در ژانویه ۲۰۲۰، وقتی کیکه ستین با لبخندی آرام و چشمانی پر از شوق روی نیمکت بارسلونا نشست، کمتر کسی تصور میکرد این مرد ۶۱ ساله، با پیشینهای آرام در لاسپالماس و رئال بتیس، قرار است در قلب یکی از طوفانیترین فصلهای تاریخ آبیاناریها قرار بگیرد.
ستین علاقه ی زیادی به فوتبال مالکانه و میراث جاودان یوهان کرایف داشت.
میراث والورده و چالشهای ستین
وقتی ارنستو والورده اخراج شد، بارسا هنوز صدرنشین لالیگا بود، اما بحران اعتماد و افت کیفیت بازی تیم، مدیران را به تغییر مربی واداشت. ستین وارد تیمی شد که نه فقط از نظر تاکتیکی، بلکه از لحاظ روحی هم شرایط خوبی نداشت.
تاکتیکهایی که روی کاغذ زیبا بودند
ستین عاشق بازی مالکانه بود؛ همان فوتبالی که بارسا در دوران طلایی پپ گواردیولا به اوج رسانده بود. او خواست دوباره "تیکیتاکا" را زنده کند: پاسهای کوتاه، کنترل بیوقفه توپ، فشار بر حریف در زمین خودش.
اما مشکل اینجا بود که ابزارهای آن سبک دیگر در بارسلونا وجود نداشت.
آرتور ملو مصدوم و ناپایدار بود، بوسکتس دیگر توانایی پوشش فضای وسیع را نداشت و بالهای تیم توان نفوذ عمقی را از دست داده بودند.
نتیجه آن مالکیت بالا، اما بدون خلاقیت کافی برای شکستن خطوط دفاعی حریف بود.
اگر بخواهیم دوران ستین را در یک تصویر خلاصه کنیم، بدون شک باید به ۸–۲ مقابل بایرن مونیخ در لیگ قهرمانان اشاره کنیم.
شبی که پایان کار ستین بود.
ستین در آن بازی نه توانست تاکتیکش را تطبیق دهد، نه بازیکنان را از نظر روانی آماده کند. بایرن با پرس شدید و انتقال سریع توپ، بارسلونا را شکست داد و نتیجه تاریخی رقم خورد.
میراث ستین در بارسلونا
دوران ستین تنها ۲۵ بازی طول کشید، اما خاطرهاش برای هواداران تلخ باقی مانده است. شاید اگر او در شرایطی بهتر و تیمی متعادلتر هدایت بارسا را به عهده میگرفت، داستان متفاوتی رقم میخورد.
اما حقیقت این است که ستین بیشتر از آنکه یک منجی باشد، به قربانی بحران مدیریتی و ساختاری باشگاه تبدیل شد.