دههی نود میلادی برای فوتبال آرژانتین، دههی گذار بود. خورشید دوران دیهگو آرماندو مارادونا، نابغهی بیبدیل بوینسآیرس، آرامآرام به افق نزدیک میشد. پس از جام جهانی ۱۹۹۴ و آن صحنهی معروف با تست دوپینگ، همه میدانستند که دوران «پسر طلایی» به پایان رسیده است؛ اما میراث او، الهامی بود برای نسلی تازه که قرار بود نام آرژانتین را در فوتبال جهان زنده نگه دارد.
در اواخر دهه نود، نامهایی چون آریل اورتگا، پابلو آیمار و هرنان کرسپو درخشیدند. اورتگا با دریبلهای ریز و حرکات غیرقابل پیشبینیاش، در رسانهها «مارادونای دوم» لقب گرفت. آیمار، هنرمندی با پاسهای لطیف و ذهنی شاعرانه بود که والنسیا و بعد بنفیکا از نبوغش بهره بردند. کرسپو، مهاجمی مدرن و قاتل در محوطه جریمه، گلزنی را به سادگی نفس کشیدن انجام میداد. با این نسل، فوتبال آرژانتین امید یافت که میتواند بدون مارادونا نیز بدرخشد.
اما در ابتدای هزارهی جدید، نام دیگری به ناگاه بر سر زبانها افتاد: خاویر ساویولا. در جام جهانی جوانان ۲۰۰۱ که به میزبانی آرژانتین برگزار شد، ساویولا چون ستارهای نوظهور آسمان فوتبال را روشن کرد. او با ۱۱ گل در آن تورنمنت، تیم ملی جوانان آرژانتین را به قهرمانی رساند و عنوان بهترین بازیکن و آقای گل مسابقات را از آنِ خود کرد. آن روزها مطبوعات اروپایی او را «پسر طلایی جدید» مینامیدند؛ کسی که قرار بود ادامهدهنده راه مارادونا باشد.
باشگاه بارسلونا، که همواره نگاهی تیزبین به استعدادهای آمریکای جنوبی داشت، بیدرنگ ساویولا را خرید. هواداران بلوگرانا امیدوار بودند این پسر تیزپا و تکنیکی، جادوی آرژانتینی را به نیوکمپ بازگرداند. فصل اولش بد نبود، گل زد، سرعت داشت، اما هرگز نتوانست آن «درخشش خاص» را که مارادونا یا حتی رونالدینیو بعدها آوردند، به نمایش بگذارد. سبک بازیاش با فلسفهی بارسا همخوانی نداشت و در سالهای بعد، آرامآرام از ترکیب کنار رفت.
در همان روزها، در آکادمی جوانان بارسلونا، پسرک دیگری از روزاریو تمرین میکرد؛ لیونل مسی، نوجوانی لاغر با چشمانی خجالتی که اما در زمین، برق نگاهش تبدیل به رعد و برق میشد. گویی تقدیر چنین نوشته بود که هرگاه یکی از فرزندان فوتبال آرژانتین در اروپا خاموش میشود، دیگری از خاک وطن برمیخیزد تا پرچم را بالا نگه دارد.
ساویولا، هرچند هرگز به آنچه پیشبینی میشد نرسید، اما پلی بود میان دو دوران: پایان افسانهی مارادونا و آغاز حماسهی مسی. میان اورتگا و آیمار، میان رؤیای بوئنوسآیرس و واقعیت نیوکمپ، ساویولا نقش نسلی را ایفا کرد که در گذار از شور به بلوغ، از اسطوره به حرفه، فوتبال آرژانتین را زنده نگه داشت.
و امروز، وقتی به تاریخ نگاه میکنیم، نام او شاید در کنار مسی و مارادونا کوچک جلوه کند، اما بدون درخشش کوتاه او در جام جهانی جوانان ۲۰۰۱، شاید بارسلونا هرگز به جستوجوی «نابغهی بعدی آرژانتین» برنمیخاست.
به قلم: نبیل رییس سعدی