طرفداری | امشب در پاریس، هنگامی که برنده توپ طلا اعلام شود، تقریباً هیچ تردیدی نیست که این جایزه در دستان اشرف حکیمی قرار نخواهد گرفت؛ نه به دلیل مسائل فوتبالی، بلکه به خاطر روایتسازی. فرانسه این جایزه را برای بازیکنان خودی میخواهد و رسانههایش نیز تیغها را از غلاف کشیدهاند.
غرور فرانسوی، موجودی شکننده است. تصور اینکه یک مراکشی بر خاک فرانسه مقدسترین جام فردی فوتبال را بالای سر ببرد، برایشان غیرقابلتحمل است. بنابراین ترجیح میدهند او را به خاک بکشند تا یکی از هموطنانشان بهطور پیشفرض جایگزین شود. با این حال، از منظر فوتبالی، حکیمی بهترین فصل زندگیاش را پشت سر گذاشته است. او فقط روی کاغذ یک مدافع راست است، اما در عمل به مرگبارترین سلاح تهاجمی پاری سن ژرمن بدل شد: یازده گل، شانزده پاس گل، چهار جام ــ از جمله نخستین قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا برای پاریس ــ و ثباتی که حتی تویوتا لندکروزر نیز در برابرش رنگ میبازد.
توپ طلا، درخشانترین یادگار دنیای فوتبال، برای حکیمی تقریباً در دسترس بود یا چنین به نظر میرسید، تا اینکه دستگاه قضایی فرانسه بازگشتی عجیب را رقم زد. ماه گذشته، دادستانهای نانتر پرونده تجاوزی را که دو سال و نیم در حالت تعلیق بود، ناگهان احیا کردند؛ بدون هیچ مدرک تازه و بدون هیچ کشف جدیدی.
پروندهای که نمیخواهد بسته شود
خودِ اتهام پر از تناقض است. پیامهای واتساپ میان شاکی ــ که او را «امیلی» نامیدهاند ــ و دوستش نادیا، داستانی نهچندان قهرمانانه را روایت میکند. ساعاتی پیش از رفتن به آپارتمان حکیمی، امیلی به دوستش نوشت:
آره، دیوونهبازی دارم درمیارم، خخخ.
نادیا او را تشویق کرد که «مثل یک فم فتال» عمل کند و از او اخاذی کند. او همچنین افزود:
میریم لختش کنیم.
حکیمی، در مقابل، گفت ماجرا تنها به بوسه ختم شده است. او هرگونه تجاوز یا اجبار را انکار کرد و همهچیز جز معاشقه ساده را رد کرد. امباپه نیز بدون تردید پشت همتیمی سابقش ایستاد و در دادگاه گفت:
اشرف حکیمی نسبت به زنان محترمانه برخورد میکند. حتی وقتی مشروب میخورد، هرگز ندیدم رفتاری ناپسند داشته باشد.
در همین حال، امیلی دو بار از معاینه پزشکی سر باز زد و از تحویل تلفن همراهش نیز خودداری کرد. روایت او از ماجرا میان جلسات تغییر کرد. ارزیابیهای روانشناسی نیز تناقض و عدم شفافیت را گزارش دادند. با وجود این، دادستان به مسیر خود ادامه داد.
تا اینکه در اوت امسال، درست همزمان با آغاز رأیگیری روزنامهنگاران برای انتخاب برنده توپ طلا، دادستان ناگهان اعلام کرد که اتهامات کافی برای ارجاع پرونده به دادگاه کیفری وجود دارد. حکیمی به کانال پلاس گفت:
همهچیز دروغ است. من هرگز به کسی تجاوز نکردهام. فکر میکنم در دام افتادم تا از من اخاذی شود.
وکیل او نیز درخواست دادستانی را دیوانگی محض خواند. کانون وکلای مراکش هم وارد ماجرا شد و دستگاه قضایی فرانسه را به ترور شخصیتی متهم کرد.
پیامهای ناخوشایند
روزنامه لوموند روایت امیلی را با جزئیات منتشر کرد و حتی زمان دقیق پیامهای واتساپ را آورد:
ساعت ۱:۲۷: او مرا گرفت… دارم میرم.
ساعت ۱:۵۰: خیلی بد بود.
ساعت ۲:۱۹: به جان مادرم، او به من تجاوز کرد.
روزنامه اکیپ تیتر زد: «اتهامات کافی درباره اشرف حکیمی» و لوپاریزین نیز با یادآوری مجازات احتمالی ۱۵ سال زندان، این داستان را پی گرفت. اما آنچه چندان بازتاب نیافت، پیامهای افشا شده درباره اخاذی بود. یا اینکه شاکی در ابتدا تنها یک یادداشت در کلانتری ثبت کرده بود که هیچ ارزش قضایی نداشت.
همهچیز بوی سناریوسازی میدهد: زمانبندی، درز اخبار و روایتهای گزینشی؛ گویی این ماجرا بیانیهای انتخاباتی از کاخ الیزه است. این تناقضها جزئیات کوچک نیستند؛ بلکه اساس پروندهاند. ساعاتی پیش از ادعای تجاوز، امیلی به دوستش پیام داده بود که مشتاق یک رابطه صمیمانه است. او بعدها این پیامها را از گوشیاش پاک کرد. تنها پس از بازجویی از دوستش بود که پلیس پیامهایی کشف کرد که در آن نادیا او را تشویق میکرد «لختش کند» و رمزهای بانکیاش را بگیرد.
امیلی از تحویل تلفن همراهش امتناع کرد، از معاینه پزشکی سر باز زد، بارها روایت خود را تغییر داد و حتی در مقطعی اعتراف کرد که حافظهاش مشکل دارد. گزارشهای روانشناسی نیز اذعان داشتند که روایت او فاقد شفافیت است. با وجود این، دادستان همچنان مدعی است شواهد پرونده محکم است.
حکیمی هنوز در دادگاه قانون محاکمه نشده است، اما در دادگاه افکار عمومی، رسانههای فرانسه حکم را از پیش نوشتهاند. وکیل شاکی اعلام کرد:
تحقیقات و بازپرسی قضایی امکان اثبات جرم تجاوز را فراهم کرده است.
حکیمی نیز در پاسخ به کانال پلاس گفت:
من هیچ خطایی نکردهام. میدانم حقیقت آشکار خواهد شد. این وحشتناک و ناعادلانه است، اما آرام هستم چون یقین دارم بیگناهیام ثابت خواهد شد.
اما چرا حالا؟
پرسشی است که پاسخ آن چندان دشوار نیست. حکیمی آمار، جامها و داستانی دراماتیک برای بردن توپ طلا داشت. او بار پاریس را در اروپا به دوش کشید، صدرنشین رتبهبندی عملکردها شد و جایزه مارک ویوین فوئه بهعنوان بهترین بازیکن آفریقایی را هم کسب کرد. او همچنین کاپیتان مراکش در المپیک پاریس بود؛ تیمی که با شکست دادن آرژانتین، عراق و آمریکا به نیمهنهایی رسید و در نهایت با شکست ۲-۱ برابر اسپانیا به مدال برنز دست یافت. مراکش برای کسب مقام سوم، مصر را با نتیجه ۶-۰ در هم کوبید.
عثمان دمبله فصل خوبی داشت، اما هیچوقت بازیکنی نبود که به تنهایی نتیجه را تغییر دهد. با این حال، رسانههای فرانسوی مدام یک چیز را تکرار میکنند:
به دمبله رأی بدهید.
بازیکنی بااستعداد، بله. اما مدعی توپ طلا در حد و اندازه حکیمی؟ فقط در جهانی موازی که کشیدگی همسترینگ بهعنوان پاس گل محاسبه شود.
ترجمه شده از moroccoworldnews