فلسفه دنیای جالبی داره ، علوم عقلی کلا دنیای جالبی داره ، جالب ترش وقتی میشه که یک دانشمند علوم طبیعی میاد راجع به مسائل فسلفی صحبت میکنه و مردم به تصوری که ازش در علم تجربی دارن و شهرتی که اونجا داره فک میکنن طرف نظرش قطعا سطح بالاست ...
متاسفانه این اشتباهی هست که جا افتاده
حالا جالبیش اینه چند وقت پیش یه نفر حرف جالبی به من زد اتفاقا اون موقع جلوش خیلی گارد گرفتم الان خودم به شخصه به این نتیجه رسیدم چقدر درست میگفت
حرفش این بود
یه دانشمند کسی هست که در یکی از شاخه های علوم طبیعی به یه حد بالایی رسیده ، مثل یک نجاری که در علم نجاری به عملکرد و موفقیت رسیده ولی وقتی وارد بحث فسلفی بشیم هیچ تضمینی نیست که دانش هر کدوم از دیگری ببشتر باشه چون فلسفه یک حوزه جدا از شغل آدما هست ، حالا اون شغل چه دانشمند علوم طبیعی باشه چه یه نجار یا ورزشکار فرق زیادی نداره .
یه دانشمند یعنی کسی که درباره علوم ماده دانش بالایی داره و در حوزه خودش قابل احترام هست اما اگه همین آدم وارد مسائل فسلفه و عقلی بشه هیچ تضمینی نیست که یه دیتابیس نرمال بده بیرون
جان لنوکس هم چند وقت پیش همینو گفت ،
مردم فکر میکنن هر جمله یک دانشمند علمی هست ، ساگان کسی بود که میگفت ماده همون چیزی که همیشه بوده هست و خواهد بود! این جمله خیلی بزرگیه که توسط یه دانشمند هم بیان شده ولی علمی نیست !
این موضوع رو با بررسی نظرات فلسفی صدر الملحدین جناب استیون هاوکینگ میتونیم ببینم
خالق خدا !؟🔻
هاوکینگ گاهی (مستقیم یا تلویحی) وارد این دام شده که اگر خدا علت جهان هست، خالق خدا کیه؟
نکته مهم اینه که لزوم بودن یک موجود واجب از طریق محال بودن تسلسل علتها در فلسفه اثبات میشه
برداشت فلسفی این هست که زنجیرهٔ وابستگیها بالاخره باید به یک موجود یا حقیقتی ختم شود که خودش وابسته نیست چون ما زنجیرهای از نیاز به وجود داریم، ولی هیچچیزی که این نیاز رو برطرف کنه در کار نیست. (محال)
اگر همهٔ موجودات وابسته باشن و هیچکدام خودش مستقل نباشه ، زنجیرهٔ وابستگی هیچوقت به «شروع» نمیرسه
اشتباه فلسفی: این پرسش فقط در مورد موجودات ممکنالوجود مطرح میشه؛ موجوداتی که هستیشون وابسته به علت بیرونی هست.
پاسخ فلسفی: خدا به تعریف فلسفهٔ کلاسیک، واجبالوجود هست؛ وجودش از خود هست، نه قرضگرفته.
تمثیل طنز: پرسیدن خالق خدا کیه؟ مثل پرسیدن دم لاستیک دوچرخهٔ خیالی چه رنگی هست؟ سؤال از اساس موضوعیت نداره..
«قبل بیگ بنگ زمانی نبود» و اشتباه زمانگرایی🔻
هاوکینگ میگفت: چون قبل بیگ بنگ زمانی نبوده، «خلق» معنایی نداره!!!
اشتباه فلسفی: این تحلیل تنها وقتی درسته که خدا رو هم مخلوقی زمانمند بدونیم (در اون صورت هم دیگه خدا نیست) . در حالی که بحث فلسفی میگه خدا بیرون از زمان هست و خود زمان و مکان، مخلوق اونن
پاسخ فلسفی: عدم وجود «قبل» در معنای فیزیکی، مانع نیست خلق فراتاریخی، وابسته به زمان فیزیکی نیست.
تمثیل طنز: این مثل اینه که بگی «قبل از نوشتهشدن صفحهٔ اول کتاب، نویسندهای در کار نبوده» در حالی که نویسنده فارغ از صفحات، وجود دارد و اصلاً همان صفحات را طراحی کرده.
چیزی برای انجام فعل و کارش نیازمند زمان هست که ماده و انرژی باشه و خدا که فراتر از ماده و انرژی هست فراتر از صفات اونن که همون زمان هست هم میب باشه و بنابراین خدا فراتر از زمان هست و برای خلق کردن عالم نیازی به زمان نداره
قیاس خدا و جهان، ناموجه🔻
هاوکینگ یا برخی از طرفدارانش گاهی میگن: «اگر خدا نیازمند علت نیست، چرا جهان نیازمند علت باشه؟»
اشتباه فلسفی: قیاس موجود واجب و ممکنالوجود، قیاس معالفارق هست؛ ویژگیهای ماده (تغییر، محدودیت، وابستگی، امکان زوال) کاملاً با تعریف خدا فرق داره
چیزی که دارای چنین ویژگی هایی باشه و عدمش رو بشه تصور کرد و حتی به احتمال قوی شروعی داشته باشه نمیتونه واجب باشه
پاسخ فلسفی: جهان مادی ویژگیهای نیازمندی داره، خدا نداره. جهان آغاز، تغییر و امکان عدم داره. خدا نه آغاز داره، نه تغییر، نه امکان زوال...
تمثیل طنز: این مثل اینه که بگی «اگر کشتی روی آب شناوره، چرا سنگریزه نتونه شناور باشه؟» خب چون جنسشون فرق داره، دوست عزیز:)))
مشکل «تسلسل»🔻
هاوکینگ عملاً نظری میپذیرفت که گویا زنجیرهٔ علل یا شرایط میتواند به بینهایت ادامه بیابه😂
اشتباه فلسفی: تسلسل در علل وجودیِ همزمان محال هست، چون در این صورت علتِ وجود فعلی هیچگاه بالفعل نمیشه....
پاسخ فلسفی: باید یک ایستگاه نهایی وجود داشته باشه که خودش نیازمند کسی نباشه — همون واجبالوجود. وگرنه هیچ چیز به وجود نمیاد چون هر چیزی وجودشو از قبلی گرفته و خودش محتاج هست .
مثال ها
https://www.tarafdari.com/node/2662349
تمثیل طنز: نمیشه قطار رو فقط با واگنها تشکیل دادش بدون لوکوموتیو، مگه اینکه بخوای یک نمایش عروسکی برگزار کنی.
فاجعه ای به نام خلط فیزیک و فلسفه🔻
خودسازندگی جهان !!!
هاوکینگ چی میگه!؟
هاوکینگ میگه: چون قوانین فیزیکی (مثل جاذبه) وجود دارند، جهان میتواند از «هیچ» به وجود آید.
وقتی جاذبه هست، جهان میتواند خودش را «به طور خودبهخود» خلق کند.
پس نیازی به «خدا به عنوان علت اولیه» نیست.
۱. «هیچ»شما همان «چیزی» هست!!🔸️
هاوکینگ «هیچ» را اشتباه به کار میبره. «هیچ» در فلسفه یعنی نیستی محض بدون فضا، زمان، قانون، میدان، انرژی و حتی امکان.
اگر «قوانین فیزیک» از قبل وجود دارن، شما دیگه در «هیچ» نیستی. شما یک بستر انتزاعی مفروض داری...
مثل اینکه بگی «من از هیچ شیرینی درست کردم، فقط کمی آرد و شکر و فر داشتم!»😂
2.قانون، خودش موجود وابسته است🔸️
قوانین فیزیکی وجودی مستقل و بیعلت ندارن — اونا برای معنیدار بودن نیازمند بستری هستن که توی اون تعریف و اجرا بشن
پرسش فلسفی: قوانین چگونه هست شدن که بتونن جهان رو بسازن؟
مثل اینکه بگی «قانون راهنمایی و رانندگی باعث ساختن خیابان شدن» — بدون شهرداری و آسفالت، قانون کجا اجرا بشه؟؟
۳. خودآفرینی و تناقض ذاتی🔸️
گزاره «جهان خودش را خلق کنه» به لحاظ منطقی تناقض هست: برای خلق کردن باید پیش از خودت وجود داشته باشی، و این ممکن نیست.😂😂😂
در منطق، «A علت A» همانقدر ممکن است که «عدد ۵، خودش را زاییده باشد» — یک محال ذاتی.
طنز ماجرا:)))))
این شبیه اینه که بگی«من خودم را در آغوش مادرم به دنیا آوردم»
۴. علت غایی را حذف نمیکنه🔸️
حتی اگه (فرض محال )بپذیریم که قوانین فیزیکی میتوانن جهان رو شروع کنن، پرسش «چرا همین قوانین هستن و نه قوانین دیگه ای یا هیچ قانونی نباشه؟» همچنان برقراره...
فلسفه میگه: وجود قوانین خود نیاز به تبیین داره — و این تبیین به موجودی فراتر از قوانین ختم میشه
داشتن دفترچه دستور غذا، تضمینی برای وجود کیک نیست؛ یک آشپز و مواد اولیه هم لازم هست..
۵. جاذبه ≠ توانایی خلق هستی🔸️
جاذبه یک ویژگی ریاضی-فیزیکی هست که رفتار جرم و انرژی رو وصف میکنه خودش فاعل یا «کنشگر» نیست که تصمیم بگیره خلق کنه!!
قانون جاذبه به تنهایی مثل قانون حسابداری بدون حسابدار هست :)))
میدونه چگونه حساب کنه ولی نه دفتر داره و نه پول.
هاوکینگ ناخواسته مرتکب سه خطای جدی می شه:
1_جایگزین کردن «هیچ فلسفی» با «چیزی فیزیکی اما کوچک یا ساده».⚠️
2_نادیده گرفتن نیاز به تبیین وجود خود قوانین..⚠️
۳_پذیرفتن مفهوم خودآفرینی که ذاتاً متناقض هست.⚠️
در نتیجه، از منظر فلسفی، این استدلال به جای اینکه خدا رو کنار بزنه، نهایتاً فقط یک «وقفه منطقی» بین خدا و جهان اضافه میکنه — و هنوز به یک علت فراتاریخی و مستقل (واجبالوجود) نیاز باقی میمانه.
برآیندی که تاسف بار است ...🔻 |
این بود سطح اورریتد ترین دانشمند آتئیست ها در فسلفه و علوم عقلی 😂😂😂
من اینجا منکر دانشش در فیزیک و اخترشناسی نمیشم .
چرا در تخصص خودش جز بهترین هاست
ولی مسئله وقتی هست که این آدمی که در حوزه تخصصی خودش خوب بوده رو میخوان به زور بچسبونن به خدا و علوم عقلی که چنین فجایعی پیش میاد !!
.
یه کاربری بود اسمش نازنين بود ، من گاه و بیگاه باهاش مناظره میکردم سطح اون هزار برابر در فلسفه از هاوکینگ بالاتره
سطح parsa y و بلک رضا در فلسفه ازش بالاتره و همونطور که دوست مون گفت هیچ تضمینی نیست که یک نجار که در علم نجاری به اوج عملکرد خودش رسیده در فلسفه و علوم عقلی خوب باشه ...
باز جای شکرش باقیه که کسی مثل داوکینز دست کم وارد مسائل فلسفی نشده . و رو همون فرگشت و نظم و این مسائل سطحی مانور داده یا برهان درجه رو نقد کرده
جای شکرش باقیه!! وگرنه با همین کارنامه گل بارونش در این مسائل سطحی در فلسفه که ثبت کرده اگه وارد مسائل عمیق هم میشد خدا میدونست چقدر سوتی میداد ...
حالا عجیب ترش اینه ، اینا که اصلا مسائل خداست و دیگه به تحقیق نیاز نداره خیلی و عقل سلیم میتونه کمک کنه حالا شما حساب کن از رو اعتقاد دانشمندان میخوان بحث دین رو عم بیارن وسط !! مثلا بگن چون دانشمندان مسلمان نیستن اسلام بر حق نیست !
70 درصد برندگان نوبل مسیحی بودن دوره طلایی اسلام هم 90 درصد دانشمندان مسلمان! بنظرتون میشه رو نظر کسی که تو عمرش یه صفحه قرآن نخونده برای حقانیت داشتن یا نداشتن قرآن حساب باز کرد چون در تخصص خودش (چه نجاری باشه چه اختر شناسی به تخصص خاصی ) رسیده ؟
تمام