به نام خدا
قالب:غزل
وزن: بحر هزج مثمن سالم
.
چو من را اهلِ تزویری به دینداری هدایت کرد
حدیثی از امامی و بزرگِ دین روایت کرد
.
به او گفتم مرا از اصلِ دینت با خبر سازم
برایم از نماز و روزه و خُمسش حکایت کرد
.
به وی خندیدم و گفتم که ای زاهد ریاکاری
به خشم آمد ز این گفته وزان صد ها شکایت کرد
.
به او گفتم که خاموشی کند تا اصل بشناسد
عجیبا با کمال میل فرمان را رعایت کرد
.
بگفتم اصل دینداری به انسان بودن و نیکی است
ز آن پروردگارت اینچنین بر تو عنایت کرد
.
چو خالق در محمّد ، نوح و موسی رنگ نیکی دید
نبوّت را به آنها داد و ابراز رضایت کرد
.
نباشد دینِ ما تنها نماز و روزهای ای شیخ
کسی چون شِمر با این کار ها صد ها جنایت کرد
.
کسی هم چون علی در ظاهر و باطن مسلمان بود
خدایش¹ در جهان و نزد ما صاحب ولایت کرد
.
تو باید دینِ خود را با نکویی عرضه داری دوست
که این اسلام با نیکی به هر جایی سرایت کرد
.
.
۱: خدایش در اینجا به معنای خدای او نیست
اون ضمیر متصل نقش مفعولی داره و معنای صحیح
«خدا او را» هستش.