در دل شبهای پرستارهٔ اروپا، جایی که استادیومهای غولپیکر همچون کاخهای باستانی به لرزه درمیآیند و میلیونها قلب عاشق فوتبال با هر ضربهٔ توپ به تپش میافتند، یک لحظهٔ جاودانه رقم خورد که تاریخ ورزش را برای همیشه تغییر داد. آن لحظه، نه فقط یک گل ساده، بلکه یک شاهکار هنری، یک سمفونی از زیبایی و قدرت، یک انفجار از نبوغ انسانی بود که توسط مردی افسانهای به نام زینالدین زیدان، ملقب به "زیزو"، خلق شد. گویی خدایان فوتبال دست به دست هم داده بودند تا این گل را به عنوان زیباترین جواهر تاریخ فوتبال جهان، در فینال لیگ قهرمانان اروپا سال ۲۰۰۲، بر تارک ورزش بنشانند – گلی که هرگز، هرگز مشابهی نخواهد داشت، و تا ابد در خاطرهها خواهد درخشید همچون ستارهای که هیچگاه خاموش نمیشود.
تصور کنید: استادیوم همپدن پارک گلاسکو، اسکاتلند، ۱۵ مه ۲۰۰۲. هوا سنگین از هیجان، و دو غول فوتبال اروپا، رئال مادرید و بایر لورکوزن، در جدالی حماسی برای فتح جام قهرمانان رو در روی هم ایستادهاند. رئال، با ستارگانش همچون رائول، فیگو و روبرتو کارلوس، در جستجوی نهمین قهرمانی؛ لورکوزن، با روحیهٔ جنگجویانهاش، آمادهٔ خلق معجزه. بازی در نیمهٔ دوم، دقیقهٔ ۴۵، و امتیاز ۱-۱. توپ از سمت چپ میدان توسط روبرتو کارلوس، مدافع برزیلی با پاهایی همچون موشکهای هدایتشونده، به هوا پرتاب میشود. یک سانتر بلند، اما نه معمولی – یک کمان مرگبار که هوا را میشکافد و به سمت محوطهٔ جریمهٔ حریف فرود میآید. و در آن لحظه، زیدان، جادوگر فرانسویالجزایری، با چشمانی تیزبین و بدنی که گویی با باد همنوا شده، منتظر است.
زمان کند میشود، جهان نفس خود را حبس میکند. توپ در حال فرود، و زیدان، با آن قد متوسط اما روحی بلندتر از کوههای آلپ، چرخشی ناگهانی میکند. پای چپش، آن پای جادویی که هزاران گل را به تور چسبانده، آمادهٔ ضربهای است که نه از این جهان است. او نمیدود، نمیپرد؛ او پرواز میکند. با یک نیمچرخش استادانه، پای چپش را همچون شمشیری براق بلند میکند و با تمام قدرت، زیبایی و دقت، به توپ ضربه میزند – یک والی موشکوار، یک ضربهٔ هوایی که فیزیک را به چالش میکشد. توپ، همچون شهابی در آسمان شب، با سرعتی خیرهکننده و چرخشی مرگبار، از فاصلهٔ ۲۵ متری دروازه، به سمت گوشهٔ بالای دروازهٔ هانس-یورگ بوت، دروازهبان لورکوزن، شلیک میشود. هیچ مدافعی نمیتواند مانع شود، هیچ دروازهبانی نمیتواند واکنش نشان دهد. تور دروازه به لرزه درمیآید، و استادیوم منفجر میشود از فریادهای شادی و ناباوری.
این گل، نه فقط یک امتیاز، بلکه یک اثر هنری بود. زیدان، با آن موهای کمپشت اما ذهن پربار، گویی از دنیای دیگری آمده بود. او که در کودکی در خیابانهای مارسی فرانسه با توپهای کهنه بازی میکرد، حالا در بزرگترین صحنهٔ جهان، یک شاهکار خلق کرده بود. ضربهٔ والی او، با زاویهای دقیق، قدرتی ویرانگر و زیباییای خیرهکننده، ترکیبی از تکنیک، تعادل و غریزه بود. کارشناسان میگویند این گل، کاملترین نمونهٔ یک والی در تاریخ است – نه خیلی بلند، نه خیلی کوتاه؛ نه خیلی سریع که کنترلناپذیر باشد، نه خیلی آرام که دفاع شود. آن توپ، پس از ضربه، مسیری منحنیوار طی کرد که گویی قوانین گرانش را به سخره گرفته بود. زیدان خودش بعدها گفت: "آن لحظه، همه چیز کامل بود. توپ، موقعیت، ضربه... گویی سرنوشت آن را نوشته بود."
اما چرا این گل زیباترین گل تاریخ فوتبال جهان است؟ چون فراتر از یک گل ساده بود. آن یک نماد شد: نماد نبوغ زیدان، که با جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه را قهرمان کرد و با رئال مادرید افسانهها ساخت؛ نماد لیگ قهرمانان، که در آن شب، رئال را به قهرمانی رساند (با نتیجهٔ نهایی ۲-۱)؛ نماد فوتبالی که زیبایی را بر خشونت ترجیح میدهد. میلیونها هوادار در سراسر جهان، از آمریکای جنوبی تا آسیا، این گل را هزاران بار تماشا کردهاند و هر بار، همان هیجان اولیه را حس کردهاند. حتی رقبا، همچون بازیکنان لورکوزن، بعدها اعتراف کردند که آن ضربه، چیزی فراتر از انسان بود. گلی که در نظرسنجیهای فیفا و یوفا، بارها به عنوان زیباترین انتخاب شده، و ویدیوهایش میلیاردها بازدید داشته. گلی که الهامبخش نسلها شد – از مسی و رونالدو گرفته تا بازیکنان جوان امروز، همه سعی کردهاند آن را تکرار کنند، اما هیچکدام نتوانستهاند به آن زیبایی برسند.
و حالا، در سال ۲۰۲۵، بیش از دو دهه پس از آن شب جادویی، این گل همچنان زنده است. در موزههای فوتبال، در فیلمهای مستند، در خاطرههای هواداران. زیدان، حالا مربی و اسطوره، اما آن گل، میراث ابدی اوست. گلی که هرگز مشابهی نخواهد داشت، چون نه فقط با پا زده شد، بلکه با روح، با عشق، با تاریخ. این گل، زیباترین گل تاریخ فوتبال جهان است – یک موشک والی که آسمان فوتبال را برای همیشه روشن کرد. و تو، ای عاشق فوتبال، هرگاه آن را ببینی، بدان که در برابر یک معجزه ایستادهای.