طرفداری | با وجود سرمایهگذاری هنگفت لیورپول در بازار تابستانی، قهرمان لیگ برتر برای دفاع از عنوان فصل گذشتهاش باید معادلات پیچیدهای را حل کند. شکست در سوپرجام الزاماً باعث نگرانی قرمزها نمیشود، اما آرنه اشلوت با پرسشهایی مواجه شده است که یافتن پاسخ آنها بیش از هر زمانی ضرورت دارد.
از قهرمانیِ لیگ برتر تا سرمایهگذاری 300 میلیون پوندیای که همچنان ادامه دارد، تابستانی پرهزینه و مملو از تغییرات برای لیورپول سپری شده است. نشانههای هشداردهنده فقط به مرسیسایدیهای حاضر در ومبلی محدود نمیشد؛ همانهایی که بهسرعت استادیوم را ترک کردند و با خود اندیشیدند شاید خرید پرهزینه بعدی باشگاه باید یک «مربی متخصص ضربات پنالتی» باشد. سه ماه غیرمعمولی در آنفیلد سپری شده، جایی که آرنه اشلوت با ولخرجی سنگین، اهدافی را که در فصل نخست و موفقش انتظار داشت، به ترکیب قرمزها اضافه کرده است. اما شش روز آینده صرف این خواهد شد که چگونه میتوان اطمینان پیدا کرد آنچه در یک محوطه جریمه به دست آمده، در محوطهی آن سوی دیگر از بین نرود.
اشلوت پس از شکست لیورپول برابر کریستال پالاس بیپرده پذیرفت که که در دوران سازگار شدن خریدهای تازه، تیمش چهرهای دوگانه پیدا کرده است؛ کارآمدتر در خلق موقعیت، اما شکنندهتر در خط دفاع. سرمربی هلندی گفت:
اکنون در ساخت و دستیابی به موقعیتهای جدی، عملکردمان بهتر از کل فصل گذشته است، اما واقعیت این است که گلهای بیشتری هم خوردهایم.
فلوریان ویرتس، مهمترین چهره نقل و انتقالات تابستان 2025، باید لیورپول را به سطحی بالاتر برساند
با وجود پیشبینیها در مورد آغاز دوران جدیدی از سلطه مرسیسایدیها که به دلیل خرید ستارههای با کیفیت مطرح شده بود، تماشای دیدار سوپرجام برای رقبای احتمالی آنها تا حدودی دلگرمکننده بود. یک یادآوری به موقع در مورد اینکه گردآوری ستارههای جوان و گرانقیمت شاید باعث جشن و پایکوبی شود، اما در حقیقت چیزی جز اولین گام یک سرمربی برای ساخت تیمی منسجم نیست.
نسل خاصی از طرفداران لیورپول انتظار داشتند فلوریان ویرتس و هوگو اکیتیکه همانند پیتر بیردزلی و جان بارنز که در سال 1987 در کنار جان آلدریج یکی از بهترین خط حملههای تاریخ باشگاه را تشکیل دادند، از همان ابتدا کارشان را طوفانی شروع کنند. با این حال، خود آن اسطورهها نخستین کسانی هستند که اعتراف میکنند اگر استیو مکمن و رونی ویلن پشت سرشان را پوشش نمیدادند، نمیتوانستند آن تسلطِ سریع و تماشایی را داشته باشند. هافبکهای جنگندهای که حضورشان به اندازه هنرمندان خط حمله ضروری بود.
از سمت چپ؛ جان آلدریج، پیتر بیردزلی و جان بارنز، مهاجمان لیورپول در سال 1987
نسخهی امروزی مکمن و ویلن، رایان خرافنبرخ و الکسیس مک آلیستر هستند؛ دو بازیکنی که در ترکیب اصلی لیورپول برای دیدار با کریستال پالاس حضور نداشتند. بازگشت آنها میتواند امید بازگرداندن تعادل به دنیای آنفیلد را زنده کند. در غیاب این دو هافبک، ضعفهای ساختاری بهوضوح خود را نشان میداد. ویرجیل فندایک و ابراهیما کوناته شاید برای توضیح اینکه برای مهار ژان فیلیپ ماتتا و همتیمیهای پرانرژیاش به چیزی چیزی احتیاج داشتند، در دفتر آرنه اشلوت حاضر شوند.دومینیک سوبوسلای در بسیاری از دوئلها شکست خورد و کرتیس جونز هم زمانی که باید دفاع را پوشش میداد، اغلب غایب بود. بهترین بازیکن زمین آدام وارتون از پالاس بود؛ بازیکنی بهشدت پخته و توانمند که عدم حضورش در لیست اهداف نقل و انتقالاتی باشگاههای حاضر در لیگ قهرمانان اروپا، جای تعجب دارد.
به معادلات لیورپول این را همه اضافه کنید که آنها دو فولبک با قابلیت حضور در پست وینگر جذب کردهاند و همچنین فلوریان ویرتس پیش از آنکه در اولین لاین تدافعی قرار بگیرد، عملاً مهاجم چهارم تیمش به شمار میرود؛ بنابراین، آرنه اشلوت برای یافتن ترکیب ایدهآلش شبهای بیخوابی زیادی را خواهد گذراند.
مربیان همواره در جستوجوی هماهنگی و ارتباط کامل تیمشان هستند. لیورپول در فصل گذشته قهرمان شد چون به تعادل رسیده بود، اگرچه این احساس وجود داشت که در مسیر برندهشدن، محمد صلاح بار زیادی بر روی دوشش حمل میکرد. قرمزها بیش از آنکه خیرهکننده باشند، عملگرا بودند؛ سطحی از کنترل را نشان میدادند که وقتی پیش میافتادند، تقریباً مطمئن میشدید که امتیاز کامل را به ارمغان خواهند آورد.
شروع آتشین قرمزهای جدید تحت الشعاع ضعفهای تدافعی قرار گرفت
اقدامات لیورپول از ماه مِی، نمایانگر نگاه آرنه اشلوت به ترکیب تیمش بوده است؛ اینکه آنها به اندازه کافی بیرحم نیستند و با وجود تسلط بر مالکیت بازی، موقعیتهای زیادی خلق نکردهاند. مرد هلندی فصل گذشته بارها گفته بود تیمش بهندرت با زدن دو یا سه گل در ۳۰ دقیقه ابتدایی، کار حریف را تمام میکند. لیورپولِ جدید بدون شک توانایی این کار را دارد، اما مشکل دیدار با پالاس این بود که همانقدر که میتوانستند در دقایق ابتدایی به گل برسند، به همان اندازه و سرعت هم خطر دریافت گل وجود داشت. اشلوت پس از بازی یکشنبه گفته بود:
شاید کمی نیاز به اصلاح باشد، چون ما موقعیتهای زیادی به حریف نمیدهیم، اما گلهای زیادی دریافت میکنیم. چهار بازیکن را جایگزین کردهایم و نیاز داریم زمانی برای تطبیق پیدا کنیم، چه در حمله و چه در دفاع.
آخرین سکانس در ومبلی پیش از آغاز فصل جدید
وقتی آرنه اشلوت مجدداً دیدار کامیونیتی شیلد را بازبینی کند، متوجه ضدحملههای پرتعداد کریستال پالاس خواهد شد، فرصتهایی که میتوانست آلیسون بکر را بسیار بیشتر از آنچه بود، به زحمت بیندازد. نکات مثبت، حتی در میان این مشکلات ابتدایی، نادیده گرفته نخواهند شد. لحظاتی بود که تماشاگران با شوق و تحسین، تغییر چهرهی قرمزها را دنبال میکردند؛ بهویژه زمانی که ویرتس با ظرافتی شبیه به یک رقصندهی باله در میانه میدان میدرخشید و اکیتیکه تنها در چهار دقیقه نخست نشان داد که میتواند بازیکن بهتری نسبت به داروین نونیز باشد.
هماهنگی میان بازیکنان جدید، طبیعی و بلافاصله محسوس بود و توانایی ویرتس در دیدن و ارسال پاسهای دقیق و بُرنده، احتمالاً او را به صدر جدول پاسگلها خواهد رساند. هوگو اکیتیکه دو موقعیت خوب را در اوایل نیمه دوم از دست داد؛ موقعیتهایی که احتمالاً میتوانستند کار را برای کریستال پالاس تمام کنند. با توجه به اینکه مهاجم فرانسوی کمتر از دو هفته است که با لیورپول تمرین میکند، همان حرکات هوشمندانه و توانایی حفظ توپ، مقایسه او و الکساندر ایساک را منطقی میسازد، حتی اگر قرار باشد مهاجم نیوکاسل روزی همتیمیاش شود.
تماشای لیورپول در آغاز این فصل، به دلیل ترکیبِ همزمانِ نقاط ضعف و قوت، تجربهای پر از هیجان خواهد بود. بدون هیچ تردیدی، لیورپول دفاع از عنوان قهرمانیاش را با ترکیبی باکیفیتتر و بازیکنانی بهتر آغاز میکند. حالا وظیفهای دشوارتر بر عهده آرنه اشلوت است تا این تیم را به یک مجموعه بهتر تبدیل کند.
به قلم کریس بسکومب، خبرنگار نزدیک به لیورپول در تلگراف