درود دوستان قرار هست که مباحث تحلیلی بحث وجود خدا رو داشته باشیم توی سه بخش
۱_پایه های اثبات
۲_تقریر های اثبات (گرفته از پایه ها)
۳_اثبات صفات الهی
کاری که اکثر فلاسفه مدرن انجام میدن الان بر خلاف براهین سنتی آوردن یک برهان صرف مثل امکان و وجوب و صدیقین نیست بلکه ارائه از از مقدمات بدیهی یا اثبات شده هست که از مجموع پذیرش اونها که همه باید واضح و اثبات شده باشم بشه هر تقریر مختلفی رو ارائه کرد . بعد میان از مقدمات دفاع میکنم مثلا انتقاد علیت و فیزیک کوانتوم رو جوابشو میدم
تعاریف
🛎️وجود : چیزی که موجودیت دارد (چه مادی چه غیر مادی )
معنای واحد وجود: "هستی و واقعیت داشتن" (در مقابل عدم و هیچی).
اما این هستی، در موجودات مختلف با شدت و ضعف محقق میشود.
🛎️عدم (نیستی) : هیچ مطلق (هیچ چیز مادی و غیر. مادی ای نیست ) عدم کلی موجودیت و نیستی مطلق
🛎️امکان : چیزی که میتوانست نباشد یا وابسته و علتمند و ممکن العدم و.. است
🛎️وجوب : چیزی که وجودش ضروری و غیر وابسته و علتمند است و امکان نبودن ندارد
🛎️علیت: تبیینی برای بودن هر چیزی که وجودش از خودش نیست
🛎️ استدلال منطقی: معلوم کردن مجهولات از طریق معلومات
.
توضیحات مهم :
این مقدمات ضروریات عقلی هستند که باید توسط یک انسان منطقی پذیرفته شوند
.
🔑۱_از عدم هیچ چیز پدید نمی آید
(چون نیستی مطلق هیچ چیزی نیست که ازش چیزی پدید بیاید و جمع عدم تا بی نهایت عدم است )
عدم + عدم = عدم این تا بی نهایت همین است
....
🔑۲_اصل وجود (واجب )ضروری است
(چون از عدم وجودی نمی آید طبق ۱ ) پس وجودی ضروری هست.
....
🔑۳_جهان فیزیکی یک سلسله علت و معلول است:
(ممکن و معلول است چون به علت پیشین و شرایط قبلی و بسترش وابسته است )
وجود هر شیء مادی مشروط به شرایط قبلی است.
این «وابستگی به شرایط پیشین» به این معناست که هر شیء مادی میتوانست وجود نداشته باشد اگر شرایط قبلی به گونهای دیگر بود.
...
🔑۴_جمع ممکن ها خودش ممکن است:
اگر همه اجزا «ممکن»اند، کل مجموعه ختی اگر ازلی باشد نیز «ممکن» است، و به علتی بیرون از آن سلسله نیاز دارد.(منطق مجموعه ها)
مجموع موجودات ممکنالوجود پشت هم نیز ممکنالوجود است (حتی اگر سلسله ازلی زمانی باشد ) چون وابستگی ارتقا پیدا می کند و کماکان امکان نبودن دارد ، پس علت میخواهد.
اگر همه اجزای A وابسته باشند و کل A همان مجموعهٔ این اجزاء باشد، آنگاه کل A نیز وابسته است.
اگر جهان فیزیکی (W) را مجموعهای از تمام ممکنالوجودها بدانیم، آنگاه:
∀x (x ∈ W → M(x)) (همه اجزای جهان ممکنالوجودند).
طبق اصل ترکیب وابستگی، M(W) (کل جهان ممکنالوجود است).
....
🔑۵_اصل علیت برای ممکن و معلول :
هر ممکن و معلولی (چیزی که واجب نیست وجودش از خودش نیست و وابسته به علت پیشین است ) علتی میخواهد چون از هیچ وجودی نمی آید و اگر در دایره اصل وجود بدون دلیل موجود شود همان عدم خودش + عدم چیزی برای بودنش شده که جمع عدمین وجود نمی دهد
۱_ از عدم چیزی نمی آید ۲_اگر در بستر اصل وجود چیزی نباشد و بدون تاثیر چیزی پدید آید بازم جمع عدمین است ۳_ویزی که وجودش از خودش نیست برای اینکه بگیم چرا هست (چون از هیچ نمی تواند بیاید ) باید تبیینی داشته باشیم .
برهان دوم چیزی که در بودن و نبودن برابر است باید چیزی این را از حالت امکان خارج کند ( در فیزیک کوانتوم هم تبیین کلی هست اما عدم قطعیت هست )
...
🔑۶_بر اساس ۳ و ۴ جهان چه ازلی باشد چه حادث خودش ممکن الوجود است
....
🔑۷_ماده محدود و تغییر پذیر است ( ممکن است )
هر شیء مادی محدود است (در مکان، زمان، انرژی، جرم، etc).
هر موجود محدودی، مرکب از "آنچه هست" و "آنچه نیست" است.
این «مرکب بودن» و «محدود بودن» نشان میدهد که وجودش ذاتی و ضروری نیست، زیرا وجود ضروری باید نامحدود و بسیط باشد (چون هر حد و مرزی دلالت بر امکان داشتن حالت برتر دارد).
ماده همواره در حال تغییر است (تغییر مکان، تغییر حالت شیمیایی، دگرگونیهای کوانتومی).
هر متغیری، قابلیت بودن و نبودن حالتهای مختلف را دارد.
هر چیزی که ذاتاً متغیر است، ذاتاً ممکنالوجود است، زیرا اگر وجودش ضروری و ذاتی بود، باید همواره در یک حالت ثابت و تغییرناپذیر میبود.
...
🔑۸_فرص عدم وجود ماده هیچ تناقض منطقی ای ندارد
یعنی فرض "عدم وجود جهان مادی" هیچ تناقض منطقیای را entail نمیکند. این فرض کاملاً "قابل تصور" و "منطقاً ممکن" است. درحالیکه اصل وجود فرض عدمش تناقض منطقی ای داشت
...
🔑۹_محال بودن تسلسل ممکن الوجود و علت ها (نه زمانی )
۱_ممکن الوجود از نظر وجود از خودش ۰ است
۲_اصل وجود که عدم ناپذیر است از حیث وجودی ۱ است (چون از عدم هیچ چیز پدید نمی آید ) بی نهایت صفر پشت هم یک نمی شود و چیزی به وجود نمی اید
۳_پس ممکن الوجود بی نهایت ادامه یابد به یک نمی رسد باید یک علت واجب اولیه باشد که اصل وجود است و وجودش از حیث وجودی از خودش است
چون ممکن الوجود از حیث وجودی از خودش صفر است و اصل وجود از حیث وجودی یک است پس بی نهایت ممکن الوجود تسلسل آنها هم وجود نمی دهد پس باید یک واجب الوجود باشد (تسلسل علت محال است )
...
🔑۱۰_هر چیزی کامل نباشد ممکن الوجود میشود
اگر یک وجود میتوانست فاقد یک کمال یا وجود باشد (چون کمال و وجود محض نیست)، پس ذات آن امکان عدم را در خود دارد. زیرا اگر وجودش ضروری و ذاتی بود، باید تمام کمالات را به طور ذاتی و نامتناهی دارا میبود (چون فقدان هر کمالی یک نقص است و نقص با ذات وجود ضروری ناسازگار است).
واجب یعنی وجودی که هیچ حیثِ عدم ندارد و تمام علت خودش است.
اگر حتی یک جزء از وجود در او فاقد باشد، همان جزء نسبت به وجود و عدم مساوی میشود؛ یعنی ممکن.
وجودِ ممکن در ذاتش جهتِ وابستگی دارد و نمیتواند خود را حفظ یا ایجاد کند
پس هر موجودی که کمتر از کمالِ یا وجود مطلق است، علت میخواهد
.
.
توضیح جداگانه چرا یک سلسله ازلی علت و معلول ممکن الوجود خودش واجب نمی شود 🔻
وابستگی تابعی در این بحث علّی و وجودی است، نه آماری یا تجربی.
یعنی تعریف «ممکنالوجود» ذاتاً وابسته بودن است («فینفسه لیس له الوجود»).
پس در خود تعریف ماهویِ ممکن، وابستگی محفوظ است — این یک رابطهٔ وجودی ذاتی است، نه گزارهای جداگانه.
کل مجموعه، ترکیب علّیِ همان اجزا است؛ اگر همهٔ اجزا ذاتاً محتاج به علت باشند، ترکیبشان نمیتواند علتِ خود شود، چون هر جزء به لحاظ وجودی ناقص است.
صورت منطقی آن در منطق فلسفی به این شکل بیان میشود:
(∀𝑥∈𝑆)𝑁𝑒𝑐(𝐶𝑎𝑢𝑠𝑒(𝑥))⇒𝑁𝑒𝑐𝑒𝑠𝑠(𝐶𝑎𝑢𝑠𝑒(𝑆))
(∀x∈S)Nec(Cause(x))⇒Necess(Cause(S))
زیرا «نفی مبدا مستقل در اجزا» مستلزم «نفی مبدا مستقل در کل» است، در منطق علّی، نه در منطق مجموعهها.
طبق اصل حفظ امکان در مجموعههای وابسته، اگر همهٔ اجزای سلسله ممکنالوجود باشند و رابطهشان تابعی و وابسته باشد، کل آن سلسله— اگر ازلی و بیآغاز باشد—باز ممکنالوجود است؛ زیرا ازلی بودن، وصف وجوب را ایجاد نمیکند و وابستگی درونی اجزا علت وجود کل را کفایت نمیکند.
.
.
توضیح جداگانه محال بودن تسلسل 🔻
۱.معادلسازی «ممکنالوجود = صفر» از نظر رتبهٔ وجود
در منطق فلسفی، وقتی میگوییم موجود «ممکنالوجود» است یعنی:
وجودش وابسته به غیر است.
بهتنهایی، بدون علت، تحقق ندارد.
این ویژگی را میتوان به صورت عددی مدل کرد:
عدد ۱ = موجودی که «وجود بالفعل از خودش» دارد (واجبالوجود).
عدد ۰ = موجودی که «هیچ وجود بالفعل از خودش» ندارد (ممکنالوجود؛ فقط بالقوه موجود است اگر علت آن را ایجاد کند).
پس «۰» در این مدل، نه به معنای عدم مطلق، بلکه به معنای عدمِ خودبنیادی است.
...
۲. تسلسل علّی و ساختار وابستگی رتبی
تسلسل علّی رتبی یعنی:
اعضای سلسله همزمان وجود دارند، ولی هر کدام وابسته به قبلیاند برای «بودن».
هیچ نقطهای اکمالکنندهٔ وابستگی نیست، مگر موجودی که خودش مستقل باشد.
اگر همه اجزا «ممکنالوجود» باشند:
هر عضو نیازمند یک علت دیگریست (در رتبهٔ بالاتر).
چون علتش هم «ممکن» است، او هم ۰ محسوب میشود.
اگر در کل زنجیره هیچ ۱ (واجب) نباشد، کل مجموعه باز هم ۰ میشود.
...
فرمول منطقی
وجود هر عضو = وجود مستقل علت آن (در مرتبه بالاتر)
اگر وجود مستقل علت = ۰، آنگاه وجود عضو = ۰
در زنجیره نامتناهی
... + ۰ + ۰ + ۰ = ۰ (بدون حضور حداقل یک ۱)
نتیجه چیزی به وجود نمی آید پس تسلسل محال است و باید چیزی اولیه باشد
خب تک تک این مقدمه ها عقلا اثبات شده و یا واضح هستند حالا با صدق مقدمات بالا دیگه هر برهانی میشه ساخت با ترکیب شون براهین گوناگونی میشه ساخت مثلا کسی مثل گایسلر براهینی ساخته با اینا که کسی ندیدهدر عوض در فلسفه اسلامی از اینا صدیقین ساخته شده که قوی ترین برهان اسلامی هست .
توی پست بعدی من تقریر های لازم رو میدم یعنی از مقدمات بالا که اثبات شد تقریر های اثباتی رو ارائه خواهم کرد