وقتی یان راش در سال ۱۹۸۰ با قیمت ناچیز ۳۰۰ هزار پوند از چستر سیتی به لیورپول آمد، کمتر کسی فکر میکرد این مهاجم جوان ولزی روزی به یکی از بزرگترین گلزنان تاریخ باشگاه تبدیل شود. اولین فصل برای او سخت گذشت. سازگاری با سیستم پیچیده لیورپول و خواسته هواداران کار راحتی نبود.
در ابتدا، تمرینات آن قدر سخت بود که بعضی روز ها به گریه می افتادم. هرچند باب ( پیزلی) و سایر مربیان با من سخت کار میکردند، اما میدانستم این سختی ها برای پیشرفت من لازم است.
(یان راش)
|

کم کم اوضاع تغییر کرد. با راهنماییهای پیزلی و کمک همبازیهایی مثل کنی دالگلیش، راش شروع به نشان دادن استعداد واقعی خود کرد. فصل ۸۱-۱۹۸۰ نقطه عطفی برای او بود. در فینال جام اروپا مقابل رئال مادرید به میدان رفت و با عملکرد درخشانش کمک کرد لیورپول سومین قهرمانی اروپایی خود را کسب کند.
اما اوج درخشش راش در فصل ۸۳-۱۹۸۲ بود. او در آن فصل با ۴۷ گل زده، رکورد جدیدی برای باشگاه بر جای گذاشت. ترکیب او با دالگلیش در خط حمله، کابوس مدافعان حریف بود.
راش مثل سگ شکاری است که هرگز از تعقیب توپ دست بر نمیدارد.
(باب پیزلی)
|

در سال ۱۹۸۴ دوباره در فینال جام اروپا درخشید. این بار در رم مقابل آاس رم، گل تساویبخش را به ثمر رساند و راه را برای قهرمانی در ضربات پنالتی هموار کرد. این قهرمانی، جایگاه او را به عنوان یکی از اسطورههای لیورپول تثبیت کرد.
اما در سال ۱۹۸۶، وقتی همه فکر میکردند راش تا آخر عمر در لیورپول خواهد ماند، خبر شوکهکننده انتقال او به یوونتوس اعلام شد. مبلغ انتقال ۳.۲ میلیون پوند بود. رقمی که در آن زمان برای یک مهاجم ۲۵ ساله بسیار خوب محسوب میشد. دلایل این جدایی همیشه مورد بحث بوده؛ برخی میگویند مشکلات مالی باشگاه باعث این انتقال شد، بعضی هم معتقدند خود راش میخواست چالش جدیدی را تجربه کند.

هر چه بود، رفتن راش ضربه سنگینی به لیورپول وارد کرد. هواداران نمیتوانستند باور کنند گلزن اصلی تیم آنها را ترک کرده است. اما داستان راش و لیورپول هنوز تمام نشده بود...
انتقال یان راش به یوونتوس در سال 1986 شوک بزرگی برای دنیای فوتبال بود. مهاجمی که در لیورپول به اسطوره تبدیل شده بود، حالا با پیراهن سیاه و سفید یوونتوس به میدان میرفت. اما این فصل برای او به کام نبود.

در لیورپول، راش عادت داشت در سیستم ۲-۴-۴ بازی کند و همیشه کنی دالگلیش کنار او بود. اما در یوونتوس، مربی وقت مربی تیم (رینو مارکسی) از سیستم ۱-۲-۳-۴ استفاده میکرد که راش باید به تنهایی در خط حمله بازی میکرد.
احساس می کردم در زمین کم شده ام. در لیورپول همیشه میدانستم کنی ( دالگلیش) کجاست، اما آنجا تنها بودم.
(یان راش)
|

لیگ ایتالیا در آن زمان به دفاعهای فشرده و خشنی معروف بود. مدافعان ایتالیایی برخلاف انگلیسیها، اجازه نفس کشیدن هم به مهاجمان نمیدادند.
مدافعان قبل از اینکه توپ به من برسد، اول روی من تکل می کردند و سعی در مصدوم کردن من داشتند!
(یان راش)
|

در حالی که در آخرین فصل لیورپول 31 گل زده بود، در یوونتوس فقط موفق به زدن 7 گل در کل فصل شد. این بدترین آمار گلزنی در دوران حرفهای او بود.
راش که در لیورپول محبوب همه بود، در تورین احساس غربت میکرد.
حتی نمی توانستم غذای مورد علاقه ام را پیدا کنم! آنجا همه چیز متفاوت بود.
(یان راش)
|
بعد از فقط یک فصل، یوونتوس فهمید که این انتقال اشتباه بوده است. وقتی لیورپول پیشنهاد بازخرید او را داد، هر دو طرف با خوشحالی موافقت کردند.

رفتم به یوونتوس بزرگترین اشتباه حرفه ای من بود. باید در لیورپول می ماندم!
نه اینکه یوونتوس باشگاه بدی باشد. نه! اصلا! اما آنجا به درد من نمی خورد.
( یان راش)
|
پس از یک فصل تلخ در یوونتوس، بازگشت یان راش به لیورپول در سال ۱۹۸۷ مانند داستانی از یک فیلم سینمایی بود. هواداران با شور و شوق بینظیری از او استقبال کردند، انگار که پسر گمشدهشان به خانه بازگشته بود.
وقتی راش در اولین بازی رسمی پس از بازگشتش مقابل چلسی وارد زمین شد، تمام آنفیلد به پا خاست و برای دقایقی طولانی او را تشویق کرد.
وقتی صدای آن دست زدن ها را شنیدم، اشک در چشمانم جمع شد. آنجا فهمیدم که من چقدر اینجا ( لیورپول ) را دوست داشتم.
(یان راش)
|

کنی دالگلیش، که حالا به عنوان بازیکن-مربی به لیورپول بازگشته بود، بهترین حامی راش شد. این دو دوباره همان ترکیب مخوف قبلی را تشکیل دادند.
راش مثل ساعتی سوئیسی است؛ همیشه سر موقع حاضر است و کارش را درست انجام می دهد!
( سر کنی دالگلیش)
|
در این فصل، راش با ۳۱ گل زده، لیورپول را به مقام قهرمانی لیگ رساند. یکی از به یادماندنیترین گلهای او در این فصل، هتریک مقابل اورتون در گودیسون پارک بود؛ جایی که پس از زدن هر گل، با حرکتی نمادین به سمت هواداران لیورپول میدوید و آنها را به وجد میآورد.
با گذشت سالها، راش دیگر آن مهاجم پرسرعت سابق نبود، اما هوش و موقعیتشناسیاش همچنان بینظیر بود. او یاد گرفته بود با کمترین حرکت، بیشترین تأثیر را بگذارد. در تمرینات، مدام به جوانترها توصیه میکرد: «فوتبال فقط دویدن نیست، فکر کردن است.»
وقتی راش در سال ۱۹۹۶ لیورپول را ترک کرد، همه میدانستند شاهد خداحافظی یکی از بزرگترین گلزنان تاریخ باشگاه هستند. او با ۳۴۶ گل در ۶۶۰ بازی، رکوردی بر جای گذاشت که هنوز پابرجاست.
من فقط یک پسر معمولی از وبر بودم که خوشبخت شد و در بزرگترین باشگاه دنیا بازی کرد!
( یان راش، در مراسم خداحافظی)
|

راش به نسلهای بعدی ثابت کرد که اشتباهات هم بخشی از مسیر موفقیت هستند. او رفت، شکست خورد، اما شجاعت بازگشت و جبران را داشت. امروز، هر زمان که هواداران لیورپول سرود «راش گل زد» را میخوانند، یاد آن روزهای طلایی میافتند که یک ولزی با موهای مشکیِ ژولیده، قلبشان را تسخیر کرده بود.
|