روایت زندگی اشرف حکیمی؛ از محلههای فقیرنشین مادرید تا شکوه جام جهانی
|
🏚 بچهای از محلههای بیامکانات – جوانه زدن امید در خاک غربت
اشرف حکیمی در یک روز پاییزی، چهارم نوامبر سال ۱۹۹۸، در دل یکی از محلههای حاشیهای و کمبرخوردار شهر مادرید در اسپانیا، در خانوادهای مهاجر و سختکوش مراکشی، چشم به جهان گشود. پدرش، حسن حکیمی، با دستان پینهبستهاش، روزها به دستفروشی مشغول بود، تلاش میکرد تا لقمه نانی حلال برای خانواده فراهم کند. مادرش، سعیده محاوت، با قلبی سرشار از عشق و امید، ساعتهای طولانی را به نظافت خانههای مردم میگذراند، هر گوشه و کنار خانههای غریبهها را برق میانداخت تا روشنایی به زندگی فرزندانش ببخشد.
حسن و سعیده با امید به فردایی روشنتر، دل از سرزمین مادریشان، مراکش، کنده و به اسپانیا مهاجرت کرده بودند، به امید اینکه فرزندانشان، اشرف و خواهر و برادرانش، فرصتهای بهتری برای یک زندگی آبرومندانه داشته باشند. اما زندگی در غربت، آنقدرها هم که تصور میکردند آسان نبود. آنها با چالشهای اقتصادی فراوان، تبعیضهای خاموش و دلتنگی برای وطن دستوپنجه نرم میکردند. در این میان، اشرف کودکیاش را در محلهای گذراند که در آن توپهای پلاستیکی، زمینهای خاکی و رویاهای بزرگ، تنها داراییهای باارزش بچهها بودند.
اشرف بعدها با صدایی که هنوز رگههایی از آن روزهای سخت را در خود داشت، تعریف میکرد:
«خیلی وقتها لباس تمرین درست و حسابی نداشتم. پدرم با همون پولِ کم و اندکی که از دستفروشی به دست میآورد، با وسواس و عشق برام کفش فوتبال میخرید، کفشی که برام حکم تمام دنیا رو داشت. مادرم، قهرمان واقعی زندگی من، ساعتها خونههای مردم رو تمیز میکرد، کمرش خم میشد و دستاش تاول میزد، فقط برای اینکه من بتونم به تمرین برم، بتونم رؤیام رو دنبال کنم. من با عرق پیشانی و دعای خیر اونها بزرگ شدم. هرگز فداکاریهاشون رو فراموش نمیکنم.»
⚽ انتخاب بین وطن و سرزمینِ امکانات – ندای قلب از سرزمین آفتاب
در سالهای نوجوانی، استعداد خدادادی اشرف در فوتبال به چشم استعدادیابهای باشگاه رئال مادرید رسید و او به آکادمی معتبر "La Fábrica" راه پیدا کرد. در آنجا، زیر نظر بهترین مربیان، استعدادش شکوفا شد و پلههای ترقی را به سرعت طی کرد. با توجه به محل تولد و سالها حضور در اسپانیا، بسیاری از کارشناسان و حتی اطرافیان فکر میکردند که اشرف در آینده پیراهن تیم ملی اسپانیا را بر تن خواهد کرد. او تمام امکانات پیشرفت را در سرزمین اسپانیا داشت.
اما وقتی تماسی از فدراسیون فوتبال مراکش به او رسید، ندایی از اعماق قلبش برخاست. او لحظهای تردید نکرد. تصویری از چهرهی مادرش در ذهنش نقش بست، دستان مهربان و نگاه پرامیدش. او در مورد این انتخاب سرنوشتساز میگوید:
«درسته که من تو اسپانیا به دنیا اومدم و اونجا رشد کردم، ولی من اسپانیایی نیستم. من پسرِ مراکشام. خون مراکشی تو رگهای منه. مادرم هنوزم با دستهای خودش نون تنوری داغ و خوشمزه درست میکنه، عطر اون نون و طعم دستپختش، اون خاطرههای گرم و صمیمی هنوز با منه و همیشه با من خواهد بود. وقتی اون تماس اومد، قلبم به سمت مراکش پر کشید.»
و اینگونه بود که اشرف حکیمی، با وجود تولد و رشد در اروپا و داشتن تمام امکانات برای بازی در تیم ملی اسپانیا، با تصمیمی شجاعانه و قلبی آکنده از غرور، پیراهن قرمز و سبز مراکش را بر تن کرد و برای سرزمین مادریاش به میدان رفت.
🔥 پرواز در اروپا – از دفاع تا خط حمله، یک ستاره همهکاره
پس از نشان دادن استعدادهایش در چند بازی برای تیم اصلی رئال مادرید، اشرف حکیمی برای کسب تجربهی بیشتر و بازی به صورت ثابت، به صورت قرضی به باشگاه بوروسیا دورتموند در بوندسلیگای آلمان پیوست. حضور او در آلمان، برایش یک انفجار بود! با سرعت عجیب و غریب، قدرت بدنی فوقالعاده، توانایی گلزنی از خط دفاع، و پاسهای دقیق و هوشمندانهاش، او به سرعت به یکی از بهترین مدافعان کناری اروپا تبدیل شد و تحسین همگان را برانگیخت.
درخشش او در دورتموند، راه را برای پیوستن به باشگاههای بزرگتر هموار کرد. او پس از آلمان، راهی اینترمیلان در ایتالیا شد و زیر نظر آنتونیو کونته، در قهرمانی تاریخی اینتر در سریآ ایتالیا (۲۰۲۱)، پس از سالها سلطهی یوونتوس، نقش کلیدی و بسیار مهمی را ایفا کرد. سرعت و قدرت تهاجمی او از جناح راست، یکی از عوامل اصلی موفقیت اینتر بود.
و بعد از ایتالیا، در یک انتقال پرسروصدا، اشرف به پاریسنژرمن در فرانسه پیوست. در آنجا، او در کنار ستارگان بیبدیلی چون کیلیان امباپه و لیونل مسی، به یکی از ستارههای دنیای فوتبال تبدیل شد. او دیگر فقط یک مدافع نبود، بلکه به یک «دست راستِ حمله» برای تیمش بدل شده بود، بازیکنی که هم در دفاع مستحکم بود و هم در حمله، زهردار و خلاق عمل میکرد.
🦁 جام جهانی قطر، وقتی دنیا ایستاد – غرور آفریقا در قلب دوحه
اما اوج افتخارات اشرف حکیمی، بدون شک در جام جهانی ۲۰۲۲ قطر رقم خورد. او با تیم ملی مراکش، شگفتیساز این رقابتها شد و تاریخساز. در مرحلهی یکهشتم نهایی، آنها به مصاف اسپانیا، همان کشوری که اشرف در آن بزرگ شده بود، رفتند و در یک بازی نفسگیر و پس از تساوی بدون گل در وقتهای اضافه، در ضربات پنالتی به پیروزی رسیدند. ضربهی پنالتی پیروزیبخش مراکش را اشرف با یک ضربهی چیپ ظریف و جسورانه به سبک "پاننکا" به گل تبدیل کرد، گویی میخواست به سرزمین بزرگشدنش بگوید که او اکنون برای جای دیگری میجنگد.
در مرحلهی بعد، آنها پرتغال پرستاره را شکست دادند و به نیمهنهایی جام جهانی رسیدند، اتفاقی که برای اولین بار در تاریخ فوتبال آفریقا رخ میداد. اشکها و لبخندها در چهرهی اشرف پس از هر بازی، گویای تمام احساساتش بود. بوسه بر صورت مادرش که پس از هر مسابقه به زمین میآمد تا پسرش را در آغوش بگیرد، صحنههایی فراموشنشدنی و نمادی از پیوند عمیق او با خانواده و ریشههایش بود. او با پرچم مراکش که بر دوشش میانداخت، گویی پرچم تمام قارهای را حمل میکرد که سالها در عرصهی جهانی نادیده گرفته شده بود.
او در مورد این موفقیت تاریخی و پیام آن به دنیا گفت:
«ما فقط فوتبال بازی نمیکنیم. ما برای احترام میجنگیم. برای آفریقا. برای تمام مهاجرهایی که در غربت زندگی میکنند و تلاش میکنند. برای تمام بچههایی مثل من که از هیچ شروع میکنند و رؤیاهای بزرگ دارند. ما به دنیا نشان دادیم که آفریقا هم حرفهایی برای گفتن دارد.»
🧠 پیام نهایی: ریشههاتو فراموش نکن، حتی وقتی ستاره شدی – درسهای یک قهرمان بیادعا
اشرف حکیمی با زندگی و دستاوردهایش به ما یاد داد که:
-
اصالت و تعلق به ریشهها، افتخار میسازه — حتی وقتی در سرزمین دیگری به دنیا میآیی و زندگی میکنی.
-
تو میتونی صدای میلیونها نفر باشی که شاید در هیاهوی دنیا شنیده نشوند، اگر به خودت باور داشته باشی و برای هدفت بجنگی.
-
پشتِ هر موفقیتی، چه بسا فداکاریهای بیشمار یک مادر باشد که شبها اشکهایش را پاک کرده تا صبح نان برای فرزندش فراهم کند.
✅ نتیجهگیری: شیر اطلس، صدای قارهای که دیگر خاموش نمیشود
اشرف حکیمی فقط یک فوتبالیست با استعداد نیست. او نماد امید برای بچههای مهاجر در سراسر جهان است. او نماد قارهی آفریقا است که سالها "کم دیده شده" بود، اما حالا با درخشش او و تیم ملی مراکش، با افتخار بر سکوهای جهانی ایستاده است.
با سرعت خیرهکنندهاش در زمین، با قلب بزرگش، با تصمیم شجاعانهاش برای بازی با پیراهن قرمز مراکش، او تاریخ ساخت. مادرید او را پرورش داد و بزرگ کرد، اما آفریقا او را به یک ستارهی بیبدیل تبدیل کرد.
و حالا، اشرف حکیمی صدای قارهای است که دیگر هیچکس نمیتواند آن را نادیده بگیرد. او شیر اطلس است که غرش افتخارش، در تمام جهان شنیده میشود.