جام جهانی ۱۹۹۴ آمریکا، فقط صحنهای برای گلها و قهرمانیها نبود؛ بلکه جشن بزرگِ خلاقیت، نبوغ و تکنیک بود. در میانهی این میدان پرشکوه، پلیمیکرها یا همان مغزهای متفکر تیمها، ستارههایی بودند که با پاسها، دریبلها و جادوهایشان فوتبال را به هنر تبدیل کردند.
در این تصویر خاطرهانگیز، هشت چهرهی افسانهای را میبینیم که هر یک نماد نسل طلایی فوتبال دههی ۹۰ میلادیاند:
کارلوس آلبرتو والدراما (کلمبیا)
با موهای طلایی و بازی آرامش، یکی از خاصترین شماره ۱۰های تاریخ بود. پاسهای دقیق و آرامش مثالزدنیاش هنوز در یادها مانده است.
گئورگه هاجی (رومانی)
لقبش «مارادونای کارپاتها» بود و واقعاً برازندهاش بود. شوتهای سنگین و دریبلهای تماشایی او رومانی را تا یکچهارم نهایی رساند.
دیگو آرماندو مارادونا (آرژانتین)
اگرچه حضورش کوتاه بود، اما همان چند بازی هم نشان داد هنوز نبوغش خاموش نشده است. مارادونا همیشه نماد شور و احساس در فوتبال بود.
استفان افنبرگ (آلمان)
یک هافبک قدرتی و با ذهن تاکتیکی بالا. با پاسهای مستقیم و شوتهای خطرناک، نقشی مهم در سیستم منظم آلمان داشت.
رای (برزیل)
کاپیتان پاریسنژرمن در آن زمان، مغز خلاق تیم برزیل بود. بازی هوشمندانهاش پایهی موفقیت تیمی شد که در نهایت قهرمان جهان شد.
روبرتو باجیو (ایتالیا)
شاعر غمگین فوتبال. باجیو با حرکات نرم، گلهای رویایی و البته آن پنالتی از یادنرفتنی، قلب میلیونها هوادار را ربود.
وینچنزو شیفو (بلژیک)
با تکنیک بالا و قدرت ذهنی، ستون اصلی تیم بلژیک بود و از اولین نسل طلایی این کشور به شمار میرفت.
رود گولیت (هلند)
رهبر، فیزیکی، باهوش و پرانرژی. او میتوانست در هر پستی بدرخشد و با مدل مو و کاریزمایش، یکی از نمادهای فوتبال مدرن شد.
✨ از بین این اسطورهها، هرکدام نمایندهی سبکی از فوتبال بودند — از جادوی آمریکای جنوبی تا نظم اروپایی.
اما سؤال اصلی اینجاست: اگر قرار بود فقط یکی از آنها را انتخاب کنی، بازی چه کسی را بیشتر دوست داشتی ببینی؟