سعی میکنم خیلی ساده توضیح بدم
.
هاوکینگ چی میگه!؟
هاوکینگ میگه: چون قوانین فیزیکی (مثل جاذبه) وجود دارند، جهان میتواند از «هیچ» به وجود آید.
وقتی جاذبه هست، جهان میتواند خودش را «به طور خودبهخود» خلق کند.
پس نیازی به «خدا به عنوان علت اولیه» نیست.
بررسی علمی
چون قوانین ماده هستن؟
این سوال ایجاد میشه که خب این قوانین ماده که علتمندی مشخصی دارن منشا شون چیه. و علتمندی بدون علت اول و تسلسل محال هست.
جاذبه با وجود ماده :
اگر جاذبه خاصیت ماده است، پس وجودش وابسته به ماده است.
ماده هم علت میخواهد، چون تسلسل علّی تا بینهایت محال است (اصل علیت فلسفی).
جاذبه بدون وجود ماده :
جاذبه بدون جرم یا انرژی تعریف فیزیکی ندارد، ❌چون حاصل برهمکنش جرمها/انرژیهاست.
پس این حالت در فیزیک نسبیت، بیمعنا است.
اگر جاذبه را واجبالوجود فرض کنیم (ازلی و بی علت) :
یعنی آن را وجودی مستقل و بیآغاز در نظر بگیریم که علت همه چیز است.
اگر جاذبه بدون ماده وجود داشته باشد و این محال ممکن باشد و جاذبه علت همه چیز باشد (جاذبه واجب الوجود باشد)
نتیجه این نیست که جهان بدون خداست
بلکه نتیجه اینه که خدایی که ما دنبالشم جاذبه است
اگر هم مادی باشه که علتمندی و تسلسل ادامه دار هست
نتیجه منطقی
حرف هاوکینگ در خوشبینانهترین حالت، فقط «جایگزینکردن خدا با قوانین طبیعت» است، نه حذف کامل مفهوم «ضرورت وجودی خدا».
در فلسفه، حتی اگر جاذبه را علت اولیه بدانیم، باز هم یک «واجبالوجود» داریم — فقط به جای خدا، آن را «قانون جاذبه» نامیدهایم.
نکته اصلی اینجاست که «قانون» به خودی خود فاعل یا عامل نیست، بلکه باید چیزی باشد که آن قانون را برقرار و اجرا کند.
تمام نظریه های به ظاهر علمی که تاکنون برای مبارزه با بودن خدا رو شده اند توسط همون علم تجربی رد شدن و بیشتر قوانین علم به بودن خدایی که در فلسفه و علوم عقلی اثبات میشه کمک کرده.