ارتجاع چیست؟
«ارتجاع» در سیاست معمولاً به آن گرایش گفته میشود که بخواهد نظم اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به گذشتهای ویژه برگردد؛ گذشتهای که در ذهن گروهی ایدئالِ سنتیگرایان جایگاهی دارد، غالباً همراه با مرزهای روشن بین دین و قدرت سیاسی، نقش برجستهٔ مذهب در حکومت و جامعه، و نگرش منفی نسبت به نوآوریها، علم و پرسشگری آزاد. ارتجاع وقتی میتواند خطرناک شود که این ایدهها به سیاستگذاری، قوه قضائیه، آموزش و فرهنگ وارد شوند و حقوق گروههایی از جامعه (اقلیتهای مذهبی، جنسیتی، کسانی که علم و روش علمی را محترم میشمارند) را تضعیف کنند.
چطور آمریکا به سمت ارتجاع در حرکت است
چند نکته از گزارشها، رسانهها و اقدامات دولتی اخیر در آمریکا نشان میدهند که برخی مؤلفههای ارتجاعی دارد قدرت میگیرد:
رئیسجمهوری و نزدیکان مذهبی
رئیسجمهوری کنونی آمریکا بارها نشان داده که مذهب مسیحی محافظهکار و مذهب عموماً نقش مرکزی در رویکرد سیاسیاش دارد. برای مثال، امضای فرمان اجرایی برای ایجاد یک «کمیسیون آزادی مذهبی» (religious liberty commission) با ریاست مقامات مذهبی، ایجاد دفتر Faith Office در کاخ سفید، و تأکید بر مذهب در سخنرانیها، فروش کتاب مقدس با امضای خود، پرستیده شدن توسط گروهی از مذهبیون آمریکا به عنوان مسیحِ بازگشته—اینها نمونههاییاند که نشان میدهند مذهب نه تنها عنصر فرهنگی، بلکه ابزار و عنصر قدرت است. 
رسانهها و سخنگویان مذهبگرا
شبکههایی مثل Salem Media Group که برنامههای مذهبی محافظهکار دارند، رادیوهایی که غالباً خبرها را با فیلترِ مذهب و ارزشهای محافظهکار منتشر میکنند، و نشریات آنجیلی و مسیحیمذهبی مثل The Christian Post که دیدگاههای مخصوص به خود را دارند، فرهنگ سیاسی را تحت تأثیر قرار میدهند. این رسانهها نقش مهمی در شکلدهی دیدگاه رأیدهندگان مذهبی دارند، ارزشهایی که بیشتر با سنتگرایی، مقاومت در برابر تغییرات اجتماعی لیبرال، مخالفت با حقوق اقلیتهای جنسی یا حقوق سقط جنین تلفیق شدهاند.
تلاش برای تضعیف علم و نگرش سکولار
گزارش سازمان «Union of Concerned Scientists» نشان میدهد که تحت دولت فعلی، موارد متعددی از «حمله به علم و جانبداری سیاسی در تخصیص منابع علمی» ثبت شدهاند. پروژههایی که باید بر اساس تحقیق علمی و روششناسی بیطرف اجرا شوند، گاهی از لحاظ بودجه، قوانین، یا ممیزیها با تأخیر، محدودیت یا مداخله مواجه شدهاند.
همچنین فشار برای برداشتِ حقوق جنسی، کتابهای درسی در مدارس، و بحثهای آموزشی پیرامون تاریخ علم، نظریههای تکامل، جنسیت و هویت، در بعضی ایالات به مراجع مذهبی محلی واگذار شده است یا قانونهایی تصویب شدهاند تا کنترل بیشتری بر آنها داشته باشند. ترامپ تلاش دارد که سیلابس تحصیلی در مدارس، با اعمال نظر مستقیم او صورت بگیرد که در تاریخ آمریکا سابقه نداشته است.
قانونگذاری مذهبی و حذف بیدینی
اقداماتی مثل ایجاد کارگروه نظامی انتظامی برای بررسی «تبعیض علیه مسیحیان»، معافیتهای مذهبی بیشتر، تشویق مذهب در محلهای عمومی کارمندان فدرال، و حضور مراسم مذهبی در کاخ سفید— اینها بخشی از گسترش نفوذ مذهب در عرصه حکومتیاند. چیزهایی که در تاریخ آمریکا نظیر نداشتهاند. پدران بنیانگذار آمریکا تلاش داشتند که سیاست را به طور کامل از مذهب جدا کنند.
همزمان، بیدینی یا ادیان اقلیتی کمتر یا با برخی نگرانیها مواجهاند؛ مفاهیمِ سکولار بودن یا تفکری آزاد که به علم و عقل متکی است، در برخی محافل دولتی یا سیاسی بهصورت تهدید دیده میشود یا سعی شده قانوناً محدود گردد.
پایبند نبودن به اصول دموکراتیک و تخریب نظم جهانی
یکی از ویژگیهای مهم ارتجاعی بودن وضعیت امروز آمریکا این است که دولت کنونی عملاً به اصول دموکراتیک که هستهٔ نظام سیاسی مدرن است پایبند نیست. از تلاش برای محدود کردن حق رأی در ایالتها تا فشار بر دستگاه قضایی و رسانهها برای خاموش کردن صداهای مخالف، همه نشانههایی از بیاعتنایی به بنیادهای دموکراسیاند. افزون بر این، آمریکا در سالهای اخیر بارها به نهادهای بینالمللی مثل سازمان ملل، دیوان بینالمللی کیفری یا حتی پیمانهای اقلیمی (پاریس) بیاحترامی کرده یا از آنها خارج شده است. این رویکرد، که با تمسخر رهبران سیاسی و نادیده گرفتن پیمانهای چندجانبه همراه است، نه تنها آمریکا را منزویتر کرده بلکه بنیان همکاری جهانی را هم تضعیف کرده است. چنین رفتاری عملاً یکی از نشانههای ارتجاع است: بازگشت به ملیگرایی افراطی و یکجانبهگرایی که در تضاد با جهان مدرنِ مبتنی بر همکاری و حقوق مشترک است.

چرا این وضعیت ارتجاعی است؟
چند ویژگی در اقدامات و سیاستهای فعلی هست که نشان میدهد آمریکا در برخی بخشها دارد به سمت ارتجاع حرکت میکند:
بازگشت به گذشته مرجعگرایانه: مذهب بهعنوان مرجع اخلاقی و سیاسی، نه تنها در زندگی خصوصی بلکه در قوانین عمومی دخیل میشود.
محدود کردن تغییرات اجتماعی: مخالفت با حقوق LGBTQ، سقط جنین، نقش جنسیت در آموزش، و تلاش برای حفظ نقش سنتی خانواده.
کاهش تأثیر علم و عقلانیت در سیاست: وقتی گزارشهای علمی حول بحرانهای محیط زیستی، بهداشت عمومی، آموزش بهصورت سیاسی سانسور یا تضعیف میشوند.
تقویت رسانههای مکتبی و مذهبی که دیدگاه مذهبی را مطلق میدانند: رسانهای که اخبار را از زاویهای مذهبی تفسیر میکند و مخالفان را «بیدین» یا «خطرناک» معرفی میکند.
آیا واقعاً ارتجاع کامل است؟
هنوز نه به طور کامل؛ آمریکا هنوز قانون اساسی سکولار دارد، آزادی بیان و آزادی دین (و بیدینی) دارد، و بخش بزرگی از جامعه و نخبگان هنوز به علم، تحقیق، تفکر انتقادی پایبندند. اما آنچه مشخص است این است که ارتجاع بهصورت تدریجی در سیاست، فرهنگ، رسانه و قوه مجریه دارد ریشه میدواند و این نگرانی دارد که اگر کنترل نشود، ممکن است نهادهای دموکراتیکِ سکولار و حقوق انسانی را بهطور جدی تضعیف کند.

نتیجه
«ارتجاع» وقتی خطرناک است که توازن بین مذهب و دولت، علم و سیاست، آزادی و کنترل به هم بریزد، و ارزشهای مدرن و حقوق بشر قربانی شود. وضعیت امروز آمریکا ــ با رئیسجمهوری که علناً در سیاست مذهبی حضور دارد، رسانههایی که دیدگاه مذهبی محافظهکار را ترویج میکنند، تلاش برای کاهش نقش علم و دست فشار بر آزادیهای دینی/بیدینی ــ نشاندهندهٔ آن است که بخشی از کشور دارد با بخشی از گذشتهای که میخواست کنار گذاشته شود، بازترمیم میشود. اگر این روند ادامه یابد، ارتجاع نه فقط یک توصیف تاریخی، بلکه واقعیتی زنده است.