در شهر بندری لیورپول، جایی که آسمان همواره بوی نم دریا را با خود دارد و دیوارهای آجری شهر، هنوز خاطرات پرفراز و نشیب کارگران بندر و دریانوردان را در خود حک کردهاند، تیمی متولد شد که بعدها نامش لرزه بر اندام بزرگان اروپا انداخت: باشگاه فوتبال لیورپول. شهری که ریشههایش در صنعت و تجارت در رود مرسی گره خورده بود، نیازمند نمادی از روح تسلیمناپذیرش بود.
آغاز یک اسطوره: ۱۸۹۲ سال ۱۸۹۲، در پی اختلافی بر سر اجارهبها بین «جان هولدینگ»، کارآفرین و شهردار وقت لیورپول، و باشگاه اورتون، زمین باستانی آنفیلد خالی ماند. هولدینگ که مردی با دید وسیع و عزمی راسخ بود، تصمیم گرفت بهجای واگذاری آنفیلد، تیمی جدید را پایهگذاری کند. او به سرعت باشگاه فوتبال لیورپول را تأسیس کرد تا سکوت این ورزشگاه را با فریادهای شورانگیز گلها و تشویق هواداران بشکند. اینگونه بود که لیورپول به دنیا آمد، بیآنکه بداند روزی به یک نهاد فراتر از فوتبال تبدیل خواهد شد و در قلب میلیونها نفر در سراسر جهان جای خواهد گرفت. نخستین بازی آنها در آنفیلد مقابل روترهام تاون، نویدبخش آیندهای روشن بود.

عصر شنکلی و تولد «بوت روم» در دهههای ابتدایی، لیورپول بیشتر در سایهی رقیب دیرینهاش، اورتون، که آن زمان قدرتمندتر بود، حرکت میکرد. اما از دهه ۱۹۶۰، بادی از تغییرات اساسی وزیدن گرفت. مردی به نام بیل شنکلی، یک اسکاتلندی کاریزماتیک با کتی بارانی کهنه، نگاهی نافذ و ذهنی مملو از ایدههای نو، در سال ۱۹۵۹ سکان هدایت قرمزها را بهدست گرفت. او نهتنها یک مربی فوتبال، بلکه معمار یک فلسفه، یک فرهنگ و یک خانواده بود. شنکلی تیمی را تحویل گرفت که در دسته دوم بود و آن را به یکی از قدرتهای بلامنازع فوتبال انگلیس و اروپا تبدیل کرد. شعار معروفش «فوتبال از زندگی و مرگ مهمتر است» هنوز هم بر دیوارهای آنفیلد و در ذهن هواداران طنینانداز است و نمایانگر تعهد بیحد و حصر او به بازی و به باشگاه بود. شکلگیری «The Boot Room» در دوران شنکلی—اتاق کوچکی در آنفیلد که در ابتدا برای نگهداری کفشها استفاده میشد و سپس به محلی برای جلسات استراتژیک مربیان تبدیل شد—سرآغاز سنتی شد که دههها ادامه یافت. در این اتاق، مربیان و بازیکنان، با فنجانهای چای و تختههای تاکتیکی، دربارهی فوتبال بحث و تبادل نظر میکردند و روح باشگاه، دانش فنی و ارزشهای لیورپول، نسل به نسل منتقل میشد. این میراث، پایههای سلطه لیورپول را در سالهای آتی بنا نهاد.

عصر طلایی: دهههای ۷۰ و ۸۰ میلادی دهههای ۷۰ و ۸۰، دوران طلایی و بینظیر لیورپول بود. مردانی چون باب پیزلی و جو فِیگن، جانشینان شنکلی از همان «بوت روم»، تیم را به قله اروپا رساندند. لیورپول مجموعاً شش بار قهرمان اروپا (لیگ قهرمانان اروپا/جام باشگاههای اروپا) شد: اولین بار در سال ۱۹۷۷ در رم با غلبه بر بوروسیا مونشنگلادباخ، سپس در سال ۱۹۷۸، ۱۹۸۱، ۱۹۸۴، و بار دیگر در سال ۲۰۰۵ در استانبول در یک فینال دراماتیک مقابل میلان، و آخرین بار در سال ۲۰۱۹ در مادرید با شکست تاتنهام هاتسپر. این افتخارات بیشمار اما با اشک و خون هم آمیخته بود. حادثهی هیسل در سال ۱۹۸۵ در بروکسل، بلژیک، که به کشته شدن ۳۹ هوادار، عمدتاً از تیم یوونتوس، انجامید، و تراژدی هیلزبورو در ۱۵ آوریل ۱۹۸۹، که جان ۹۷ لیورپولی را در نیمهنهایی جام حذفی گرفت، زخمهایی عمیق و ابدی بر روح باشگاه و شهر لیورپول باقی گذاشت. این فجایع، هواداران لیورپول را بیش از پیش به هم پیوند داد و باعث شد آنها با قدرت و اتحاد بینظیری، برای عدالت بجنگند. هواداران لیورپول، معروف به «کاپ منها» (Kopites)، هیچوقت دست از عشق بیقید و شرطشان برنداشتند. بنری که در هر بازی در آنفیلد به اهتزاز درمیآید و سرود بلند و پرشور هواداران در آغاز هر بازی، میگوید: “You’ll Never Walk Alone” تو هرگز تنها قدم نخواهی زد. و همین جمله، نه فقط یک شعار، بلکه مانیفست زندگی میلیونها هوادار لیورپول در سراسر دنیاست؛ نمادی از همبستگی، تابآوری و امید.

رستاخیز تحت هدایت کلوپ سالها پس از دوران افت نسبی در اوایل قرن ۲۱، مردی آلمانی با دندانهایی درخشان و لبخندی مهربان پا به آنفیلد گذاشت: یورگن کلوپ. او در سال ۲۰۱۵ سرمربی لیورپول شد و با انرژی وصفناپذیر و فلسفه فوتبالی «گگن پرسینگ» (پرس شدید از حریف بلافاصله پس از از دست دادن توپ)، روح تیم را از نو زنده کرد. کلوپ با قلبی سرشار از ایمان و ارتباطی عمیق با هواداران، لیورپول را به قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا در سال ۲۰۱۹ و سپس به قهرمانی لیگ برتر انگلستان در فصل ۲۰۲۰-۲۰۱۹ رساند. قهرمانیای که پس از ۳۰ سال انتظار برای رسیدن به عنوان قهرمانی لیگ، شیرینتر از هر جامی بود و جشن آن در سراسر شهر لیورپول و در میان هوادارانش در جهان، به یادماندنی شد.

لیورپول: فراتر از یک باشگاه لیورپول اما فراتر از جامها و افتخارات است. این باشگاه نماد یک شهر است. شهری کارگری، مقاوم، سرزنده و همیشه در حال مبارزه با ناملایمات. از بیتلز که انقلابی در موسیقی جهان به پا کردند تا اسکلههای تاریخی و انبارهای قرمز بندر که روزگاری قلب تپنده تجارت جهانی بودند، لیورپول همیشه صدای خاص خود را دارد. تیم قرمزپوش این شهر، پژواک همان صدای مقاومت، امید و اتحاد است. وقتی بازیکنی با پیراهن قرمز لیورپول پا به چمن آنفیلد میگذارد، فقط یک بازی را شروع نمیکند؛ او قصهی نسلی از مردمان این شهر را ادامه میدهد. قصهای از اتحاد بیبدیل، افتخار، شکستهای دردناک، ایستادگی در برابر ناملایمات و پیروزیهای شیرین. لیورپول فقط یک تیم فوتبال نیست. لیورپول، یک باور است. باوری که در دل هر هوادار در هر گوشه از جهان زمزمه میشود: «تو هرگز تنها قدم نخواهی زد.»
