۱- ضعف های بزرگ سریال
یکی از بزرگ ترین ضعف های بزرگ فصل سوم سریال اسکوئید گیم، عدم وجود احساسات در برخی از شخصیت های داستان بود؛ برای مثال، بازیکن شماره ۳۳۳ که پدر فرزند بازیکن شماره ۲۲۲ بود می توانست با نشان دادن احساسات پدرانه اش از یک ویلن، تبدیل به یک شخصیت مثبت شود، اما با افکار پوسیده و عدم وجود حس پدرانه در او، موجب این شد که به یکی از منفور ترین کاراکتر های این سریال تبدیل شود!

۲- یک پایان غیر منتظره!
همه ما انتظار داشتیم که شخصیت اصلی سریال یعنی گی هون (بازیکن شماره ۴۵۶) در پایان فصل سوم اسکوئید گیم، افکار قبلی خود را کنار بگذارد و تبدیل به یک شخصیت شرور شود!
اما همه چیز به یک باره منتفی شد؛ گی هون هیچوقت حاضر نشد که به یک فرد دیگر تبدیل شود!
او با فداکاری خود برای فرزند بازیکن شماره ۲۲۲ تبدیل به یک افسانه شد!

۳- کم لطفی به برخی از شخصیت های داستان
یکی از شخصیت های داستان که به عقیده خیلی از ما به او کم لطفی شد، تانوس بود!
درست است که او یک ویلن بود، اما می توانست برای مدت بیشتری در در بازی ها دوام بیاورد!
خیلی از بیننده ها از نمایش او بسیار راضی بودند و شاید تانوس تنها ویلنی بود که از برخی شخصیت های خوب داستان نیز طرفدار های بیشتری پیدا کرده بود!

۴- شخصیت های رو مخ داستان
یکی از شخصیت های نسبتا مهم داستان که روی مخ خیلی از بیننده ها هم رفته بود، بازیکن شماره ۱۰۰ بود! این پیرمرد بد اخلاق فقط به دنبال پول بود حتی به قیمت این که افراد دیگر جان خود را از دست بدهند! درست است که یک مجموعه سریال بزرگ مثل اسکوئید گیم، باید یک ویلن خوب داشته باشد، ولی دلیل بر این نمیشود که آن ویلن موجب اعصاب خوردی بیننده شود!

۵- نتیجه گیری کلی
اکنون سریال اسکویید گیم، تبدیل به یکی از بهترین سریال های تاریخ شده است!
این مجموعه سریال با داستان پیچیده و شخصیت های خوبش توانست اثر خوبی را بر روی مخاطبان خودش بگذارد.
شاید مهم ترین نقطه قوت این سریال این بود گه مخاطبان می توانستند با برخی از شخصیت های داستان ارتباط خوبی بگیرند مانند بازیکن شماره ۴۵۶، بازیکن شماره ۲۲۲، بازی شماره ۱۲۰ و ...
مهم ترین چیزی که این سریال داشت، این بود که برخی از واقعیت های جامعه را مانند گستاخی، پول پرستی، نداشتن احساسات، فداکاری و ... بوسیله کاراکتر های داستان، روایت میکرد.

|