چندی پیش هنوز از سلاح هجومی کلیدی لیورپول که فصل گذشته در کورس قهرمانی بهخوبی از آن بهره میبرد، با تحسین یاد میکردیم.
اما حالا همان حربه در هفتههای ابتدایی فصل جدید علیه خودشان به کار گرفته شده است. با وجود تغییرات در خط دفاعی و ناهماهنگیهای ناشی از آن، آیا لیورپول در مهار موقعیتهایی که در تیر دوم ایجاد میشود، دچار مشکل شده است؟
برای درک منظور The Athletic نیازی نیست خیلی درگیر بررسی ویدیوها شوید؛ همهچیز کاملاً واضح است. گل دیرهنگام استوائو ویلیان، ستاره جوان چلسی، لیورپول را به سومین شکست خود در عرض هشت روز پیش از وقفه بازیهای ملی رساند.
در آن صحنه، استوائو با جاگیری هوشمندانه روی ارسال بلند مارک کوکوریا، از اندرو رابرتسون پیشی گرفت و با ضربهای دقیق و بدون مکث، توپ را از کنار مامارداشویلیِ بیدفاع وارد دروازه کرد.
برای هواداران لیورپول، این روند از ابتدای فصل جدید کاملاً آشناست.
بر اساس آمار منتشرشده توسط The Athletic، لیورپول در این فصل تاکنون ۷ بار در معرض خطر از ناحیه تیر دوم قرار گرفته است. تنها تیمهایی که بیشتر از لیورپول در این زمینه آسیب دیدهاند، وستهام، ناتینگهام فارست و ولورهمپتون هستند—سه تیمی که در حال حاضر در بین چهار تیم انتهای جدول لیگ برتر قرار دارند.
برای مقایسه، شاگردان آرنه اسلات در تمام فصل گذشته فقط ۳ گل از این طریق دریافت کرده بودند. این آمار نشان میدهد که نقطهضعف جدیدی در ساختار دفاعی لیورپول شکل گرفته که نیاز به بررسی دقیقتری دارد.
رابرتسون دقایقی پیش از گل پیروزیبخش چلسی، در برخوردی سنگین با مویسس کایسدو دچار مصدومیت شد، اما جایگیری نامناسب او باعث شد نتواند تیر دوم را پوشش دهد و استوائو با جاگیری بهتر از او عبور کرده و گل را به ثمر برساند.
این گل شباهت زیادی به گل آندریاس پریرا، هافبک فولام، در فصل گذشته در آنفیلد داشت؛ جایی که ارسال بلند آنتونی رابینسون مدافع چپ لیورپول را غافلگیر کرد و پریرا با ضربهای والی از فاصله نزدیک، پیش از آنکه آلیسون واکنش نشان دهد، توپ را وارد دروازه کرد.

اگر بخواهیم با دیدی سختگیرانه و انتقادی نگاه کنیم، حتی میتوان به گل اول بورنموث در روز افتتاحیه فصل اشاره کرد؛ نمونهای دیگر از ضعف رابرتسون در مهار ارسالهایی که از سمت مقابل میآیند.
در آن صحنه، آنتوان سمنیو در جریان یک ضدحمله سریع، با حرکت بهموقع از کنار رابرتسون عبور کرد و روی ارسال دقیق دیوید بروکس از جناح چپ، با ضربهای بیدرنگ گلزنی کرد؛ گلی که بار دیگر ضعف لیورپول در پوشش تیر دوم را نمایان ساخت.
با توجه به دقایق محدود حضور در این فصل، رابرتسون تنها بازیکنی نیست که در این الگوی دفاعی دچار مشکل شده است. خرید جدید لیورپول، میلوش کرکز، هنوز نتوانسته فرم مطلوبی را که باعث شد آرنه اسلات او را به آنفیلد بیاورد، به نمایش بگذارد؛ ضعفهای دفاعی همچنان یکی از دغدغههای اصلی اوست.
شروع متزلزل کرکز مقابل بورنموث در آنفیلد، زنگ خطر را به صدا درآورد. در دیدار برابر نیوکاسل، او مقصر اصلی گل اول بود؛ جایی که نتوانست ارسال به — بله، باز هم — تیر دوم را دفع کند. همانطور که در تصویر دوم دیده میشود، کرکز حتی برای توپ پرش نمیکند و در نبرد هواییای که تقریباً بدون رقابت بود، مغلوب برونو گیمارش میشود.

این نقطهضعف بهوضوح مورد هدف تیمهای رقیب در هفتههای اخیر قرار گرفته است.
در دیدار برابر اورتون، نفوذهای خطرناک جک گریلیش به سمت مدافع راست لیورپول، کانر بردلی، زمینهساز ارسالهای بلند به تیر دوم بود؛ جایی که کرکز باید واکنش نشان میداد.
دقیقاً همین الگو منجر به گل اورتون شد؛ جایی که شاگردان دیوید مویس با تجمع بازیکنان در جناح راست، برتری عددی مقابل کرکز ایجاد کردند. توپ از بالای سر او عبور کرد و با یک ضربه سر ساده از سوی ایلیمان اندیایه، به ادریسا گیه رسید تا او با ضربهای بیدرنگ دروازه لیورپول را باز کند.

با توجه به موفقیتی که اورتون از این تاکتیک بهدست آورده بود، آنها در ادامه بازی نیز به استفاده از همین حربه برای رسیدن به گل تساوی ادامه دادند.
البته برای انصاف، باید عملکرد کرکز را در دقایق پایانی تحسین کرد؛ ملیپوش مجارستانی موفق شد دو ارسال خطرناک را با ضربه سر دفع کند، در حالی که بازیکنان اورتون بار دیگر با تجمع در جناح دور از توپ، فشار زیادی روی او وارد کرده بودند.

با قد ۱۸۰ سانتیمتری، کرکز بلندقدترین مدافع کناری لیگ نیست، اما از نظر فیزیکی توانایی لازم را دارد تا در نبردهای هوایی موفقتر عمل کند و هنگام مواجهه با ارسالها، تیر دوم را بهتر پوشش دهد.
در هفتههای ابتدایی فصل، مشکلاتی در عملکرد دفاعی او دیده شده، اما آرنه اسلات قطعاً تلاش خواهد کرد تا این الگوی نگرانکننده به یک روند دائمی در ساختار دفاعی لیورپول تبدیل نشود.

دلیل اصلی اینکه جناح چپ دفاع لیورپول با ارسالهای خطرناک به تیر دوم مواجه میشود، این است که این توپها بهراحتی از سمت راست زمین ارسال میشوند.
در هفتههای اخیر، صحبتهای زیادی درباره مشارکت دفاعی محمد صلاح مطرح شده است. به نظر میرسد آرنه اسلات برای کاهش این ضعفها، تغییرات ظریفی در آرایش تیم هنگام نداشتن توپ ایجاد کرده؛ استفاده از چینش ۴-۳-۳ با ساختاری شناور که اجازه میدهد بازیکنان خط میانی راحتتر جابهجا شوند و در عین حال صلاح در موقعیت جلوتر باقی بماند.
این تغییر، هرچند به حفظ توان هجومی تیم کمک میکند، اما ممکن است در پوشش جناح مقابل و جلوگیری از ارسالهای بیدردسر، چالشهایی ایجاد کند—چالشی که حالا به نقطهضعف آشکار لیورپول تبدیل شده است.
در بسیاری از بازیها، مدافع راست لیورپول نتوانسته حمایت لازم را برای جلوگیری از ارسالها فراهم کند. کانر بردلی بهویژه در دیدار برابر چلسی بهشدت تحت فشار قرار گرفت و در نیمه اول تعویض شد؛ تاکتیکی که بهگفته مارک کوکوریا، مدافع چپ چلسی، کاملاً برنامهریزیشده از سوی تیم انزو مارِسکا بود.
کوکوریا پس از بازی در گفتوگو با اسکای اسپورتس گفت: «ما همیشه سعی کردیم حمله کنیم چون میدانستیم صلاح همیشه آماده حمله و ضدحمله است. بنابراین میدانستیم که فضای خالی آنجا وجود دارد، تمرین کردیم و مربی هم به ما گفت که شاید آن فضا همانجا باشد. و ما این را در دقیقه آخر دیدیم.»
این وضعیت زمانی پیچیدهتر میشود که بدانیم لیورپول در این فصل تاکنون پنج بازیکن مختلف را در پست دفاع راست به کار گرفته است: جرمی فریمپونگ، کانر بردلی، دومینیک سوبوسلای، جو گومز و واتارو اندو، همگی در این نقش بازی کردهاند.
تا زمانی که آرنه اسلات به گزینهای ثابت در دفاع راست برسد، پیام کوتاهمدت برای آنالیزورهای تیمهای لیگ برتر کاملاً روشن است: حمله به جناح راست لیورپول. جالب اینکه ۳۸ درصد از لمسهای هجومی تیمهای رقیب در این فصل از همین سمت انجام شده است.

اگر به بازی مقابل چلسی برگردیم، لیورپول نمیتواند ادعا کند که گل استوائو غافلگیرکننده بود؛ نشانههای این حمله از مدتها قبل در جریان بازی دیده میشد.
رابرتسون که از دقیقه ۵۵ وارد زمین شد، در نیمه دوم مجبور شد با سه ارسال خطرناک به تیر دوم مقابله کند؛ چرا که لیورپول نتوانسته بود ارسالها از جناح راست را متوقف کند. در آن دیدار، دومینیک سوبوسلای در پست دفاع راست و رایان گراونبرخ در قلب دفاع سمت راست بازی میکردند—ترکیبی ناآشنا که فشار مضاعفی را به جناح چپ وارد کرده بود و زمینهساز آسیبپذیری بیشتر در آن منطقه شد.

در تئوری، تغییرات تاکتیکی آرنه اسلات در زمان نداشتن مالکیت توپ—استفاده از چینش شناور ۴-۳-۳—باید به لیورپول کمک کند تا جناح راست خود را بهتر پوشش دهد. اما سهولت نفوذ چلسی از همان منطقه، نتیجهای بود از هفتهها هشدار و نشانههایی که نادیده گرفته شده بودند.
چلسی با بهرهگیری دقیق از فضای خالی پشت مدافع راست، نشان داد که این ضعف دفاعی حالا به نقطهای قابل شناسایی برای رقبا تبدیل شده؛ نقطهای که اگر اصلاح نشود، میتواند در ادامه فصل برای لیورپول گران تمام شود.
تغییرات مداوم در ترکیب بازیکنان قطعاً به ثبات دفاعی لیورپول کمکی نکرده، اما وقفه بازیهای ملی فرصتی فراهم کرده تا آرنه اسلات بتواند نقاط ضعف تیمش را با دقت بیشتری بررسی کند.
لیورپول نهتنها باید در پوشش تیر دوم جایگیری بهتری داشته باشد، بلکه باید توانایی خود را در قطع ارسالها از سمت مقابل نیز ارتقا دهد؛ چرا که منشأ بسیاری از خطرات، ارسالهایی است که بدون مزاحمت از جناح راست وارد محوطه میشوند. اصلاح این دو بخش، کلید بازگشت لیورپول به ساختار دفاعی مطمئنتر خواهد بود.
ترجمه یادداشت Mark Carey از وبسایت The Athletic
مترجم: امیرمحمد نوغانی