. حافظه در مغز، صرفاً لوح سفید است
- برخی آتئیستهای قرن بیستم، تحت تأثیر تجربهگرایی افراطی، حافظه و یادگیری را فقط اکتسابی میدانستند؛ یافتههای ژنتیکی خلاف این را نشان داد.
6.*خواب، صرفاً فقدان فعالیت مغزی است
- *راسل و برخی اندیشمندان تصور میکردند خواب نوعی توقف مغز است؛ امروزه میدانیم خواب فرآیندی فعال و حیاتی است.
7. نخستین سلولها در شرایط ساده ایجاد شدهاند
- *ریچارد داوکینز* و پیشینیانش فرض میکردند پیدایش حیات بسیار ساده و با سرعت اتفاق افتاده، اما اکنون میدانیم فرایندهای شیمیایی پیچیده و بسیار طولانی لازم است.
8. حیات خودبهخودی بهسادگی رخ میدهد
- بسیاری از آتئیستهای سدهی بیستم، تعارضی در منشأ خودبهخودی حیات نمیدیدند، اما امروزه ایجاد حتی سادهترین سلول شبیهسازی نشده است.
9. جهان ازلی و ابدی است (ابدی بودن ماده)
- *کارل مارکس* و برخی دیگر ماده را ابدی میدانستند؛ امروزه مشخص شده جهان آغاز داشته (انفجار بزرگ).
10. اندیشه شبهلامارکی درباره تکامل
- پیش از کشف ژنتیک، تصور میشد صفات اکتسابی به نسل بعد منتقل میشود، ایدهای که *مارکس* و برخی آتئیستهای اولیه پذیرفته بودند.
11. انکار واقعی بودن "خودآگاهی"
- برخی آتئیستها مانند *دانیل دنت*، خودآگاهی را صرفاً "خطای ادراکی" فرض میکنند؛ یافتههای علوم اعصاب خلاف این را نشان داده است.
12. برتری مطلق عقلانیت انسانی
- *آرنولد هاکسلی* و برخی دیگر بر عقلانیت صرف انسان تأکید میکردند؛ امروزه میدانیم انسانها بسیار تحت تأثیر ناخودآگاه و عوامل زیستی هستند.
13. عدم وجود غرایز اجتماعی ذاتی
- *فروید* و برخی روانکاوان معتقد بودند اخلاق و وجدان کاملاً محصول تربیت است، اما یافتههای زیستشناسی و روانشناسی تکاملی خلاف این را اثبات کردهاند.
14. تکامل خطی و پیشرونده است
- بعضی آتئیستها مانند *هربرت اسپنسر* تصور میکردند تکامل حتماً منجر به "پیشرفت" میشود؛ امروزه میدانیم تکامل هدفمند و خطی نیست.
15. جهش ژنتیکی همیشه ویرانگر است
- در دوران ظهور ژنتیک، برخی دانشمندان بیخدا تغییرات ژنتیکی را همیشه مرضی میدانستند؛ امروزه اهمیت جهش برای تنوع حیات اثبات شده.
16. حافظه و عواطف فقط محصول ماده هستند
- آتئیستهایی مانند *فرانسوا ژاکوب* کل ساحت روحی را به ماده تقلیل دادند، اما علوم شناختی ابعاد پیچیدهتر ذهن را نشان داده است.
17. فرض نقصان هوش زنان بر پایه اَنگارهای علمی عصر خود
- برخی آتئیستها از جمله فروید و نیچه، هوش یا توان عقلانی زن را "کمتر" میدانستند، که یافتههای روانشناسی این نگاه را باطل کرده است.
18. انکار قابلیت تغییر مغز بالغ (پلاستیسیتی مغزی)
- تا دههها، تصور میشد مغز بزرگسالان دیگر تغییر نمیکند؛ اما کشفیات جدیدتر این دیدگاه را رد کرد.
19. علم محیط زیست فاقد اهمیت است
- برخی متفکران آتئیست قرن بیستم آسیبهای رفتار صنعتی بر محیط زیست را ناچیز میدانستند؛ امروز تخریب عظیم طبیعت ثابت شده است.
20. فرض بیپایانی منابع طبیعی
- باور به اینکه منابع طبیعی پایانناپذیرند در میان برخی متفکران غیرمذهبی رایج بود، اما امروزه بحرانهای محیطی خلاف این را نشان دادهاند.
21. **سلول، ساختاری ساده و پر از ژل است
- دانشمندان آتئیست اوایل قرن بیستم (و حتی داروین) سلول را بسیار ساده میدانستند؛ امروزه پیچیدگی حیرتانگیز آن ثابت شده است.
22. **جهان مادی بدون آغاز است (نفی "تکینگی اولیه")**
- پیشرفت کیهانشناسی نشان داد کیهان، آغازی مشخص دارد.
23. **مورفولوژی همگرا تصادفی است و هدفمند نیست**
- برخی آتئیستهای زیستشناس نقش محیط و ضروت را نادیده میگرفتند؛ اما نظریههای جدید نشان میدهد همگرایی تکاملی میتواند راهبردی باشد.
24. **درد و تجربه دردْ کاملاً عینی و مکانیکی است**
- علوم اعصاب جدید نشان دادند ذهن و تجربه درد ماهیت بسیار پیچیدهتری دارند.
25. **زمینه زیستیِ بیماریهای روانی نادیده گرفته میشود**
- فروید و پیروانش بیماری روانی را صرفاً نتیجه عقده یا تربیت میدانستند؛ امروز نقش ژنتیک و زیستشناسی روشن است.
26. **فقدان "ژن خداجویی" یا بنیاد زیستی دین**
- برخی آتئیستها باور داشتند گرایش به دین فقط آموزش است؛ ژنتیک و نوروساینس نشان دادهاند تمایلهای مذهبی زمینه زیستی هم دارد.
27. **جادو یا سحر کاملاً ابلهانه و بیریشه است**
- امروز فهم شده بخش زیادی از پدیدههایی که جادویی شمرده میشدند، ریشه در پدیدههای روانشناختی یا خطای ادراکی دارد.
28. **کارکرد مغز به صورت کاملاً محلی/موضعی است**
- دیدگاه آتئیستهای پیشین این بود که هر بخش مغز فقط یک کار انجام میدهد؛ امروز اتصال شبکهای و چندکاره بودن مغز روشن شده.
29. **حیات بر پایه سیلیکون و دیگر عناصر کاملاً منتفی است**
- امروزه امکان وقوع انواع دیگر شیمیِ حیات مورد پژوهش است.
30. **اصل بقای گونهها فقط با "زور و رقابت"**
- مدل داروینیِ افراطی آتئیستها همواره تعاون و همکاری را نادیده میگرفت؛ زیستشناسی اخیر به همزیستی و همکاری نیز تأکید دارد.
31. **انسان به زودی دین و اسطوره را کنار میگذارد**
- پیشبینیهای آتئیستهایی چون آگوست کنت و فروید محقق نشد و دین همچنان رایج مانده است.
32. **خالی بودن فضا از ماده و انرژی (vacuum)**
- بسیاری دانشمندان فکر میکردند فضای خالی، واقعاً تهی است؛ کشف انرژی تاریک و میدانهای کوانتومی خلاف این را نشان داده است.
33. **ژنها به صورت کاملاً ایستا هستند**
- تا مدتها، ژن را غیرقابل تغییر میدانستند؛ امروزه پدیده اپیژنتیک و پویایی ژنها ثابت شده است.
34. **آناتومی مغز انسان به سرعت ثابت شده و تکامل نمییابد**
- شواهد تازه نشان میدهد مغز همچنان تحت فرگشت و تغییر است.
همه این موارد دستمایه نقد عده ای شده است که علوم تجربی نمی تواند داده موثقی برای نقد قرآن باشد زیرا هیچ تضاد مستقیمی نیست و علم طبیعی ابطال پذیر است
نقد فلسفی و علمی در نفی وجود خدا 🔻

|
توضیحات فلسفی و علمیِ متفکران آتئیست یا طبیعتگرا درباره نفی وجود خدا یا منشأ هستی همواره بر پایه حدس و گمان غیر علمی و توضیح های غیر منطقی از نظم و وجود جهان است که بشدت از سوی فیلسوفان خداباور نقد شده است
---
نقدهای فلسفی و علمی به تبیینهای آتئیستی درباره منشأ جهان و نفی خدا
1. مسئله علت نخستین (First Cause Problem)💡
- پرهیز آتئیستها از پذیرش یک علت بیعلت و ناتوانی در تبیین فلسفی "نخستین علت" برای زنجیره علیت.
2. مسئله امکان و ضرورت (Contingency and Necessity)💡
- تبیین ناکافی آتئیسم برای اینکه چرا اساساً "چیزی" (جهان) به جای "هیچچیز" وجود دارد.
3. ابطالناپذیری فرض عدم وجود خدا💡
- برهانهای آتئیستی عموماً ابطالناپذیرند و نمیتوانند نبود هر خدایی را نشان دهند (مسئله non-falsifiability). مثل برهان شر و ناسازگاری صفات الهی که صرفا نقد پیش فرضی از خدا است .
4. بیپاسخی به مسئله نظم و هدف در جهان (Teleology)💡
- توضیح «کاملاً اتفاقی» برای نظم موجود در جهان، برای بسیاری از فیلسوفان غیرعقلانی است.
5. عدم توضیح کافی برای پیدایش آگاهی (Consciousness)💡
- طبیعتگرایی نمیتواند ظهور ذهن، شعور و تجربهی آگاهانه از ماده صرف را توضیح دهد.
7. عدم توجیه قانعکننده قوانین ثابت طبیعت💡
- چرا قوانین پایه فیزیک همینگونهاند و اینقدر دقیق وجود دارند؟ تصادف یا ضرورت قابل اثبات نیست.
8. ناتوانی در تبیین ریاضیات و منطق پیشین از ماده💡
- چرا جهان مادی به نحوی است که با زبان ریاضی قابل توصیف و پیشبینی است؟
9. ابهام معنای "هیچ" در تبیین آغاز جهان💡
- "هیچ" در برخی آراء فیزیکی به معنای فقدان مطلق نیست؛ بیشتر شبیه خلأ کوانتومی است.
10. بیپاسخی به تجربههای عرفانی و دینی مشترک در فرهنگها💡
- تقلیل این تجربیات به خطا یا توهم، با دادههای روانشناسی تجربی همخوانی ندارد.
11. **مسئله ارزشهای اخلاقی عینی💡
- طبیعتگرایی نمیتواند منبعی برای ارزشهای اخلاقی بنیادینِ جهانشمول ارائه دهد.
12. ناهماهنگی در تبیین علیت و تصادف💡
- چطور میتوان تصادف کامل را با نظم دقیق و پایدار جهان جمع کرد؟
13. معضل پیدایش اطلاعات زیستی💡
- توضیح تصادفی برای رمزگذاریهای پیچیده ژنتیکی در حیات بسیار بعید یا غیرمحتمل است.
14. غفلت از تجربه زیباییشناختی و معنوی💡
- آتئیسم پاسخی برای منشأ یا جهتگیری عمیق انسان به زیبایی و معنا ندارد.
۱۵.توضیخات طبیعی برای تجربه های نزدیک به مرگ💡
با توجه به اینکه بیشتر تجربه های نزدیک به مرگ در حالت بیهوشی و عدم وجود حواس پنجگانه از بدن رخ داده و از حقایق دور تر از اتاق سالن بیمارستان بوده و بسیار مشترک بوده اند توهم دانستن آنها غیر منطقی است
این نقدها عمدتاً فلسفی یا علمی-فلسفیاند و از نقاط پرمناقشه در مناظرات خداباوران و آتئیستها به شمار میروند.
ادامه دارد ...