طرفداری | «واقعاً داستان اینطوری نمیتونه ادامه پیدا کنه، میتونه؟
خب، همونطور که میک مککارتی معروف یکبار گفت: میتونه.»
لیورپول واقعاً شیفته ایجاد هیجان در دقایق پایانی است. این برای طرفدار بیطرف عالی است، ولی هواداران خودشان از آن متنفرند و هواداران رقبا هم قطعاً از آن منزجرند. باید باور کرد شانسی در کار نیست؛ پنج بازی، پنج برد، همگی با گلهای دیرهنگام. رکوردی خارقالعاده!
تیم آرنه اسلوت مثل قطار سریعالسیر یورو استار، مسابقه را شروع کرد: فوقالعاده تند و سریع، با شتاب.
دو گل در شش دقیقه ابتدایی باعث شد لیورپول در مسیر پیروزی قرار بگیرد و به نظر میرسید آنها بهراحتی سه امتیاز را میگیرند. سیمئونه و تیم مطرحش در سطح بالای اروپا حیران مانده بودند. این همان نمایشی بود که همه با شروع فصل جدید از قهرمان لیگ برتر انتظار داشتیم؛ سبک بازی روان و پرسرعتشان دوباره بازگشته بود.
با این وصف، انگار برایشان زیادی راحت و ساده شده بود! و بار دیگر تصمیم گرفتند برتری دو گل را مانند بازی مقابل بورنموث و نیوکاسل دوباره از دست بدهند تا کل داستان هیجان بیوصفی به خود بگیرد.
«مارکوس یورنته» بار دیگر در آنفیلد بریس کرد، او آنقدر اینجا را دوست دارد که سگش را هم به همین اسم نامگذاری کرده است. احتمالاً خیلی از شما بعد از گل دوم و تساویبخش او فکر میکردید: «دیگر این بار لیورپول نمیتواند برگردد.»
اما آنها بار دیگر بازگشتی دیدنی داشتند. ویرجیل فندایک در دقیقه دوم وقت اضافه با یک ضربهسر محکم توپ را وارد دروازه کرد و آنفیلد را به وجد آورد.
ضربهی سر قاطعانه و دیرهنگام کاپیتان لیورپول باعث انفجار آنفیلد و سیمئونه شد
این پایان ماجرا نبود. هنوز زمانی باقی بود تا دیگو سیمئونه منفجر شود و خودش را به میان جمعیت پرتاب کند تا با یکی از هواداران درگیر شود. بله، واقعاً این اتفاق افتاد.
این بازیای بود که نباید کارش به اینجا میکشید، ولی فوتبال است و دقیقاً به همین دلیل همه ما تا پاسی از شب تا پایان، چهارچشمی نظارهگر ماندیم.
از دید آرنه اسلوت هیچوقت بازی کامل نیست، اما چقدر از آن لذت برد. با آغازی طوفانی اسلوت فکر میکرد هدیه روز تولدش را گرفته است، اما دقیقه ۹۲ بود که هدیه ارزشمندش را دریافت کرد؛ جایی که استادان گلزدن در لحظات آخر یک فرار بزرگ دیگر را به نمایش گذاشتند.
شب عجیبی بود: بازیای که برد را در دست داشتند، آن را از دست دادند و دوباره با ضربهسر فندایک در آخرین لحظات آن را بهدست آوردند.
اگر یک بار اتفاق بیفتد، میگویند اتفاقی است و اگر دوبار، تصادفی؛ اما برای پنجمین بار چه باید گفت؟
شاید شبهای دلهرهآور اصلاً با جشن تولد ۴۷ سالگی جور نباشد، اما اسلوت این معرکه را به این زودیها فراموش نخواهد کرد، مخصوصاً وقتی یک گل دقیقه نود و دویی از کاپیتانش دید، مربی تیم مقابل اخراج شد و بازیکنانش که قیمتشان معادل یکچهارم میلیارد پوند است، درخشش قابلقبولی داشتند.
لیورپول تا اینجای فصل پنج بازی انجام داده و ضربهسر تعیینکننده فندایک باعث شد آنها در دقایق ۸۸، ۱۰۰، ۸۳، ۹۵ و حالا ۹۲ بازی را ببرند. جالب اینجاست این بار با وجود کنترل بازی، باز هم کار به نجات اضطراری در لحظات آخر رسید.
و همه اینها در حالی بود که دیگو سیمئونه شخصیت شرورش را بهخاطر از دست دادن کنترل و درگیری در کنار زمین از دست داد و توسط داور اخراج شد. یوفا قطعاً این اتفاق را بررسی خواهد کرد. گل فندایک آنفیلد را منفجر کرد و بههمراه آن دیگو سیمئونه. در چنین شبهایی سیمئونه تئاتری متحرک است.
شکایت سیمئونه به داور از توهین هوادار لیورپول
او بین یأس و سرخوشی در نوسان بود، تا اینکه بهخاطر درگیری با یکی از هواداران اخراج شد. رویارویی لیورپول و اتلتیکومادرید پتانسیل یک دیدار دیدنی و پرهیجان را داشت؛ شبی که ورزشگاه پر از اضطراب و انرژی بود و همینطور هم شد.
یقیناً اسلوت در ۴۸ ساعت آینده باید خیلی چیزها را تحلیل کند و از دریافت دو گل خوشحال نخواهد بود، اما وقتی آرام شود، قطعاً حرکت مشترک بین دو بازیکن پویای تیمش چشمانش را خیره خواهد کرد و این نویدی خوش و امیدبخش برای آینده تیم بود. چنانچه سیمئونه در آرامش از نمایش یورنته و سیمونه که دائماً موی دماغ لیورپول بودند احساس رضایت خواهد کرد.
فلوریان ویرتس و الکساندر ایساک، البته با توجه به مجموع مبلغ بیش از ۲۴۱ میلیون یورویی که برایشان پرداخت شده، باید عملکرد خوبی داشته باشند؛ اما در فوتبال هیچ چیزی قطعی نیست. اما بیایید برویم به آن لحظهای که صدای تشویق و هیجان ناشی از انتظار برای یک شراکت ویرانگر، ورزشگاه را فرا گرفت.
ویرتس از سمت چپ، در میانه زمین اتلتیکو حرکت را آغاز کرد، توپ به پاهایش چسبیده بود. سیمئونه کنار خط مثل یک دلال عصبی والاستریت دستهایش را وحشیانه تکان میداد، در حالیکه بازیکن آلمانی نقش یک شعبدهباز بااعتمادبهنفس را ایفا میکرد: توپ در دید بازیکنان آبیپوش اتلتیکو بود ولی ناگهان دیگر دیده نمیشد.
فقط یک لحظه، شماره 7 و 9 لیورپول تداعیگر اساطیر باشگاه شدند
در همین حین، ایساک که پس از تابستانی پُر از بحران در شمال شرق آشکارا هنوز ناهماهنگ و بیدستوپا به نظر میرسید، از دور همهچیز را زیر نظر داشت. او خود را به داخل فضا رساند.
شماره ۷ توپ را به شماره ۹ رساند؛ و نسلی خاص فوراً یاد دالگلیش و راش افتاد، بلافاصله پاس ظریفی از شماره ۹ باعث شد شماره ۷ آزادانه حرکت کند.
ویرتس از کنار یان اوبلاک، دروازهبان اتلتیکو، عبور کرد اما موفق نشد ضربه نهایی را وارد کند، چنانچه جرمی فریمپونگ که مثل شاهینی تیزپرواز وارد صحنه شده بود، موفق به گلزنی نشد. اما اهمیتی نداشت؛ تماشاگران آنچه لازم بود را دیده بودند و با سر و صدای زیاد رضایت خود را اعلام کردند.
چرا باید بر این صحنه تمرکز کرد وقتی داستانهای زیادی در این بازی وجود داشت؟ دلیلش این است فصل برای قهرمان لیگ برتر دقیقاً حول چنین لحظاتی خواهد چرخید؛ تلاشی برای حفظ قهرمانی در لیگ و فتح اروپا، دوگانهای که لیورپول از سال ۱۹۸۴ به آن دست نیافته است.
اسلوت از زمان پایان نقلوانتقالات مدام تأکید کرده که خرج کردن برای لیورپول امری ضروری بوده، اما در واقعیت کمی متواضعانه رفتار میکند: لیورپول خرج بزرگی انجام داده است چون میخواهد نیروی غالب فوتبال اروپا باشد و ایساک و ویرتز قرار است ستونهای اصلی این یورش دوجانبه باشند.
هر دو بازیکن در نیمه دوم در زمانهای متفاوتی تعویض شدند. ایساک در ۲۵ دقیقه آغازین اولین بازی پرسر و صدایش محتاط بود و ترجیح میداد بیشتر خارج از جریان بازی باقی بماند تا اینکه بازیکنان باتجربهتر مقابل اتلتیکو کنترل را بهدست بگیرند.
مطمئناً بارها حرکات تئاتری سیمئونه را سالهای سال است دیدهاید، اما او هرگز تماشاگران را ناامید نمیکند. هر پاس اشتباه انگار اشکش را درمیآورد و هر بار که تیمش نمیتواند بازی را ببندد، مثل یک نارنجک آماده انفجار، غرش میکند.
او فقط در عرض شش دقیقه به مرز جنون رسید، چراکه لیورپول کاملاً سوار بر بازی بود و تیمش را درهم میریخت. ضربه آزاد صلاح با برخورد به پای رابرتسون وارد دروازه شد و خیلی زود فرعون مصری گل خودش را زد.
گل صلاح بعد از جا گذاشتن خاویر گالان، کانر گلگر و نیکو گونزالس به ثمر رسید، واقعاً زیبا بود.
فرعون مصری با یک نمایش خوب دیگر، دهان منتقدان را بست
در حالی که اتلتیکو کاملاً سردرگم شده بود، این حس ایجاد شده بود که شاید لیورپول حتی در نیمه اول جشن گل راه بیندازد!
قرمزها با انگیزه و انرژی فوقالعادهای بازی میکردند و مخصوصاً صلاح بسیاری از کسانی را که فکر میکنند فرم او نوسان دارد و دچار افت شده است، بار دیگر وادار کرد نظرشان را تغییر دهند.
اگر ویرتز میتوانست درست قبل از پایان نیمه اول آن گل مهم را بزند، شکی نبود که لیورپول سه امتیاز را بهراحتی میگرفت. اما نشانههایی از سادهانگاری در تیم و حتی میان تماشاگران مثل من و شما دیده میشد و گل مارکوس یورنته در وقت اضافه نیمه اول همه معادلات را تغییر داد.
او تقریباً از هیچ، با عبور از تله آفساید توپ را وارد دروازه کرد. همه در آنفیلد نگاههای سرزنشآمیز به یکدیگر میانداختند؛ کسی در جایی کارش را درست انجام نداده بود، اما دیگر فایدهای نداشت. کار از کار گذشته بود و سیمئونه فرصت را دید و راضی به رختکن رفت.
اتلتیکو، تیمی که باید در دوران اوج و فوقالعاده سیمئونه این جام را میبرد، در نیمه دوم هم لحظهای دست از تلاش برنداشت.
لیورپول موقعیتهای زیادی داشت، جاییکه طی یک یورش و ضدحمله همهجانبه، صلاح تیرک دروازه را در ناباوری نشانه گرفت، اما همه شانسها از دست رفت و بعد یورنته با شوتی که به آلکسیس مکآلیستر برخورد کرد و مسیر توپ را تغییر داد، بازی را در دقیقه ۸۱ مساوی کرد.
گل دوم یورنته، شادی زیادی بهراه انداخت اما کار تمام نشده بود
سیمئونه وارد زمین شد، انگار بلیت بختآزمایی یورو را برده است و قادر نبود خوشحالیاش را کنترل کند.
اما در اوج خوشحالی، بلیت برندهاش در بادهای مرسیساید از چنگش رها شد و با گل فن دایک در مقابل جایگاه کوپ (Kop) بلیت رها شده بر دستان اسلوت نشست و در روز تولدش او را به اوج شادی رساند.