طرفداری | اخبار نقلوانتقالات فوتبال هرگز برای من آن جذابیت و هیجانی را نداشته که برای بسیاری دارد. کافی است فصل فوتبال به پایان برسد تا من هم مثل بستن درِ کتابی، پروندهاش را ببندم و تنها در آستانه فصل جدید دیگر و تورنمنتهایی مثل جام جهانی یا جام ملتها دوباره ورق زدن را آغاز کنم.
برای بسیاری دیگر، فصل نقلوانتقالات خودِ فوتبال است؛ نان شب رسانههاست و برای هواداران، روزها و شبهایی پر از خبر، تحلیل و گمانهزنی، امید به یک خرید طلایی یا واهمه از دست دادن ستاره محبوب.
در این بازار پرهیاهو و شلوغ، نقلوانتقال احتمالی الکساندر ایساک از نیوکاسل به لیورپول به موضوع داغ پنجره تابستانی مبدل گشت و پر سروصداتر از فوتبالِ داخل زمین شد. و جالبتر آنکه آنقدر طول کشید که دلیل اصلی فضای پرشور و دیوانهوار سنت جیمز پارک و بازی پرهیجان دیدار دوم فصل میان این تیم و لیورپول بود که ۳-۲ به نفع مردان مرسیساید پایان یافت.

در این معرکه، ایساک نقشی برای هیچیک از دو تیم بازی نکرد. او بیاعتنا به قراردادش با نیوکاسل، خواهان رفتن به لیورپول شد، در سه بازی اول فصل حتی در ترکیب قرار نگرفت و حواشی و گمانهزنیها حول او شدت گرفت؛ همه اینها داستانی شد ادامهدار و تا روز دوشنبه که آخرین روز هرگونه نقلوانتقالاتی است، ادامه خواهد داشت. هر چه پیش آید، دلخوری شدید طرفداران نیوکاسل تمامی نخواهد داشت؛ درحالیکه ایساک بارها با خود تکرار کرده است: «بند فسخ قرارداد لعنتی چه کوفتی است!»
در مطلب پیش رو، هنری وینتر، روزنامهنگار باسابقه فوتبال، از ماجرای ایساک و نقش نبودِ بندهای فسخ در پروندههای پرکشش نقلوانتقالاتی لیگ برتر انگلستان میگوید؛ از اهمیت شفافیت این بندها و مقایسه وضعیت لیگ برتر با لالیگای اسپانیا تا تأثیر رسانهها و عوامل اقتصادی بر جذابیت بیپایان نقلوانتقالات.
فرقی نمیکند اگر برای شما هم ماههای نقلوانتقال، بیشتر از یک نمایش پرزرقوبرق است یا مانند من، هرگز شما را با خود همراه نکرده است؛ این تحلیل نگاه متفاوتی به ساختار پشت پرده فوتبال انگلستان به شما خواهد داد؛ بسیار جذابتر از آنچه در پنجره نقلوانتقالات فوتبال این کشور جریان دارد.
امیرحسین صدر
۳۰ اوت ۲۰۲۵
صدای فوتبال؛ هنری وینتر
بهای هر چیز؛ آیا همه بازیکنان باید در قرارداد خود، بند فسخ داشته باشند؟
لیگ برتر انگلیس از لحاظ تجاری و کسبوکار، نهادی بینهایت توسعهیافته، پیچیده، حرفهای و مدرن است. اما باید هرچه زودتر درباره وجود بند فسخ یا بند خرید در قرارداد بازیکنان خود تجدیدنظر کند.
در لالیگا، تحت قوانین کار در اسپانیا، وجود چنین بندهایی اجباری است و این موضوع از داستانهایی مثل حکایت بغرنج «الکساندر ایساک» که پیشفصل امسال را در انگلیس تحتالشعاع قرار داد، جلوگیری میکند؛ بازیگری که قرارداد با نیوکاسل دارد و خواهان پیوستن به لیورپول است.
ایساک در نقلوانتقالات تابستان ۲۰۲۵، مهاجم هدف شماره یک لیورپول بود و برای نیوکاسل، ایساک به نوعی «یاغی بدون راه خروج» تبدیل شد؛ بازیکنی که هیچ بندی در قراردادش برای جدایی ندارد! متأسفانه در فوتبال انگلیس، تاکنون تمایل جدی و میل و رغبتی برای گنجاندن این بندها دیده نمیشود. این بندها روند خستهکننده و طولانی نقلوانتقالات را ساده و سریع میکنند و مانع پیشنهادهای پایین و وقتگیر میشوند. به معنای سادهتر، یا مبلغ را کامل بده یا برو پی کارت.
ورود ایساک به کمپ تمرینی نیوکاسل در ماه اوت
یک فرد بدبین ممکن است بگوید که بیمیلی برای درج چنین بندهایی به این دلیل است که ماجرای پیچیده نقلوانتقالها همواره داستانهای تازه و غیرقابلپیشبینی بیشتری به شوی لیگ برتر اضافه میکند.
ماجرای انتقال ایساک بهنوعی تجارت جانبی برای رسانهها شده است. رسانهها آن را دوست داشتند و مطالب فراوانی در این باره پوشش دادند؛ صفحههای پایانی روزنامهها پر بود از تیترهایی مثل: «ایساک میماند»، «ایساک میرود»، «شادی ژوردیها»، «ناامیدی ژوردیها»، «مهروی تاینساید» و «خداحافظ مزاحم». و جالب است خوانندگان هم مشتاقانه همه وقایع را دنبال کردند.
صفحات روزنامهها پر شد، اخبار آنلاین زیرنویسهای فوری پخش کرد، کانالهای تلفنی داغ شد و استودیوها پر شد از کارشناسهایی که نظر میدادند و در شبکههای اجتماعی هم بحثهایی به درازای فرش بایو به راه انداختند! (توضیح: «فرشینه بایو» یا «Bayeux Tapestry» یک اثر هنری بسیار معروف و تاریخی است و به احتمال زیاد توسط گروهی از زنان سوزندوز در انگلستان یا نورماندی به سفارش اسقف اودو ساخته شده است. بیش از ۷۰ متر طول دارد و داستان حمله نورمنها به انگلستان را روایت میکند. این جمله کنایه از بسیار طولانی شدن بحثها و حدیثها در فضای مجازی دارد.)
بخش عمدهای از لیگ برتر «شو» بزرگی است؛ تمام هویت لیگ برتر در همین «نمایش»، حواشی، پولهای جابهجاشده، رقم قراردادها و دستمزد بازیکنان و البته نمایش نفسگیر داخل زمین است.
اکثر نمایندگان و ایجنتهای بازیکنان لیگ برتر معمولاً در مقابل بندهایی که کار انتقال را سریعتر و آسانتر میکنند، مقاومت میکنند؛ چراکه هرچه مذاکرات پیچیدهتر باشد، نقش و سهم ایجنت پررنگتر میشود. اما بندها متفاوتاند.
بندهای «فسخ» باعث میشوند مذاکرهای فوراً آغاز شود تا بازیکن بتواند با مشتری مذاکره کند؛ این بندها مورد علاقه بازیکنانی است که باشگاه فعلی را مقصد نهایی خود نمیبینند و میخواهند با عددی منطقی امکان انتقال داشته باشند.
ماتئوس کونیا پس از فعالسازی بند فسخش از وولورهمپتون به منچستریونایتد پیوست
در اسپانیا، «بند خرید» رایجتر است؛ مبلغی که بازیکن باید برای فسخ قرارداد پرداخت کند. در اسپانیا سیستم جالبی وجود دارد که بازیکن عملاً مبلغ را به لالیگا میدهد، انگار ستارههای بزرگ با فرغون پُر از یورو وارد دفتر لالیگا میشوند! البته ابتدا باشگاه خریدار پول را به بازیکن میدهد.
چنین بندهایی باعث حرفهایتر و شفافتر شدن سیستم نقلوانتقال میشوند و نیاز به ارتباطات غیررسمی و مخفیانه را کمتر میکند و زدوبندهای پشتپرده را کاهش میدهد و روند معاملات حرفهایتر میشود. در انگلیس، باشگاه خریدار اغلب سعی میکند مبلغ انتقال را قسطبندی کند؛ این شاید در کوتاهمدت به آنها کمک کند، اما خرج کردن خارج از توان مالی را رواج میدهد.
منچستریونایتد برای خرید برایان امبومو از برنتفورد، در نهایت به مبلغ ۶۵ میلیون پوند بهعلاوه ۶ میلیون پوند پاداش رسید؛ یونایتد برنتفورد را راضی کرد تا مبلغ انتقال را در چهار قسط بپردازد. این برای قواعد مالی کوتاهمدت خوب است ولی مشکلات را به تعویق میاندازد. آخرین گزارش مالی یونایتد نشان داد که تا ۳۱ مارس ۲۰۲۶، هنوز ۱۷۵.۵ میلیون پوند بدهی مربوط به نقلوانتقالات دارد. روز حساب دیر یا زود فرا میرسد!
اما برخی استثناها نیز هست. مثلاً یونایتد برای پرداخت بند فسخ ۶۲.۵ میلیون پوندی ماتئوس کونیا با ولورهمپتون توافق کرد که مبلغ را طی سه قسط در دو سال بپردازد. باشگاهها میتوانند بالاتر از رقم بند فسخ هم پیشنهاد بدهند؛ مثل آرسنال که برای خرید مارتین زوبیمندی از رئال سوسیداد، با موافقت سوسیداد، ۶۰ میلیون پوند پرداخت کرد تا بتواند پرداخت را اقساطی انجام دهد، درحالیکه بند فسخ او ۵۱ میلیون پوند بود.
بخشی از نیاز به بندهای خرید، به دلیل قدرت مالی باشگاههای لیگ حرفهای عربستان یا باشگاههایی است که توسط دولتهای ثروتمند عربی حمایت میشوند، شدت یافته است. بارسلونا فکر نمیکرد که احتمال از دست دادن نیمار را داشته باشد، چراکه بند خرید او ۲۲۲ میلیون یورو بود. اما پاریسنژرمن که توسط قطریها حمایت میشود، در سال ۲۰۱۷ این مبلغ را پرداخت کرد. این معامله باعث شد رقم بندهای فسخ به شکل نجومی افزایش پیدا کند.
اکنون بازیکنانی مثل وینیسیوس جونیور، کیلیان امباپه، جود بلینگام و ترنت الکساندر-آرنولد در رئال مادرید بند فسخی یکمیلیارد یورویی دارند. پدری و لامین یامال نیز در بارسا بندهای مشابهی دارند. چنین مبالغی ممکن است طمعکاران را عقب براند و شکارچیان بازیکنان را دور کند؛ در عمل بندهای فسخ غالباً با عددهای معقولتری تعیین میشوند.

البته بندهای فسخ میتوانند تغییر کنند. مثلاً وقتی بارسلونا همین تابستان قصد جذب نیکو ویلیامز را داشت، مبلغ خروج او ۵۸ میلیون یورو بود. ایجنت او خوشحال بود، چون در هر صورت برنده میشد؛ یا موکلش به بارسلونا میرفت یا همانطور که اتفاق افتاد، اتلتیک بیلبائو قرارداد دهساله و بهتری با ویلیامز بست و بند فسخ را به ۹۰ میلیون یورو افزایش داد.
با توجه به مشکلات مالی بارسلونا، این مبلغ شاید برای آنها دستنیافتنی باشد، اما قطعاً فصل آینده مانع باشگاههای لیگ برتر نخواهد شد، بهویژه اگر ویلیامز در جام جهانی عملکرد خوبی داشته باشد. در این صورت، انتقال او بسیار سریعتر از سیستم کند نقلوانتقال در لیگ برتر صورت خواهد گرفت.
هرچه در این چند روز دیگر رخ دهد، قوانین نقلوانتقالات در انگلیس نیازمند تغییر است.