مدیر ورزشی تیم یک کشاورز است، مربی آنها مدیر مدرسه و رییسشان به خوبی میتواند زمین چمن را خشک کند. از روش مدیریتی کایزن تا عطر ماهی کباب شده در سواحل بالتیک، چیزهایی است که میالبی را به قهرمان لیگ سوئد بدل کرده. اینجا کوچکترین شهر اروپایی است که قهرمان یک لیگ از آن سر بر آورده. موفقیت میالبی چطور رقم خورد؟
استادیومی میالبی فقط چند درخت با دریا فاصله دارد
لذت قهرمانی روی مبل راحتی
آندرس تورستنسون سرمربی
در یک روز پاییزی اوایل اکتبر، دو جین مبل، صندلی راحتی و چهارپایه در رستوران پپس در میدان سولوسبورگ سوئد چیده شده. پیشخدمتها با لباسهای زرد و مشکی، بادکنکهایی با همان رنگها را باد میکنند و شال و پرچمهای به رنگ لباس خود را به سقف اتاق وصل میکنند. روی یک میز کوتاه مداد شمعیها و کتابهای رنگآمیزی برای کودکان قرار دارند. بوفه جلوی بار با انواع نوشیدنی چیده شده و عطر پاپ کورن تازه از لیوانهای کاغذی به مشام میرسد.
همه چیز رو به صفحه نمایش بزرگ در انتهای اتاق چیده شده پردهها کشیده و چراغها کم نور شدهاند. در زبان سوئدی، چنین آرامش و فراغتی با کلمه "mys" توصیف میشود. واژهای به معنی کاستن از سرعت زندگی، گذراندن وقت با خانواده و لذت بردن از زمان حال.
تبلیغ یک باشگاه رقص در صفحه نمایش به پایان رسیده و تصویر رختکن دو تیم فوتبال روی آن به نمایش درآمده.... هاماربی برابر گوتبرگ. روز قبل، تیم میالبی توانسته بود با نتیجه 2-0 الفسبورگ را شکست دهد. و حالا اگر نزدیکترین رقیب آنها، هاماربی، نتواند بازی خارج از خانه خود مقابل گوتبرگ ببرد، 5 هفته مانده تا انتهای فصل، میالبی برای اولین بار در تاریخ خود قهرمان سوئد خواهد شد.
کم کم، بازیکنان و خانوادههایشان هم وارد میشوند. خبرنگاران با دوربین جلوی ورودی رستوران ایستادهاند و سعی میکنند لحظات ورود بازیکنان را شکار کنند. آندرس تورستنسون سرمربی تیم یکی از اولین کسانی است که با دوچرخه از راه میرسد.
تورستنسون در میالبی، روستایی با ۱۳۱۹ نفر جمعیت که نام باشگاه نیز از آن گرفته شده، بزرگ شده. یازیکن باشگاه بوده و در سال 1985 همراه تیم به لیگ دسته اول سوئد یا همان آلسونسکان صعود کرده اما در مسابقات دسته یک، همیشه یک نیمکتنشین بوده.تورستنسون پس از ناکامی در زمین بازی، باشگاه را ترک کرده و 10 سال با درجه افسری در هنگ زرهی خدمت کرده است و بعتر به عنوان مدیر در یک مدرسهی نظامی در استکهلم مشغول به کار شده.
در سال ۲۰۰۷، او به عنوان دستیار مربی به میالبی ، که در آن زمان در دستهی دوم بازی میکرد بازگشت. آنها در سال ۲۰۱۰ به دسته یک صعود کردند و او دو بار دیگر به عنوان مربی موقت به تیم بازگشت تا آنها را از سقوط نجات دهد.
تورستنسون دوباره به دبیرستان بازگشت تا به تدریس ادامه دهد تا اینکه در اوایل سال ۲۰۲۳ باشگاه برای سومین بار با او تماس گرفت و سمت سرمربیگری را به او پیشنهاد داد. اکنون، و کمتر از دو سال بعد از بازشگت او به خانه، آقای مربی میتواند با آرامش روی مبل خود لم دهد و تحقق رویای قهرمانی "کوچکترین شهر قهرمان اروپا" را از تلویزیون نظاره کند
تورستنسون مرد راه راه پوش نشسته روی مبل جلو، همراه دیگر اعضای باشگاه بازی هاماربی برابر گوتبرگ را تماشا میکند.
. آیا این موفقیت او را شگفتزده میکند؟ تورستنسون، که معمولاً بسیار صبور و آرام سخن میگوید، اینبار قبل از اینکه سوال خبرنگار تمام شود، حرفش را قطع میکند:
"نه!"
و ادامه میدهد:
"صادقانه بگویم نه!"
چطور چنین چیزی اتفاق افتاده؟ چطور یک باشگاه روستایی توانسته از باشگاههای بزرگ سوئد، مالمو، استکهلم و گوتنبرگ، با سوابق اروپایی و پرورش ستارگان بزرگ بینالمللی، تا این حد پیشی بگیرد و حتی رکورد بیشترین امتیاز در طول یک فصل سوئد را به جای گذارد؟ آنهم با بودجهای حداقل ده برابر کمتر از مالمو قهرمان رکورددار سوئد؟ آنهم با مربیای که در تمام عمرش هرگز مربیگری فوتبال به عنوان شغل اصلی اش نبوده؟ با مدیر ورزشیای که سالهای زیادی از عمرش را صرف پرورش سیبزمینی و توتفرنگی کرده و با ورزشگاهی که به زحمت گنجایش ۶۰۰۰ هوادار را دارد؟
سیب زمینی و توت فرنگی
هاسه لارسون مدیر ورزشی
برای یافتن پاسخ این سؤالات باید چند کیلومتر از میالبی به ساحل جنوبی سوئد رفت . اینجا، در دهکده ماهیگیری هالویک، استادیومی به نام "استرندوالن" به معنای "دیوار ساحلی" واقع شده. ورزشگاهی که با طی کردن یک مسیر بسیار کوتاه 100 متری از میان درختان، به ساحل دریای بالتیک خواهید رسید. برای رسیدن به استادیوم، از مزارع وسیع و خانههای چوبی قرمز عبور خواهید کرد. هر چه به دریای بالتیک نزدیکتر میشوید، جادهها باریکتر و روستاییتر میشوند. تراکتورها با چرخهای بزرگشان از کنار شما عبور میکنند و بوی خوش کاه نم زده فضا را پر میکند. مگنوس امئوس، رئیس باشگاه، میگوید:
همیشه رقبای ما در اتوبوس غر میزنند که." هنوز به آنجا نرسیدهایم؟ نکند استادیوم آنها در دریاست!؟"
قبل از رسیدن به استادیوم، منطقهای به نام "Campingvägen" واقع شده. محلی برای کمپینگ با امکانات رفاهی مختلف برای توریستها و یک سرسره غولپیکر آبی وسط استخری روباز. در تابستان، این اردوگاه در مجاورت سواحل برفی دریای بالتیک جمعیت منطقه را به دو برابر افزایش میدهد. درست در همان زمان است که پرچمهای کوچک زرد و سیاه- رنگهای باشگاه میالبی- در نسیم بادهای خنک تابستانی با شروع لیگ به اهتزاز در میآید. صدای بلندگو از بیرون ورزشگاه به گوش میرسد:
مهمانان و توریستها میتوانند بلیت بازی را آن طرف خیابان با تخفیف دریافت میکنند.
در واقع "آن طرف خیابان" فقط یک میز چوبی با یک سایهبان قرار دارد و دختر جوانی که با خوشرویی بلیت را به مسافران میدهد. بلیتها در این فصل تقاضای زیادی پیداه کردهاند. برای اولین بار در تاریخ، میانگین حضور تماشاگران در ورزشگاه میالبی از ۵۰۰۰ نفر عبور کرده. خب تماشای بازی آنها دیگر فقط یک تفریح نیست، شما در حال تماشای بازی تیم صدرنشین لیگ سوئد و نماینده آنها در فصل بعد مساباقت اروپایی هستید. روسای باشگاه از چنین موفقیتی شادمان هستند.
هاسه لارسون در سال ۱۹۷۹ به عنوان بازیکن به میالبی پیوست. پس از بازنشستگی در اوایل دهه ۱۹۹۰، به عنوان مربی برای به تیم بازگشت و در همان زمان، به همراه پدرش دو مزرعهی سیبزمینی و توتفرنگی را نیز اداره میکرد. در سال ۲۰۱۶، زمانی که باشگاه در روز پایانی فصل از سقوط به دسته چهارم گریخت، لارسون مزرعه خود را فروخت و مدیر ورزشی میالبی شد.
بله، او مدیر ورزشی باشگاه است آقای اولی هونس!
حالا، دو روز قبل از بازی خانگی مقابل الفسبورگ، او روی نیمکت جلوی فروشگاه هواداران میالبی - سازهای چوبی که مانند تمام ساختمانها و جایگاههای دیگر به رنگ اخرایی رنگآمیزی شده است - نشسته و زیر نور خورشید چشمهایش را تنگ کرده است. پشت سر او در ورزشگاه، تیم تازه جلسه تمرینی خود را تمام کرده است. یک گروه فیلمبرداری از آمریکا در حال گشت و گذار هستند و یک گروه فیلمبرداری از ژاپن اعلام کرده که هفته آینده آنجا خواهند بود. داستان میالبی تمام دنیا را مجذوب خود کرده است.
با این حال، هاسه لارسون همچنان آرام است. موهای خاکستری، پوست برنزه، صدای گرفته و پاسخهای کوتاهبه انبوه سوالات. این مرد ۵۹ ساله اجازه میدهد اتفاقات خود گویای همه چیز باشند.
آیا درست است که برای کارهایتان از کامپیوتر استفاده نمیکند؟
او با تکان دادن سر، گوشی هوشمند خود را بالا میگیرد.
هر چیزی که نیاز دارم اینجاست.
لارسون ترجیح میدهد به جای اینکه ساعتها وقت خود را صرف بررسی دقیق دادهها کند در مناطق مختلف شهر بچرخد و بازیکنان مستعد را حضوری بررسی کند. برای متقاعد کردن آنها به پیوستن به میالبی، او توضیح میدهد که چگونه میتوانند در آرامش اینجا در حومه جنوبی سوئد پیشرفت کنند و به پسران جوان قول میدهد که اگر پیشنهاد باشگاههای بزرگ از راه رسید، هیچ مانعی سر راه آنها قرار ندارد. این موضوع در مورد نوئل تورنکوئیست صدق میکند: دروازهبان تیم، پیش از این با کومو در سری آ قرارداد امضا کرده و اکنون فقط به صورت قرضی برای میالبی بازی میکند.
مساله، گرفتن تیک سبز است
اِمِئوس مدیر باشگاه
فرقی نمیکند با چه کسی در باشگاه درباره دلایل موفقیت شگفتانگیز میالبی صحبت کنید، تمام داستانها از یک جا آغاز میشوند؛ اواسط دهه قبل زمانی که Mjällby در آستانه سقوط به دسته چهارم بود. زمانی که مگنوس امئوس به باشگاه پیوست.
اِمِئوس هم در همین منطقه بزرگ شده و تنیسباز و فوتبالیست بوده، البته نه برای میالبی. رابطه او باشگاه از روی سکوها و در نقش یک هوادار بوده. سپس به عنوان یک بیزنس مندر صنعت خودرو مشغول به کار شده و اکنون پنج شرکت تولید پلاستیک در سوئد، نروژ، لهستان و چین است. پس از بازگشت به محل تولد خود در تابستان ۲۰۱۴، یکی از همتیمیهای سابقش که از مدیران میالبی شده بود، از او پرسید:
آیا یک تاجر موفق حاضر است رئیس یک باشگاه دسته دومی شود؟
اِمِئوس با افتخار این پیشنهاد را پذیرفت. پیش از برگزاری مجمع عمومی و انتخاب رسمی او به عنوان رئیس در ماه، باشگاه به دسته سوم سقوط کرده بود. اِمِئوس به یاد میآورد:
«وضعیت مالی وحشتناک بود. اگر یک سال دیگر به همین منوال ادامه میدادیم، کار باشگاه برای همیشه تمام بود.»
اما او به دنبال غلبه بر چالشها بود:
برای من چالش یعنی وقتی اوضاع بد پیش میرود، بتوانید تغییر ایجاد کنید.
امئوس، معمار خانهی رویاها
و تغییرات آغاز میشود. در فلسفه کاری باشگاه و مدیران آن، فرآیندها، کیفیت زیرساختها و .... امئوس هنگام شرح دادن این تغییرات با آب و تاب حرف میزند؛ دستاناش را تکان میدهد و با آنها میز را به بخشهای مختلف تقسیم میکند؛ با انگشتانش دایره میکشد و با کف دستهایش در ارتفاعات مختلف نمودارهای فرضی رسم میکند. گاهی اوقات مکث میکند و از پشت عینکش نگاه میکند، انگار سعی دارد به افکارش نظم بخشد. او در مورد روش معروف مدیریت کایزن ژاپنیها، و در مورد یا شاخصهای کلیدی عملکرد صحبت میکند: معیارهایی که موفقیت یا شکست را به نسبت نیل به اهداف استراتژیک اندازهگیری میکنند.
در میالبی، این اهداف استراتژیک، چیزی فراتر از جایگاه در لیگ، نقل و انتقالات یا درآمد باشگاه هستند. برای هر بخش، از کادر مربیگری تا آشپزهای باشگاه، از هیئت مدیره تا مسئول نگهداری چمن ورزشگاه، اهداف قابل اندازهگیری تعیین شده و میزان رعایت آنها به طور منظم رصد میشود. آیا به هدف رسیدهاید؟ تیک سبز. آیا به هدف نرسیدهاید؟ ضربدر قرمز. ایموس توضیح میدهد:
مسئله اصلی طرح درست موضوعات است. چه چیزی واقعا شایسته گرفتن تیک سبز است؟
اِمِئوس در مورد حل مشکلات مالی تیم میگوید:
« با آنکه میدانستیم راههای خوبی برای کسب درآمد وجود دارد؛ اما هزینههای خود را بر اساس داراییهایمان تنظیم کردیم و روی هیچ چیزی دیگری حساب نکردیم. شاید آن را خودفریبی بنامید اما وقتی پول کمی دارید باید بتوانید آن را درست خرج کنید. سپس درآمدها از همه جا رسید. افراد زیادی در این منطقه از کمک به باشگاه شهر خود لذت میبردند و برخی مانند فروشندگان فروشگاه هواداران یا غرفه سوسیس و آبجو، حاضرند بخش زیادی از درآمدشان به باشگاه تعلق گیرد. تمام اینها به عنوان درآمد مازاد وارد باشگاه شد و پله پله به پیشرفت ما کمک کرد. "
" این درآمدها، همه را خوشحال میکرد. روحیه تیمی را بهتر از بایرن مونیخ و تمرینات سختمان را پر انگیزهتر از رئال مادرید کرده بود.»
آقای رییس چمن را آماده میکند
جیکوب لنارتسون رییس باشگاه
پیشرفت باشگاه تقریباً در همه زمینهها مشهود است اما چیزی که در نهایت نام میالبی را بر سر زبانها انداخته، رتبه آنها در لیگ سوئد است. در سال ۲۰۲۳، این باشگاه در لیگ آلسونسکان دهم شد و به فینال جام حذفی مقابل بی کی هاکن رسید. سال بعد، میالبی به مقام پنجم رسید و اکنون باشگاه در آستانه جشن گرفتن بزرگترین موفقیت تاریخ خود با قهرمانی لیگ سوئد است. این یعنی باشگاه دیگر مانند چند سال پیش مجبور نیست به قراردادهای قرضی متکی باشد. درآمد نقل و انتقالات به آن اجازه میدهد تا بازیکنان کلیدی مانند عبدالله مانه، مهاجم، تام پترسون، هافبک دفاعی و استعدادهای جوان دیگر را با قراردادهای بلندمدت به خدمت بگیرد
در سال 2022 با انتصاب جیکوب لنارتسون به عنوان رئیس باشگاه بخش زیادی از وظایف امنئوس به او انتقال یافت. لنارتسون اکنون بر اجرای عملیاتی استراتژیهایی که اِمِئوس در باشگاه وضع کرده، نظارت دارد. او نیز روابط عمیقی با تیم داشته:
وقتی شش ساله بودم به باشگاه پیوستم و در تیم جوانان بازی کردم. من یک توپ جمع کن بودم و بعداً به عنوان یک هوادار در جایگاه طرفداران ایستاده تیم را تشویق کردم
این مرد ۳۶ ساله به جایگاه مخصوص ایستادن تماشاگران در پشت ورزشگاه استراندوالن اشاره میکند.
تاجران باهوش لنارتسون و امئوس، لارسون پر سر و صدا، تورستنسون متین و با اعتماد به نفس سالهاست یکدیگر را میشناسند، برخی از آنها از مدتها قبل با هم دوست بودند. اینجا در جنوب سوئد، بچهها روابط دوستانه خیلی قبل از روش کایزن میآموزند. جای در میان دویدن و استشمام بوی اصطبل، هوای روستا، نسیم دریا و عطر شاهماهی کباب شده.
در همین حال، یاکوب لنارتسون از سه کلمه برای توصیف هویت میالبی استفاده میکند:
وفاداری، اشتیاق و سختکوشی
با این حال، این ویژگیها نباید به تنهایی مطرح شوند.
ما قبل از شروع هر فصل ارزشهای باشگاه را تعریف میکنیم. و رفتارهایی بر اساس آن را با بازیکنان در میان میگذاریم. به عنوان مثال، قانونی وجود دارد که برای نشان دادن وفاداری، هر بازیکنی برای تمرین یا در روز مسابقه وارد باشگاه میشود باید به همه اعضا و کارکنان در اتاقها و محل فعالیتشان سر زده و سلام کند.
همچنین اگر روی کسی در زمین خطا شود، همتیمیهایش باید به او کمک میکنند تا بلند شود و با این رفتار به بازیکن حریف یادآوری کنند که «با میالبی درگیر نشو!» و قانون دیگر اینکه اینجا ساعت کاری وجود ندارد، به جای هر کس میداند تا کارش را تمام نکند، به خانه نمیرود.»
تماشای یک مسابقه میالبی در خانه، تمام این ارزشها و قوانین را به همراه زیباییهای بینظیر این منطقه به میهمان چشمان ما میکند؛ آفتاب پاییزی آرام آرام ناپدید شده و تندبادهایی با سرعت ۹۰ کیلومتر در ساعت، باران را در سراسر جنوب سوئد مانند شلاق به هر طرف میکوبند. دریای بالتیک که روز قبل آبی و بی تلاطم بود، حالا خاکستری و خروشان شده باد ماهیهای سفید را روی امواج میرقصاند و ایستگاه راه آهن به خاطر هشدار هواشناسی خالی از قطار مسافر شده. بازی خانگی میالبی مقابل الفسبورگ نیز در معرض لغو شدن است.
مسئولان در دفاتر باشگاه برای بحث در مورد مسائل تشکیل جلسه میدهند. مدیران میالبی میخواهند بازی کنند. پس از بازرسی از زمین، مقامات و داور نیز موافقت خود را اعلام میکنند. قبل از شروع بازی، مسئولان چمن از اسکرابر برای پاک کردن آب از زمین استفاده میکنند.خود لنارتسون نیز در حال کمک است. بله، آقای رئیس مشغول خشک کردن چمن ورزشگاه است!
باید اینطور پارو کنی! لنارتسون، رییس 36 ساله میالبی به مسئول چمن باشگاه چیزهایی را یاد میدهد!
چند صد متر آن طرفتر، طوفان شاخههای درختان را از جا کنده است. یک مسیر باریک در امتداد ساحل از ورزشگاه به هانوهوس منتهی میشود. هتلی زیبا به همراه رستوران برای اقامت اعضای تیم مهمان و همچنین هوادرانی که از راههای دورتر میآیند با وجود هوای بی رحم ساحل بالتیک، شالها و کلاههای زرد و مشکی هوادارانی که با عجله از میان باران به سمت هانوهوس میدوند، دیده میشود. در داخل، آنها خود را با اسپاگتی ، چیپس و ماهی نوشیدنیهای داغ، گرم میکنند. برخی از آنها، مانند دانیل که 30 سالگی را گذرانده، از کودکی به بازیهای خانگی میالبی رفتهاند. در سال ۲۰۱۲، او گروه هواداران "میالبی تیفو" را تأسیس کرد که از آن زمان تاکنون همیشه با شعارهای سازمان دهی شده ، تیفوهای زیبا و تشویقهای منظم همراه تیم بوده. او از اینکه موفقیت باشگاه، آنها را از تیم کوچک محلی محبوبش به برندی بزرگتر بدل کند هراسی ندارد. دانیل از کودکی با جیکوب لنارتسون دوست بوده و دخترش در استراندوالن غسل تعمید داده شده است. همسر او نیز زمانی دوست دختر مگنوس امئوس بوده است. خب در هر روستایی روابط همین قدر نزدیک است!
یک آگهی شغلی موفق
کارل ماریوس آکسوم، کمک مربی
میالبی برابر در مقابل الفسبورگ، تیم هشتم لیگ چنان بازی مسلطی با پاسهای کوتاه ارائه میدهد که آندرس تورستنسون پس از پیروزی ۲-۰ تیمش در رختکن به خاطر "یکی از بهترین عملکردهای ۹۰ دقیقهای فصلشان" به آنها تبریک میگوید.
ما بر همه چیز تسلط داشتیم! باید با اختلاف بیشتری برنده میشدیم.
کارل ماریوس آکسوم، کمک مربی میالبی، دو روز قبل، در مصاحبهای به نکات منفی تاکتیکی اشاره کرده بود:
وقتی بازی شروع میشود؛ ما بهترین تیم لیگ هستیم. اما به محض اینکه جلو میافتیم، بد بازی میکنیم. سپس کارهایی را که قرار بود انجام دهیم، فراموش میکنیم: پرس از بالا، جسارت در بازیسازی. فکر میکنم این یک مسئله ذهنی است.
بر اساس آمار xg، میالبی باید در رده هفتم جدول باشد. به نظر آکسوم، که آنها در صدر جدول هستند، به ویژگیهای خاص فوتبال مربوط میشود:
ما در ابتدا جلو افتادیم. و باید بدانیم که حفظ صدرنشینی آسانتر از جبران عقبماندگی است. اما لزوما قرار نیست در همین نقطه باقی بمانیم. فصل بعد چیزهایی برای بهبود وجود خواهد داشت.
برخلاف بقیه، آکسوم نه اهل این منطقه است و نه سابقهای در باشگاه دارد. او در نروژ بزرگ شده، مربی تیمهای جوانان بوده و پایاننامه دکترای خود را در مورد ادراک بصری در فوتبال نوشته است. به نظر آکسوم، بررسی مداوم بازیکنان تیم و رقبا، را در فوتبال حرفهای مدرن از اهمیت حیاتی برخوردار است:
بدون این بررسیها، در فوتبال امروز شانسی ندارد.
خب، بالاخره یک نفر هم باید با بقیه درگیر شود.
رویکرد توانسته مدیران باشگاه را تا امروز متقاعد کند. مردی که به واسطه آگهی شغلی میالبی در اینترنت، و از میان 85 متقاضی برگزیده شده است. . آندرس تورستنسون سرمربی تیم به طور مداوم از نظرات کمک خود بهره میبرد. مگنوس امئوس میگوید:
او مغرور نیست؛ او میداند چگونه وظایف را واگذار کند.
و خود تورستنسون میگوید:
من برای کار تیمی ارزش قائلم. من بازیکنان و کادر فنی را در تصمیماتم دخیل میکنم. در مشاغل قبلیام، چیزهای زیادی در مورد برخورد با مردم یاد گرفتم. چه کسی دوست دارد سر او داد زده شود؟
شیرجه وسط دریا
پس از پیروزی، فریادهای شادی در سراسر استراندوالن طنینانداز میشود. با وجود باران شدید و صدای تندباد که در گوشه کنار ورزشگاه میپیچد و صدای ترسناک خانههای قدیم ساحلی را میدهد، ، بسیاری از هواداران بدون چتر و کلاه و بارانی دور تا دور زمین ایستادهاند تا بازی قهرمانی تیم را تماشا کنند. پس از اینکه تام پترسون در دقیقه ۵۹ نتیجه را ۲-۰ کرد، جمعیت نزدیک خط میانی دیوانهوار فریاد میزدند. برخی پیراهنهای خود را درآوردند و در باران سیلآسا بدون لباس بالا و پایین پریدند.
سرانجام پس از جشنی طولانی تا زمان تاریکی کامل هوا، زمانی که هواداران ناپدید شده بودند، پترسون، زیر سقف جایگاهها ایستاده بود و معجزات فوتبالی زندگی خود رارا بازگو میکرد. در فصل ۲۰۱۷/۱۸، او تحت هدایت گراهام پاتر با تیم اوسترسوند، قهرمان جام حذفی سوئد، در لیگ اروپا شگفتی آفرید و به دور حذفی رسید. با این حال، کسب قهرمانی با میالبی دستاورد بسیار بزرگتری برای او خواهد بود.

در حالی که مسئولان تیم و بازیکنان روز بعد از پیروزی روی مبلهای رستوران پپس در سولوسبورگ لم داده بودند تا بازی هاماربی را تماشا و مسجل شدن قهرمانیشان روی کاغذ را نظاره کنند، هواداران هشت کیلومتر آنطرفتر، در رستوران ایفوهوس در برومولا، گرد هم آمدند. حدود ۳۰۰ هوادار دور میزهای رستوران مدرن و شیک جمع شدند. روی برخی از میزها سطلهای یخ پر از ودکا و آب پرتقال یا لیمو بود. با نشان دادن تصاویر بازیکنان گوتنبرگ از تلویزیون، طرفداران میالبی آنها را تشویق میکنند. حتی یک تساوی هم برای کسب قهرمانی کافی است اما تنها سه دقیقه پس از سوت داور، رقیبشان، هاماربی، پیش میفتد. هواداران آهنگ باب مارلی را یک صدا میخوانند:
نگران هیچ چیز نباش! چون همه چیز درست خواهد شد!
خب، اوضاع خیلی خوب پیش نمیرود، حداقل نه در این یکشنبه. در دقیقه ۶۱، هاماربی گل دیگری میزند و نتیجه را ۲-۰ کرد. گل گوتنبرگ در دقایق پایانی، هواداران میالبی را دوباره سرحال کرد، اما فایدهای ندارد. جشن یک هفته به تعویق میفتد.
صبح دوشنبه، جیکوب برگستروم، مهاجم میالبی، در حالی که هودی و شلوار راحتی پوشیده بود، در باشگاه نشسته و با دقت به اتفاقات روز قبل فکر کرد:
شب عجیبی بود. قهرمان میشدیم یا نه؟ آن شب باید یک مهمانی بزرگ میگرفتم یا فقط به خانه میرفتم تا بچهها را بخوابانم، عجیب بود. در نهایت، دومی اتفاق افتاد.
سرانجام اتفاق بزرگ یک هفته بعد رخ میدهد. میالبی گوتبرگ را 2-0 شکست میدهد و همه چیز تمام میشود، جیکوب برگستروم یکی از دیگر از بازیکنان تیم که بزرگ شده هالویک است میگوید:
اینجا خانه من است. من عاشق اینجا هستم! در کدام باشگاه میتوانید بلافاصله بعد از تمرینات و حتی برای جشن قهرمانی به دریا بپرید؟