این گفته ها طبق صحبت های سرالکس فرگوسن در کتاب زندگی نامه اش است و درباره خرید رابین فن پرسی صحبت کرده.
شرایط سختی از درک خود و استعداد برخی بازیکنانمان داشتیم، امّا این تنها کمی طول کشید که ما از کیفیت و شرایط خوب رابین فن پرسی آگاه شویم. کیفیت او در دویدن فوق العاده بود، انگار که او باهوش ترین بازیکن تیم ماست. حتی پل اسکولز و مایکل کریک، دو بازیکن ما که جزو بهترین پاسورهای ما بودند، ابتدا در تشخیص و سرعت حرکات او دچار مشکل شدند. در آخرین فصل حضورم در منچستریونایتد به عنوان مربی، رابین فن پرسی پیشرو و به اصطالح فانوس به دست تیم ما بود،جایی که ما موفق به کسب ۲۵ پیروزی از ۳۰ مسابقه در لیگ شدیم، پاداش این عملکرد فوق العاده خوب هم در پایان کسب بیستمین قهرمانی تیم بود.
ما دوباره لیگ جزیره را فتح کردیم و قهرمانی را از منچسترسیتی پس گرفتیم، در حالی که 4 بازی به پایان لیگ باقی مانده بود. فن پرسی آخرین انتقال و خرید من به شمار میرفت، بسیاری از گلهای تماشایی او یادآور اریک کانتونا برای من بود. یکی از بدترین عادت های ما در فصل پاسکاری بیش از حد در میانه زمین بود، بازیکنان دور توپ حلقه میزدند تا هر کدام توپ را لمس کنند.
اما با وجود فن پرسی ما یاد گرفتیم که یک پاس سریع و زود میتواند دفاع حریف را از هم جدا کند. تا زمانی که ما این احتماالت را درک نکرده بودیم، نمیتوانستیم از کیفیتهای شگفت انگیز رابین و غریزه کشتاری او استفاده کنیم. اما در طول فصل کم کم آن را یاد گرفتیم. اگر وین رونی در موقعیت هجومی قرار میگرفت، مطمئن بود که فن پرسی هم در حال بازسازی یک فضای خالی برای حمله و شکار حریف است. رابین دقیقاً همان چیزی بود که من میخواستم باشد. او تمرینات پیش فصل را با آرسنال در حالی پشت سرگذاشته بود که تنها ۲۱ دقیقه مقابل کلون در آلمان بازی کرده بود، پس قطعاً فاقد آمادگی جسمانی کافی بود. نیاز بود که او را به شرایط یک مسابقه برسانیم، وقتی که با او کار را شروع کردیم، از همان ابتدا عمیقاً تحت تأثیر او قرار گرفتم. به او گفتم: "از یاد دادن به سایر بازیکنان هیچ وقت نترس، تو در آرسنال یک رهبر بوده ای، اگر نمیتوانی باید این مسئله را برای دیگران رها کنی." او ساکت تر از آن بود که انتظار داشتم.
پای چپ او به گونه ای بود که میتوانست به اجبار دروازه بان را سر جایش خشک کند. مردم همیشه میپرسیدند او که یک مهاجم نوک است، چرا ضربه کرنر را باید بزند. من ضربات کرنر را از سمت راست دروازه به او میدادم چرا که وقتی از این سمت توپی برای او ارسال میشد نمیتوانست به خوبی از پای چپش استفاده کند این دلیل این کار بود. با این حال نه ده گل را از روی ضربات کرنر در نیم فصل به ثمر رساندیم. تیم دیگر رابین را یک بازیکن بیگانه با این تیم نمیدانست. او مانند سایرین برای تیم خودش را در خاک میخزاند. خود من از این مسئله بسیار خوشحال بودم، چراکه بازیکنی که تازه به این تیم پیوسته بود، به خوبی به شیوه و سنن باشگاه ما احترام میگذاشت و به تیم متعهد بود.
همیشه به یاد آمدن ورون به باشگاه میافتادم، جایی که همه بازیکنان جلسه تمرینی را ترک کردند تا بیایند با او دست بدهند. مانند هرکسی که در این حرفه فعالیت میکند، شنیدم که قرارداد فن پرسی با آرسنال پایان فصل تمام میشود. اما هیچ وقت تصور نمیکردم که آرسنال نتواند پیشنهاد خوبی به او برای ماندن بدهد. همین طور که به پایان فصل نزدیک میشدیم، به طور کامالً مشخصی درک کردم که او دیگر نمیخواهد کار خود را در شمال لندن ادامه دهد. مدیربرنامه های او با ما تماس گرفت. البته در این حین او با منچسترسیتی نیز در مذاکره بود، اما واضح بود که رابین خیلی خیلی مشتاق است که با ما مذاکراتش را جدی تر دنبال کند. همان زمان به منچسترسیتی هم گفته شد که رابین به آنها ملحق نخواهد شد. بنابراین ما تنها ماندیم با یوونتوس. متوجه شدیم که یوونتوس هم پیشنهاد باالیی برای جذب او ارائه کرده است. فکر کردم که یک بازیکن به دو دلیل میتواند تیمش را ترک کند
۱ -برای کسب افتخارات بیشتر🏆
5 -برای پول.💰
پس کاملا این احتمال وجود داشت که او به یوونتوس ملحق
شود چرا که تیم قدرتمندی بود و میتوانست یک پاداش نجومی به او بدهد.
اما بسته پیشنهادی ما او را راضی میکرد که در اینجا میتواند از احترام بیشتری برخوردا باشد. دعوت ما از او با شور و شوق بسیاری حمایت شد. بعد از آن ما با آرسنال وارد صحبتشدیم تا در خصوص مبلغ آزادسازی او صحبت کنیم. دیوید گیل با ایوان گازیدس مسئول مدیریتی باشگاه آرسنال بارها تلفنی صحبت کردند، اما آرسنال مدعی بود که آنها او را برای امضای یک قرارداد جدید متقاعد خواهند کرد. همه چیز برای مدتی متوقف شد تا اینکه دیوید به من پیشنهاد داد که با آرسن ونگر صحبت کنم تا او از تصمیم نهایی خود برای ما بگوید.
وقتی با ونگر صحبت کردم او کاملا واضحانه گفت: "چرا او را به منچستریونایتد بفروشیم وقتی که میتوانیم از یووه و منچسترسیتی برای او ۳۰ میلیون پوند بگیریم؟" این مشخص کرد که او فروشی است و قصد ترک آرسنال را دارد. پاسخم به ونگر این بود که او هیچ میل و اشتیاقی برای پیوستن به منچسترسیتی ندارد. اما ونگر معتقد بود که یک پیشنهاد نجومی میتواند از سوی منچسترسیتی ذهنیت فن پرسی را نسبت به این تیم عوض کند. این مشخصا ممکن بود. البته بگویم که این بحث کاملا با ونگر دوستانه بود
هیچ دشمنی و تنشی وجود نداشت. ما دو مربی با تجربه بودیم که با در نظر گرفتن واقعیات با یکدیگر صحبت کردیم. آرسن ونگر امیدوار بود که بتواند برای بهترین بازیکن تیمش ۳۰ میلیون پوند و یا شاید بیشتر به دست آورد. این مسئله برای چند هفته همچنان ادامه داشت و در این زمان، دو سه باری با ونگر تماس گرفتم. در این مدت ونگر هم پذیرفته بود که رابین دیگر با آرسنال نخواهد ماند و قراردادش را تمدید نخواهد کرد. گزینه های او منچستریونایتد و یوونتوس بود. آرسنال میخواست او را به خارج از انگلیس ترانسفر کند، اما رابین تنها میخواست که به منچستر یونایتد ملحق شود. فهمیدم که فن پرسی با ونگر مذاکره ای داشته و به او اعلام کرده که منچستریونایتد را ترجیح میدهد و میخواهد از نهایت ظرفیت فوتبالی خود استفاده کند. بعد از این بود که دیوید گیل به رئیس باشگاه آرسنال ۲۰ میلیون پوند پیشنهاد داد. به ونگر هشدار دادم که هیچ وقت این مبلغ را به ۲۵ میلیون یورو افزایش نخواهیم داد.
ونگر در این زمینه بی اعتقاد بود. او باور نمیکرد که منچستریونایتد حاضر نیست پیشنهاد خود را برای چنین بازیکن به ۲۵ میلیون پوند افزایش دهد. بار دیگر به او گفتم که این مبلغ به ۲۵ میلیون پوند نخواهد رسید. ونگر به من گفت بهترین پیشنهادت چیست و گفتم: ۲۲ میلیون پوند. پاسخ او این بود که ۲۲/۵ میلیون پوند به عالوه ۱/۵ پوند به عنوان پاداش در صورتی که ما در مدت زمان حضور او قهرمان اروپا و یا لیگ جزیره شویم دریافت خواهد کرد. انتقال قطعی شد.
کاملا درک میکردم که اکنون ونگر از اینکه نتوانسته فن پرسی را به منچسترسیتی انتقال دهد و به جای او کولو توره، گائل کلیشی، امانوئل آدبایور و سمیر نصری را به شمال لندن بیاورد ناراحت است. اگرچه ونگر به راه و شیوه تیمی ما احترام میگذاشت و در طول چند سال اخیر میدانست که ما بسیار جنگجویانه در مسابقات حاضر شده ایم. همیشه این گفته ونگر را به یاد میآوردم:"نمیدانی که چه بازیکن خوبی را به خدمت میگیری." من به رونالدو، کانتونا و گیگز فکر میکردم. اما ونگر درست میگفت. بعدها متوجه شدیم که او بازیکن فوق العاده ای است. او هیکل و فیزیک فوق العادهای داشت که من را تحت تأثیر خود قرار داد. در مراسم معارفه او به ما گفت که کودک درونش برای منچستریونایتد جیغ میزده است. او بعدها به من گفت که در هلند همه کودکان رویای بازی در منچستریونایتد را در سر دارند. او میدانست که من از ۱۶ سالگی بازی او را دنبال کرده ام. اما آرسنال در جذب او ما را شکست داد و در حالی که او تنها یک ستاره نوظهور در فاینورد بود او را به خدمت گرفت. اما او از اینکه یک کودک هلندی چقد دوست دارد پیراهن یونایتد را برتن کند برای من صحبت کرد. او از میانگین سنی بازیکنان ما شگفت زده شده بود. ما گیگز و اسکولز را در اختیار داشتیم، البته در کنار آن چیچاریتو، جونز، اسمالینگ، ولبک و ایوانس جوان را نیز در ترکیب تیم خود داشتیم.
فن پرسی گرفتار یک طلسم خشک کوتاه مدت در ماه مارس شده بود، فن پرسی آن گونه که انتظار میرفت بازی نمیکرد. اما بعد از دقیقه ای که در ۱۴ آوریل او به استوک سیتی گل زد، دوباره موتورش روشن شد. در طول این سالها من گلهای بسیار جاودانه و به یاد ماندنی در منچستریونایتد دیدم. کانتونا دو یا سه گل چیپ فوق العاده به ثمر رساند. ضربه برگردان رونی مقابل منچسترسیتی، این واقعاً باور نکردنی بود چرا که رونی از شش قدمی دروازه ضربه برگردان نزد، بلکه ضربه او از ۱۴ یاردی دروازه به گل تبدیل شد و یا گل نانی که با تغییر جهت های او مقابل منچستر سیتی همراه بود نیز یکی از گلهای زیبا بود. اما گل فن پرسی در برتری 0-3 مقابل استون ویلا که قهرمانی ما را قطعی کرد، خاص و ویژه ترین گل بود. فن پرسی با شانه خود سانتر بلند وین رونی را مهار کرد و با یک ضربه والی یک گل به یا ماندنی رقم زد. یک بازیکن معمولی اگر چنین ضربه ای را در تمرینات امتحان کند شاید از ۱۰۰ ضربه یک ضربه آن تبدیل به گل شود. اما فن پرسی آن را به مانند یک حرکت معمولی با شانه هایی باال، سر و چشمانی پایین انجام داد. این شیوه از گلزنی، درست گلی شبیه به این در آرسنال برای او مقابل اورتون رقم زد.
او یکی از بهترین خریدهای فصل بود، ۲۶گل به ثمر رساند، ۱۲ گل در خانه و ۱۴ گل خارج از خانه. او ۱۷گل با پای چپ خود و ۸ گل با پای راست خود به ثمر رساند، ۱ گل هم با ضربه سر برای او ثبت شد. این ویژگی ها و مشخصه هاجایزه کفش طالی لیگ جزیره را برای دومین سال پیاپی به او رساند