به نام الله
بر اساس دو دو تا چهارتای عقلی، سرباز بیدینی که معتقده فقط یه بار زندگی میکنه و بعد از مرگ چیزی نیست، اگه موقع حساسِ جنگ عقب بشینه تا بقیه کشته بشن و فردای پیروزی زنده باشه، کارش کاملا عقلانیه؛ چون هدفش رهایی از سختی و کسب لذت و عُمر بیشتره، پس سودش در زنده بودنشه. چرا بیاد ایثار و فداکاری و شجاعت به خرج بده؟!
حالا تصور کن یه جعبه پر از پولو جلوی یه بانک پیدا کردی که بسیار بهش نیازمندی. مادرت مریضه، پول دکتر نداری، ده تا قرض و قوله داری. اگه بخوایم فقط عقلی به قضیه نگاه بکنیم، باید برداریش، وگرنه حماقت کردی! و به تو خیلی بیشتر ضرر میرسه تا به اون بانک. اما حتی با اینکه معتقد به خدا و عذاب الهی نیستی، یه چیزی درونت میگه نه! میشه بهش گفت وجدان، ضمیر ناخودآگاه یا... من بهش میگم فطرت الهی. اسمش مهم نیست. اگه فقط با عقل پیش بریم، نمیتونی اثبات کنی این کار غلطه، اما یهکوچولو عذاب وجدان میگیری. هرچند بعضیا هم اصلا حسی درونشون بهشون هشداری نمیده و این نتیجه سپردن همون ذات و فطرت به شیطانه! اما معمولا، حتی به دروغگوترین انسان روی زمین هم بگی شیاد، بهش برمیخوره با اینکه میدونه کارش همینه. فرگشت، علم تجربی و... دقیقا توضیحش نمیدن، توضیح مبهمی از علتش دارن؛ اما دین توضیحش میده، و میگه در نهایت نه تو ضرر میکنی نه اون بانک. همه موافقن دروغگویی بده اما چرا اینهمه دروغ میگن؟ چون شهوات، کششهای درونی و منافع در تصمیمگیریها دخیل هستن.
عقل منفعتطلبه؛ به تنهایی کافی نیست و تو رو به کمال نمیرسونه. عقل و فطرت با همدیگه بالهای پرواز ما میشن. میگی نه؟ خب صرفا بر اساس عقل و استدلال اثبات کن دزدیدن اون پول کار بدیه! نمیتونی. تو اگه بیدینی و نمیدزدیش، این از فطرتت سرچشمه میگیره نه عقلت. ولی خیلیا هم میدزدنش، احتمالا بیشترِ شما بیدینها میدزدینش و به منم جواب میدین "آره توی این شرایط خاص معلومه که میدزدم". پس دو عقیده بین یک گروه افراد(بیدینها) داریم که هر کدوم به کار خودشون میگن خوب. آخرش کدوم خوبه؟ مشکل همینه: دودستگی یا چنددستگی در دینِ "عقلگرایی" یا "انسانیت"! بین مسلمونا هم هستا، چون بعضیا هم کمایمان یا دچار انحراف یا فهم غلط هستن و در عمل مسلمون نیستن. خب به همین دلیل میگیم همه به آموزههای دین اصیل (قرآن+سنت) رجوع کنیم که فطرت پاکتر و تقوا داشته باشیم و همه هممسیر بشیم. پس دقت کن، نمیگیم عقل رو تعطیل کن و هر چی دین میگه بپذیر! فطرت و اسلام خودشون با عقل قابلدرکن. باید فطرتو پاک نگه داشت و عقلو با فطرت آمیخت! اسلام راه اینو بهت یاد میده، بقیه ادیان ابراهیمی کنونی هم تا حدی همینطور
وگرنه یکی میگه همجنسگرایی موجه هست، یکی میگه نه. یکی میگه فحاشی گاهی خوبه، یکی میگه نه. یکی میگه اگه کسی بخواد تغییر جنسیت بده آزاده، یکی میگه نه. یکی میگه تنبیه اعدام خوبه، یکی میگه نه. یکی میگه بعضی از جنایتکارا حقشونه یه دست و یه پاشون قطع بشه، یکی میگه این مجازات در هر صورت منصفانه نیست. یکی میگه رابطه جنسیِ پیش از ازدواج رو موجه میدونم یکی میگه نه، و... چون هر کسی با عقل خودش میسنجه!
موجوده که فلان بیدین سوئدی با خواهر/برادر خودش ازدواج کرد و فلان آمریکایی با سگ!! اگه چندشت میشه، به خاطر فطرتته؛ وگرنه چرا که نه؟ میگی عقل؟ خب اونم میگه "من اینجوری از زندگیم لذت میبرم، مگه به تو ضرری رسوندم؟" حالا بیا درستش کن😅 اگه مثلا مسلمان افراطی اومده به اسم جهاد چند تا بیگناهو کشته، ما میگیم بر خلاف مرجع رفتار کرده و با استدلال اینو نشون میدیم، اما بیدین مرجعی نداره که بگیم مثلا استالین، لنین، مائو، پوت و ایلسونگِ بیدین که باعث کشتهشدن میلیونها انسان شدن، بر خلافش رفتار کردن! بیخداها و بیدینها هنوز بعد از قرنها، یه کتاب قانون رو در عرصه بینالمللی تکوین و تدوین نکردن. خب ممکن نیست، چون عقایدشون یکدست نیست! نتیجه گسترش بیدینی احساس پوچی و بیمعنایی، افزایش اضطراب و افسردگی، سردرگمی، بینظمی، فساد، هرجومرج و جنایته.
بیدینها مرجع اخلاقی واحدی ندارن. راهها، روشها و اصول مشترکی برای زندگی ندارن. همه شعار انسانیت سر میدن اما اختلافات بینشون فراوونه.
به اسلام ایرادات زیادی وارد میکنن و میگن این دینو ول کنید ولی جایگزین مشخص ندارن. اینم مشکله. اگه میخوای آبو از طرف بگیری، نباید بگی با چی رفعِ تشنگی کنه؟ جایگزینش عقلبسندگیه؟ خب دیدیم نتیجش میشه چی!
در این باره، پیشنهاد میشه که مناظره استاد امیر شُکری و وریا امیری رو در یوتوب ببینید، جایی که استاد شکری اثبات کرد پیشنیازِ یه جامعه اخلاقی، باور به وجود خدا و قیامته:
https://www.youtube.com/live/FObZfA5...
ممنون از توجهتون💚